آقا سید هاشم حداد می فرمودند:
من در تمام مدت سلوک در خدمت مرحوم آقای قاضی- رحمه الله- نامحرم نمی دیدم.
چشمم به زن نامحرم نمی افتاد. یک روز مادرم به من گفت:
عیال تو از خواهرش خیلی زیباتر است. من گفتم: من خواهرش را تا به حال ندیده ام!
گفت: چطور ندیده ای در حالی که بیشتر از دو سال است
که در اطاق ما می آید و می رود و غالبا بر سر یک سفره غذا می خوریم؟!
من گفتم که والله که یک بار هم چشم من به او نیفتاده است!!! 1
خوش به حال مادرش که چنین فرزندی را به دنیا آورده است!!
البته مادرش هم خیلی اهل حال بود؛
مادرش میگه که از وقتی من « هاشم » را باردار شدم،
تا وقتی که وضع حمل کردم، هر روز بعد از نماز صبح زیارت عاشورا می خوندم!
خود جناب حداد می فرماید: مادرم هر روز صبح در حالی که برا فرزندانش صبحانه آماده می کرد،
زیارت عاشورا می خوند و انوار و برکات این زیارت عظیم
در غذایی که فرزندانش از آن می خوردند، جاری می شد و
نور ولایت اهل بیت و برائت از دشمنان آنان در رگهایشان سریان می یافت! 2
منابع:
1- مهدی علی آبادی، مکتب نرفتگان، ص 125.
2- دلشده، مؤسسه شمس الشموس، ص 11.