• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 1572)
دوشنبه 1/3/1391 - 20:12 -0 تشکر 455687
حاج عبداله والی، پیامبر بشاگرد



سرویس جامعه جهان- علی رضایی: رسانه ملی در یک اقدام قابل تقدیر روز جمعه هفته گذشته فیلم تلویزیونی را با نام "ستاره های دنباله دار" به نمایش گذاشت که در آن به زندگی سراسر سختی حاج عبدالله والی پرداخته شده بود.

این فیلم که توسط بسیج سازمان صدا و سیما تهیه شده است اولین فیلم تلویزیونی درباره کسی است که ۲۳ سال از عمر خود را فقط به خاطر "لبیک به ولی زمانه" در سخت ترین شرایط که حتی کمترین امکانات زندگی در آن وجود نداشت، گذراند.

این فیلم براساس زندگی مرحوم «حاج عبدالله والی» توسط قاسمی جامی نوشته شده است و روایت زندگی مرحوم والی از زبان نوجوانی به نام جمعه است. جمعه که مادرش در آستانه مرگ قرار دارد در منطقه بشاگرد زندگی می‌کند. جمعه از والی کمک می‌خواهد و والی که خودرا وقف مردم بشاگرد کرده است با امید بخشیدن به جمعه باعث می‌شود تحول بزرگی در او به وجود بیاید. حاج عبدالله والی وقتی شنیده بود که حضرت امام(ره) فرموده اند تعدادی از یاران امام زمان(عج) از بشاگرد هستند تمام زندگی خود را وقف این منطقه کرد.

نمایش فیلمی از حاج عبدالله والی که جهادگر واقعی در عرصه کمک به محرومان و ولی نعمتان جامعه بوده است در سالی که کشور نیازمند جهادگری است، بی شک در نهادینه کردن زندگی و کار جهادی در جامعه اثرگذار خواهد بود.

گرچه حدود 7 سال از رحلت این جهادگر بزرگ می گذرد و به تصویر کشیدن بخشی از ایثارگری حاج عبدالله والی اکنون کمی دیر به نظر می رسد اما با این وجود باید از رسانه ملی به خاطر پخش چنین مستندی تقدیر کرد.

این فیلم و نمونه های آن ترویج فرهنگ جهادگری برای اقشار مختلف جامعه است و برای نوجوانان و جوانان گروه های جهادی که خود را پیرو و همسوی حاج عبدالله والی و خط فکری او می دانند و هر ساله برای زدودن چهره فقر و استضعاف از شهرها و روستاهای دور افتاده به اردوهای جهادی می روند، بسیار شیرین و روحیه بخش است.

از رسانه ملی انتظار می رود که ساخت و پخش این نوع فیلم ها را افزایش داده تا مردم هر چه بیشتر با اسوه های جهاد و ایثار آشنا شوند و بدانند هنوز زیادند کسانی که حاضرند برای اطاعت از امر ولی و خدمت به هموطنان محرومشان، تمام زندگی خود را وقف اسلام و رفع محرومیت از جامعه اسلامی نمایند.

حاج عبدالله والی کیست؟
حاج عبدالله والی را می توان یکی از اسوه‌های برتر زندگی جهادی دانست. او در لبیک گوئی به اشاره حضرت امام(ره) که فرموده بودند: "به داد بشاگرد برسید!" جبهه هائی که با آن انس گرفته بود را در سال ۶۱ رها کرد و به منطقه دورافتاده و محروم بشاگرد هجرت می کند.

حاجی والی بشاگردی ها موهایش را در بشاگرد سفید کرد، قد کشیدن کودکان بشاگرد را بیشتر حس کرد تا فرزندان خودش را و با بشاگردی‌ها پیر شد، با بشاگردی‌ها نفس کشید، نشست، برخاست، خورد، خوابید، و لبّ کلام «حاجی والی» با بشاگردی‌ها زندگی کرد. این چنین او در بیست و سه سال خدمت و تلاش در سمت مسئول کمیته امداد حضرت امام (ره)، با کمک خیرین، بسیار فراتر از مسئولیت‌های سازمانی، این دیار محروم را به آبادانی نسبی رساند و حال می توان او را پدر اردو های جهادی با سبک امروزی دانست.

گزارشی از زندگی پیامبر بشاگرد
هشت اسفند 1327 مداح معروف محله دولاب تهران، «مرشد نصراله»، صاحب نخستین فرزند خود شد؛ «عبدالله». عبدالله با نان روضه اباعبدالله بزرگ شد و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه‌ای اسلامی گذراند. در دوران تحصیل، اهلِ درس بود و در کنار درس، اهل مسجد و قرآن و دعا ... نوجوانی پرتلاش، که با راه‌اندازی «هیأت جوانان حسینی» راهنما و هادیِ بچه‌های محل شده بود؛ جوانی که به توصیه پدر، همیشه با وضو بود و اهل خواندن قرآن. چنان وارسته و خودساخته بود که اهل محل او را امین می‌دانستند.

