• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 2201)
جمعه 12/3/1391 - 8:33 -0 تشکر 458743
نتیجه توسل به امام زمان (ع ) در مسجد جمكران

نتیجه توسل به امام زمان (ع ) در مسجد جمكران  
حضرت حجه الاسلام و المسلمین آقاى حاج سید حسن ابطحى فرمودند:
آن وقتها در قم وقتى طلبه اى ازدواج مى كرد، دیگر به او در مدرسه جا نمى دادند و طبعا مى خواست براى خود و همسرش خانه اى تهیه كند كه هم در آن زندگى نماید و هم یك اطاق لااقل براى مطالعه و پذیرایى و كتابخانه داشته باشد.
ما كه از نظر مادى وضعمان خوب نبود، مجبور بودیم كه با یكى از دوستان كه نسبتى هم با ما داشت یك خانه سه اطاقه دربست ، اجاره كنیم و یك اطاق آن براى پذیرایى و مطالعه و كتابخانه قرار دهیم و هر كدام یك اطاق هم براى زندگى داشته باشیم .
یك روز جمعه اى من در اطاق كتابخانه نشسته بودم و مطالعه مى كردم ، دیدم صاحبخانه (كه زنى بود) در زد و وارد منزل شد و از اهل بیت ما ایرادهائى موذیانه كه به بهانه گیرى بیشتر شبیه بود گرفت و زیاد او را اذیت كرد.
من دلم شكست . همان ساعت حركت كردم و از قم پیاده با دوستم به مسجد جمكران براى توسل به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه رفتیم تا نزدیك غروب به مسجد متوسل بودیم ، ناگهان حالتى به من دست داد كه نمى توانم كیفیتش را وصف كنم در آن حال حضرت بقیه الله علیه السلام به من فرمودند: به منزل كه بروید آن كسى كه باید براى شما منزل بخرد در اطاق پذیرایى تان نشسته است .
من این مطلب را به دوستم گفتم و با هم حركت كردیم و به قم آمدیم و یكسره به منزل رفتیم ، وقتى در منزل را باز كردند دیدم چراغ اطاق پذیرایى روشن است .
سوال كردم كه آیا مهمان داریم ؟
اهل بیت گفتند: بله فلانى است (ایشان یكى از دوستان بازارى تهرانمان بود كه هر وقت به قم مى آمد وارد منزل ما مى شد و در آن زمان او زیاد ثروتمند نبود كه بتواند یك منزل براى ما از پول خودش بخرد.)
به هر حال وارد اطاق شدیم و سفره شام را پهن كردیم ، وقتى مشغول شام خوردن شدیم میهمانمان گفت : من شنیده ام در قم مقبره هایى مى سازند و مى فروشند و من هم امروز آمده ام تا براى فامیل خودمان در قبرستان یك مقبره بخرم .
من گفتم : مانعى ندارد و دیگر موضوع به سكوت گذشت .
ولى آن شب به حضرت بقیه الله علیه السلام متوسل شدم و عرض كردم : معلوم مى شود كه عمر ما تمام شده كه ایشان قصد مقبره خریدن دارد و طبعا چون ما با او رفیق هستیم حتما ما را هم در آن دفن خواهد كرد.
ولى صبح كه براى میهانمان صبحانه آوردیم . دیدیم رایش تغییر كرده و مى گوید: انسان هر كجا دفن شود. باید عملش صالح باشد تا عالم برزخ را راحت بگذارند، حالا مى خواهد بالاى قبرش ساختمان داشته باشد یا نداشته باشد.
ما هم چیزى نگفتیم .
سپس بدون آنكه ما قضیه را براى او بگوییم خود او اضافه كرد و گفت : به شما در این منزل سخت مى گذرد من فكر كرده ام كه یك خانه در قم بخرم كه لااقل چهار اطاق داشته باشد دو اطاق آن براى شما و دو اطاق دیگر براى من كه هر وقت خودم یا دوستانم به قم آمدیم در آن سكونت كنیم .
من به ایشان گفتم : شما خانه را بخرید ولى ما در آنجا نخواهیم ماند (و علت این نحوه پاسخ به آن میهمان این بود كه معمولا بعضى از اهالى تهران در قم منزل مى خریدند و در حقیقت وقتى به دست یك طلبه مى سپردند، عملا از او توقع داشتند هر موقع از شبانه روز در بزنند و وارد شوند آن روحانى از آنها پذیرایى كند و این برنامه تقریبا همه روزه در دوره هفته ادامه داشت .)
به هر حال میهمانمان سفارش كرد كه ما براى او منزلى بخریم و گفت : هر زمان خانه خوبى تهیه شد، در تهران به من اطلاع دهید تا من بیایم و او به تهران رفت .
