21- هیچ غذایی نمی خورد مگر این که اول همان اندازه صدقه می داد.
22- سالی هفت پوست از هفت موضع سجده اش جدا میکرد- که از کثرت نماز این موضع پینه میکرد- چون از دنیا رفت آن پینه ها را با وی دفن کردند.
23- بیست سال بر پدر بزرگوارش گریست، هیچ غذایی جلویش نمی گذاشتند جز این که گریه می کرد، یکی از غلامان گفت: یابن رسول الله (ص) اندوه شما به آخر نرسیده؟ فرمود: وای بر تو یعقوب پیغمبر دوازده پسر داشت یکی را خدا از جلوی چشمش برد، از بس گریست چشمانش نابینا و موی سرش سفید و کمرش خم شد با این که پسرش زنده بود، من به چشم خود دیدم که پدر و برادر و عمویم با هفده تن دیگر از بستگانم کشته، روی خاک افتاده اند، با این وصف چگونه غصه ام پایان پذیرد؟
نصایح/مرحوم مشکینی/ترجمه : آیت اله جنتی/ص 356تا358/ دفتر نشر الهادی/