جمعه 26/3/1391 - 23:19
-0 تشکر
462167
آداب تعلیم در اسلام
|
مقدمه:
اهمیت آموزش و وظیفه مقدس آموزگاری در اسلام، بر كسی پوشیده نیست. هر نعمت متناسب با خود شكری دارد. شكر نعمت دانش، گسترش و نشر آن در میان جامعه است (زكاة العلم ان تعلّمه عباد الله)[1] پیامبران معلّمان جامعه بودهاند و برای رشد معنوی و تزكیه روحی جامعه تلاش میكردند.[2] از دیدگاه اسلام علم متاعی نیست كه بتوان آن را با سایر متاعهای دنیا معامله كرد و برای خود مال و مقام به دست آورد. دانش هدیه الهی و تحفهای از جنس نور است كه به خواست الهی، دلهای بندگان خاص خدا را روشن میسازد.[3] (انما هو نور یقع فی قلب من یرید الله ان یهدیه) معلم متعهد با صاحبان مشاغل دیگر تفاوت دارد. او به دانشاموزان تنها اطلاعات انتقال نمیدهد. آموزگار الگوی آنان و مسئول پرورش استعدادهای علمی و معنوی آنان است. آموزگار با ایمان تنها درس فیزیك، شیمی، فقه، فلسفه و ... نمیدهد. او راه و روش انسان شدن و به مقام خلیفة اللهی رسیدن را نشان میدهد. انجام چنین وظیفهای خطیر و مهم آداب ویژهای دارد. اسلام معیارها و ضوابطی كه معلم را در راستای انجام این وظیفه مهم یاری رساند، معین كرده است. رعایت این موازین لازم است و غفلت از آنها زیانهای جبران ناپذیری به شاگردان وارد میكند. شرح این موازین در این نوشتار كوتاه نمیگنجد؛ تنها برخی از مهمترین آداب آموزش در اسلام با اختصار بیان میشود. اول: شایستگی برای تدریس
معلم تا زمانی كه به لیاقت خود برای تدریس مطمئن نشده است اقدام به تدریس نكند. درس داده بدون آمادگی هم خیانت به شاگرد است و هم موجب ذلت استاد میشود. امام صادق ـ علیه السلام ـ به مفضل فرمودند: «تو را از دو خصلت كه در آن هلاك افراد است نهی میكنم. اول باطل را به دین خدا نسبت دهی؛ دوم به چیزی كه یقین نداری فتوا دهید».[4] دوم: حفظ مقام و منزلت علم
دانش سرمایهای كسب و كار نیست. علم امر مقدس و دارای منزلت رفیع است. پس دانشمند كاری نكند كه با منزلت علم سازگار نیست؛ به طور مثال استاد بدون ضرورت و مصلحت برای تدریس به نزد شاگرد نرود و از اجرت گرفتن در مقابل تعلیم به خصوص در معارف دین بپرهیزد. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ میفرماید: «دانشمند، حقیقتاً دانشمند نخواهد بود مگر اینكه در برابر (بذل) دانش خود چیزی از حطام دنیا نگیرد.»[5] سوم: بذل علم برای اهل آن
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: «زكات علم آنست كه دانش خود را به بندگان خدا بیاموزی»[6] هدایت و تربیت افراد موجب میشود كه انسان در پاداش كارهای نیك آنان شریك باشد. استاد اگر شخصی را مستحق و مستعد دانش دید، از بذل علم به او دریغ نورزد؛ اما به نا اهلان كه دانش را برای استفاده در راه ناردست میآموزند آموزش ندهد. از پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده است: «نهادن دانش نزد نا اهل همچون آویختن جواهرات، لؤلؤ و طلا بر گردن میمونها است».[7] چهارم: احترام به شاگردان