چند روز از این جریان گذشت . من فوق العاده ناراحت بودم چون به خیال خودم به من وعده منزل داده بودند و حالا اول اسم مقبره را مى برند، بعد هم كه منزل حواله مى شود، به عنوان سرایدارى و به نام دیگر مى خواهد خریدارى شود و سخت از حضرت بقیه الله ارواحنا فداه گله مند بودم ، تا آنكه در این بین شبى در خواب دیدم كه شخصى به لباس تجار كه عرقچین بر سر دارد و عبائى بر دوش انداخته با ما ملاقات كرد و گفت :
بیائید برویم منزل را ببینید اگر پسندیدید برایتان بخریم ما با او رفتیم منزلى بود شش اطاق داشت و یكى از پایه هایش شكستى خورده بود و من آنرا پسندیدم و او آن منزل را از طرف میهمان فوق الذكرمان براى ما خرید.
من وقتى از خواب بیدار شدم به دست هم منزلم جریان خواب را گفتم : او هم تعبیر كرد كه انشاء الله ما صاحب منزل خواهیم شد.
ولى همان روز، نامه اى از طرف آن میهمان از تهران آمد كه فلانى با این آدرس منزلى سراغ دارد. شما بروید اگر منزل را پسندیدید بگوئید ایشان به من خبر دهد تا من به قم بیایم و آن را بخرم .
ما با آن آدرس به منزل همان كس كه معرفى شده بود رفتیم . با كمال تعجب دیدم این همان كسى است كه من او را شب گذشته در خواب دیده بودم ، حتى همان عرقچین را بسر و همان عبا را به دوش دارد؟
من به دوستم گفتم : اگر منزل هم همان منزلى باشد كه من در خواب دیده ام ، منزل براى ما خریدارى مى شود.
اتفاقا وقتى آقاى معرفى شده ما را به منزل مورد نظرش برد با كمال تعجب آن منزل شش اطاق داشت و یكى از پایه هایش شكست خورده بود ولى صاحب منزل قیمت را بالا گفت و ما را رد كرد.
شخص معرفى شده گفت : این منزل آن ارزش را ندارد و من براى شما منزل دیگرى تهیه مى كنم .
من به دوستم گفتم : این منزل را ما مى خریم و به ما هم تعلق پیدا مى كند، حال چگونه انجام مى شود خدا بهتر مى داند.
فرداى آن روز صاحب منزل مرا در صحن حضرت معصومه علیهاالسلام دید و گفت : من از صبح دنبال شما مى گردم ، عیالم خواب دیده كه چرا ما شما را از در منزلمان رد كرده ایم و خلاصه اگر مایل باشید حاضریم به هر قیمتى كه شما بخواهید منزل را تقدیم كنیم .
من به او گفتم : ایشان منزل را براى ما نمى خواهد بلكه براى یكى از محترمین تهران مى خرند و چون او با ما رفیق است ، به ایشان سفارش كرده كه با نظارت ما خریدارى شود.
صاحب منزل گفت : اگر این طور است من منزل را به او نمى دهم چون عیالم گفته در خواب به من گفتند: چرا آن سیدها را از خانه ات برگردانیده اى ؟
خلاصه من به منزل شخص معرفى شده رفتم و جریان گفتگویم را با صاحب خانه براى او شرح دادم ، شخص معرفى شده گفت : این طور نیست دوست مشترك تهرانیمان مى خواهد منزل را براى شما بخرد.
فورا نامه اى براى او نوشت و او به قم آمد و خانه را براى ما خریدند و چون من عفت نفس عجیبى داشتم و نمى خواستم پول منزل را از او قبول كنم ، به من گفت : این را بدان كه پول منزل را من نمى دهم و كسى كه داده شما او را نمى شناسید و او هم شما را نمى شناسد!
بنا بر این زیربار منت كسى نیستید و تنها از امام زمان علیه السلام تشكر كنید من وقتى دوباره به مسجد جمكران شاید هم براى تشكر رفتم باز همان حالت مخصوص به من دست داده از آقا سوال كردم كه چرا همان شب اول به وسیله فلانى براى ما خریدارى نشد؟ یعنى اول اسم مقبره و سپس منزل براى دیگرى برده شد و پس از دو ماه سرگردانى به وعده وفا فرمودید و به ما منزلى عنایت كردید؟
فرمودند: كه اگر همان روز اول داده مى شد قدرش را نمى دانستید و خوشحالى زیادى پیدا مى كردید.
نام كتاب : مسجد مقدس جمكران تجلیگاه صاحب الزمان (عج)

مؤ لف : سید جعفر میر عظیمى

جمعه 19/3/1391 - 12:57 - 0 تشکر 460184

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.