• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن امور تربیتی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
امور تربیتی (بازدید: 805)
شنبه 27/3/1391 - 11:35 -0 تشکر 462223
قصه های تربیتی امام کاظم (ع)

« به نام خداوند بخشنده و مهربان »


شنبه 27/3/1391 - 12:8 - 0 تشکر 462225


  • برخورد با بدگویان

    یکی از فرزندان عمر بن خطاب که در مدینه زندگی می کرد امام کاظم (ع) را آزار می داد و هر گاه به او میرسید بدگویی می کرد وامیرالمومنین (ع) را نیز مورد شماتت قرار می داد.
    بعضی از یاران حضرت عرض کردند اجازه دهید ما این فاسق را بکشیم ، امام (ع) به شدت آنها را نهی کردند و آدرس محل کار و مزرعه آن مرد را سوال کردند .گفته شد او در ناحیه ای از مدینه کشاورزی می کند .
    امام (ع) به سوی مزرعه او رفت تا این که اورا پیدا کرد و با مرکب خود وارد مزرعه شد ، آن مرد گفت : از میان زراعت من حرکت نکن اما امام (ع) هم چنان حرکت کرد تا به او رسید و از مرکب خود پیاده شد و نزد او نشست و با رویی گشاده با او صحبت کرد و خندید.
    آنگاه سوال کرد : چقدر برای زراعت خود خرج کرده ای ؟
    او در جواب گفت : صد دینار
    حضرت فرمود : امیدداری چقدر سود نصیب تو گردد؟
    گفت : علم غیب نمی دانم .
    حضرت فرمود ، گفتم : امید داری چه اندازه سود ببری ؟
    گفت : امیدوارم دویست دینار سود ببرم .
    امام (ع) کیسه ای به او داد که سیصد دینار در آن بود و فرمود : زراعتت هم مال خودت باشد و خداوند آنچه امیدداری نصیبت می کند.
    آن مرد سر حضرت را بوسید و ازاو خواست که از خطاهایش در گذرد.
    امام (ع) به مسجد رفت آن مرد رادید که نشسته است ، وقتی چشمش به حضرت افتاد،گفت :
    خداوند داناتر است که رسالتش را در چه کسی قرار دهد.
    اصحاب پرسیدند قضیه چیست ؟
    امام (ع) فرمود : شما چیزدیگری می گفتید حال شنیدیدچه گفت ؟
    وقتی امام (ع) به منزل خود رفت به یارانش که از او خواسته بودند اجازه دهد آن مرد را بکشند،فرمود : کدام بهتر بود آنچه شما می خواستید انجام دهید یا آنچه من می خواستم انجام دهم ؟
    من با مبلغی او را اصلاح کردم و با این پول شر او را از خود دور کردم.

    بحارالانوار ، ج48،ص102و103.


شنبه 27/3/1391 - 12:19 - 0 تشکر 462226

سجده شکر

هشام بن احمر گوید : همراه امام کاظم (ع) در اطراف مدینه حرکت می کردم که نا گاه از بالای مرکب زانوان خود را خم کرد و برروی زمین به سجده افتاد و مدتی طول داد سپس سربلند کرد و سوار شد عرض کردم : فدایت شوم چه سجده طولانی کردی ؟
فرمود : به یاد نعمتی افتادم که خدا به من عطا فرموده است ، دوست داشتم پروردگارم را شکر نمایم.

اصول کافی ، باب الشکر

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.