استاد موظف است به شاگردان خود احترام بگذارد و از تحقیر آنها بپرهیزد. استاد دلسوز به آراء شاگردان خود توجه میكند و از این طریق به آنها اعتماد به نفس میبخشد. این عمل موجب رشد افكار و امیدواری شاگردان میشود. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: «به آنان كه دانش میآموزید، احترام كنید»[8] و نیز پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: «هر كس به دانشجویی و اهانت كند به من اهانت كرده است».[9] پنجم: تلاش برای تخلق شاگردان به صفات عالی و مكارم اخلاق
تعلیم و تزكیه در اسلام مقارن و ملازم همدیگرند.[10] از این رو استاد سعی در رشد معنوی شاگردان همگام با ترقی علمی آنان دارد. ششم: برابری بین شاگردان
آموزگار نباید بین شاگردان در رفتار و توجه تبعیض قائل شود. حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیه «ولا تصعر خدك للناس» میفرماید «مردم باید در بذل علم در نزدت برابر باشند»[11] پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ میفرماید: «دورترین آفریدگان از خدا، دو كس است: كسی كه در مجلس امرا مینشیند و هر سخن ظالمانهای كه آنها بگویند تصدیق میكند و معلم اطفال كه بین آنها به برابری رفتار نمیكند و در مورد یتیم خدا را در نظر نمیگیرد.»[12] هفتم: پرورش فكری شاگردان
استاد تنها به انتقال معلومات خود به شاگردان بسنده نمیكند؛ بلكه از طریق سؤالهای دقیق زمینة رشد فكری و خلاقیت آنها را فراهم میسازد؛ به علاوه از این راه میتواند استعدادهای آنان را كشف كند و به فعلیت برساند. استاد علامه جوادی آملی نقل میكند: وقتی كه مرحوم علامه طباطبایی تفسیر المیزان را مینوشت سؤالهای درباره مطالب قرآنی و غیر قرآنی از ایشان پرسیده میشد. ایشان پاسخ به این سؤالها را به شاگردان خود واگذار میكردند ... «ایشان همه این كارها را میكردند و بر آن اصرار میورزیدند تا دوستان و شاگردانشان متفكر بار آیند و رشد فكری و توانمندی علمی بیشتری پیدا كنند.»[13] هشتم: حق پذیری و انصاف
استاد باید همیشه بر مدار حق باشد. اگر انتقاد شاگرد بر او وارد بود، به صراحت به آن اعتراف كند و نیز اگر در گذشته مطلبی را ناقص یا نادرست تقریر كرده است اصلاح كند و خطای نظر خود را به صراحت اعلام كند.[14] نهم: صمیمیت با شاگرد
استاد از طریق جویا شدن نام، احوال و سراغ گرفتن از افرادی كه غائبند نسبت به شاگردان اظهار صمیمیت و محبت مینماید.[15] این كار علاوه بر تأثیر اخلاقی شگرف، شور و شوق علمی دانشجویان را افزایش میدهد. آیة الله جوادی آملی میگوید: وقتی پدرم رحلت كردند ما از قم به آمل رفتیم. در غیاب ما اساتید بزرگوار ما مرحوم محقق داماد و مرحوم آقا میرزا هاشم آملی رضوان الله علیها برای بزرگداشت مرحوم پدرم مجلس ترحیم گرفتند این كمال شاگرد پروری و كمال بزرگواری بود.[16] دهم: سادگی بیان و رعایت اعتدال
بر استاد در هنگام تدریس لازم است از جملات فصیح و آسان استفاده كند. در توضیح و بیان مطلب از حد اعتدال خارج نشود و سطح فكری شاگردان را رعایت كند توضیح زیاده از حد نیاز، تكرار اختصار مخل به مطلب، شتاب در بیان و خروج از موضوع، از جمله آفات تدریس است. یازدهم: رعایت جهات معنوی
