در تعریف فوق چند قید وجود دارد از قبیل؛
1- نسبت دادن؛ یعنی اگر نسبت نباشد بلکه تصرف در مال دیگران باشد، در این صورت غصب خوانده می شود.
2- عمدی بودن؛ یعنی اگر نسبتی در کار نباشد یا این که به شکل غیر عمدی متنی به نام کس دیگر به چاپ برسد(چنان چه امکان اشتباهات تایپی بعید به نظر نمی رسد)، دیگر سرقت نخواهد بود.
3- تمام یا بخش قابل توجه؛ بدین معنا که نسبت یک اثر یا بخش قابل توجه یک اثر به خود یا غیر سرقت ادبی خوانده می شود ولی اگر آن چه او نسبت می دهد، چیز قابل ملاحظه ای نباشد(مثلاً یک جمله یا پارگراف یا عبارت غیر جدی باشد) مطابق این تعریف سرقت ادبی شمرده نمی شود.
4- آثار ونوشته ها؛ اگر آن چه سرقت شده، اثر ونوشته نباشد (مثلاً لباس وپوشاک، نام، مقام باشد)باز هم سرقت ادبی گفته نمی شود.
5- دیگران؛ براساس این قید اگر کسی اشعار خود را مورد دستبرد قرار دهد مثل این که شکل بیان قبلی خود را تغییر دهد، سرقت ادبی انجام نداده است؛ چنان چه حافظ می فرماید:
می خواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
در جای دیگر همین معنا وتخیل را با اندکی تغییر در بیان دیگر ارائه نموده می گوید:
من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
او خو گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
لیکن در ادب اروپایی این گونه استفاده را سرقت می خوانند.
6- خود یا غیر؛ یعنی فرق نمی کند این انتساب به خود باشد یا غیر خود، در هردو صورت سرقت خوانده می شود.
7- ترجمه؛ سرقت اگر به شکل ترجمه هم باشد سرقت است مثل این که کسی بیاید اثر یک شاعر غربی را ترجمه نموده بگوید این اثر مال من است.