از آنجا كه تدریس و آموزش با انگیزه الهی عبادت است، شایسته است كه آداب معنوی در آن مراعات شود. اموری از قبیل: حضور در جلسه درس با طهارت، رو به قبله نشستن در صورت امكان، درس را با نام خدا آغاز كردن ستایش خدا صلوات بر محمد و اهلبیتش در ابتدا و دعا در پایان درس و ...[17] دیگر اموری كه رعایت آنها در تدریس شایسته است عبارتند از:
رعایت موضوع اهم در تدریس، رعایت نوبت، اجازه سئوال و انتقاد رعایت نظم، بیان خلاصه مطلب، موعظه و سفارش به اخلاق نیك در ضمن درس، كوشش در اصلاح امر معشیت شاگرد و معرفی او برای استفاده جامعه در صورت صلاحیت، بیان حال نوابغ و شخصیتهای علمی و سایر نكاتی كه موجب تشویق شاگردان به آموختن و تلاش بیشتر آنان میگردد.[18] پی نوشتها : [1] . كلینی، محمدبن یعقوب، اصول كافی، ج 1. تهران: مكتبه الصدوق (1381 هجری. ق)، ص 41. [2] . ویزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمة: (پیامبر) مردم را پرورش داده و به آنان كتاب و حكمت را میآموزد. [3] . شهید ثانی، شیخ زین الدین بن علی عاملی، منیة المرید فی ادب المفید و امستفید، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم (1372)، ص 149. [4] . كلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول كافی، ج 1، تهران: مكتبة الصدوق (1381 هجری. ق.) ص 42. [5] . محمدی ری شهری، محمد؛ علم و حكمت در قرآن و حدیث، ج 2، قم: دارالحدیث، چاپ اول، (1379) ص 482. [6] . اصول كافی، ج 1، همان، ص 41. [7] . شهید ثانی، شیخ زین الدین بین علی عاملی، منیة المرید فی آداب المفید، المستفید؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم (1372) ص 184. [8] . محمدی ری شهری، محمد، علم و حكمت در قرآن و حدیث، ج 2، قم: دارالحدیث چاپ اول (1379) ص 472. [9] . برخوردار فرید، شاكر، آداب الطلاب (زندگینامه آقا مجتهدی تهرانی) تهران: ابرون چاپ اول (1379) ص 70. [10] . جمعه / 2. [11] . منیة المرید، همان، ص 184. [12] . محمدی ری شهری، محمد، علم و حكمت در قرآن و حدیث، ج 2، همان، ص 472. [13] . مهر استاد (سیره عملی و علمی استاد جوادی آملی) تحقیق و تنظیم: مركز نشر اسراء؛ قم: مركز نشر اسراء، چاپ اول (1381) ص 134. [14] . شهید ثانی، منیة المرید، همان، ص 197. [15] . شهید ثانی، منیة المرید، همان، ص 194. [16] . مهر استاد، همان، ص 178. [17] . شهید ثانی، منیة المرید، همان، ص 220 204. [18] . همان، ص 209 189. فهرست منابع تحقیق 1. كلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول كافی، ج 1، تهران: مكتبة الصدوق (1381 هجری. ق). 2. شهید ثانی، شیخ زین الدین بن علی عاملی؛ منیة المرید فی ادب المفید و المستفید قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم (1372). 3. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 69؛ تهران المكتبة الاسلامیه، چاپ دوم (1405 هجری. ق). 4. محمدی ری شهری، محمد؛ علم و حكمت در قرآن و حدیث، ج 1 2. قم: دارالحدیث چاپ اول (1379). 5. مهر استاد (سیر علمی و عملی استاد جوادی آملی) تحقیق و تنظیم: مركز نشر اسراء ، قم: مركز نشر اسراء، چاپ اول .1381 6. برخوردار فرید، شاكر؛ آداب الطلاب (زندگینامه و دستورات آقا شیخ احمد مجتهدی تهرانی) تهران: ابرون، چاپ اول (1379). احمدعلی نیازی http://noorportal.net/394/452/453/48090.aspx |