مردی که در دوران ستمشاهی به فقر مردم اطراف تهران می‌اندیشید و نیمه‌های شب، به کمک آنان می‌شتافت. در این دوران، یكی از فعّالیت‌های اصلیش، رسیدگی به خانواده‌های ایتام و نیازمند و كمك‌رسانی و پخش ارزاق بین آنها شده بود و در این زمینه، با بسیاری از خیّرین و مؤسسات خیریه ارتباط پیدا کرده بود.

كم‌كم با نزدیك شدن روزهای انقلاب، همزمان با اشتغال در یكی از شعب بانك صادرات، مبارزه سیاسی و انقلابی حاج‌عبدالله در جریانات انقلاب به صورت جدّی آغاز شد. در یاری مقتدای خود، امام خمینی، به جمع مبارزان علیه رژیم طاغوت پیوست و در بهمن سال 1357 در کمیته استقبال از حضرت امام قرار گرفت. هنوز چندی از پیروزی انقلاب نگذشته بود كه حاج عبدالله آن گاه که دید کردستان به امثال او نیازمند است، راهی كردستان شد و با یاری برادران خود، در بحبوحه غایله كردستان، در دفتر عمران حضرت امام به خدمت در حین دفاع پرداخت.

سال 1361، نقطه عطف زندگی حاج عبدالله به شمار می رود. در یکی از شب‌های جبهه، دست تقدیر او را با نام «بشاگرد» و محرومیت های شدید این منطقه آشنا ساخت؛ آشنایی جالبی که داستانش شنیدنی است.

با سماجت‌های آقای ملکشاهی، معاونت امور استان های هلال احمر، حاج عبدالاه راضی شده بود فقط برای پانزده روز، جبهه جنگ را رها کند و به بشاگرد برود؛ اما... می‌دانی که لاجرم راه کمال انسان از میدان جهاد می‌گذرد و خواست خدا بر آن بود تا راه کمال عبدالله والی، از راه پر پیچ و خم، سخت، و دشوار «بشاگرد» بگذرد. حاج عبدالله، خود را وقف جبهه‌های غریب کرد. بیست وسه سال، «بشاگرد» را مأمن گمنامی خود کرد و بدون هیچ چشمداشتی بیست وسه سال، نَفَس‌های خود را یکایک، قربانی راه حق کرد؛ راهی که سختی اش می‌ارزید به شیرینی لبخندِ کودکِ یتیم و گرسنه «جوتی» پوش بشاگردی!

آغاز هجرت بیست وسه ساله والی به بشاگرد، اسفند 1361 بود، که به همراه تیمی برای بررسی این منطقه به استان هرمزگان رفت. جالب اینجاست كه در این سفر، سی نفر به سمت بشاگرد حركت کردند، ولی در همان اوایل راه با دیدن سختی‌ها و خطرات منطقه، بیشتر آنها سفر را نیمه‌کاره رها کردند و بازگشتند و تنها حاج عبدالله و دو نفر دیگر به بشاگرد رسیدند.

حاج عبدالله در سخنان و رفت و آمدهایی، به امر حضرت امام خمینی ـ  که فرمودند: به داد بشاگرد برسید!ـ  مسئولیت كمیته امداد امام خمینی بشاگرد و نجات مردم آن منطقه را پذیرفت. نسیم عشق به امام، دل دریایی عبدالله را به تلاطم کشاند و عشق به امام، سرِّ پذیرش این مسئولیت سخت و سنگین بود. حاجی عاشق و مرید امام بود، حال که معشوق خواسته بود که به داد بشاگرد برسد، بشاگرد معرکه عشق بازی او شده بود تا به امید لبخند رضایت امام، خود را به آب و آتش بزند.

این هجرت و جهاد عظیم، سال 1361 آغاز و در هشت اردیبهشت 1384 با ارتحال او و آرمیدن در بهشت زهرا ـ سلام الله علیها ـ پایان گرفت.
.
.
.
.
نثار روح پاکش صلواتی بفرستیم...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

دوشنبه 1/3/1391 - 23:17 - 0 تشکر 455763

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
سه شنبه 2/3/1391 - 13:54 - 0 تشکر 455932

چه افرادی بودند که خالصانه و در گمنامی، بهترین خدمت گذاریها رو کردند. یاد آوری زندگی این انسانهای بزرگ واجبه.



خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 14/3/1391 - 15:2 - 0 تشکر 459106

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خدا رحمتش کنه

اللهم عجل لولیک الفرج
جمعه 26/3/1391 - 16:14 - 0 تشکر 462029



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با خانواده مرحوم "حاج عبد الله والی" (1) كه در ایام سالگرد درگذشت وی انجام شد، با اشاره به آثار اخلاص و بركات استقامت در كار، خاطر نشان كردند: كارهای خالصانه و بی هیاهو در كل بنای جمهوری اسلامی اثر می گذارد و آن را مستحكم می كند.

متن زیر چكیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با خانواده مرحوم حاج عبدالله والی است:


بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم آقای حاج عبدالله والی یكی از آدمهایی است كه قطعاً در تاریخ انقلاب و تاریخ كشور اسمش خواهد ماند و نامش به نیكی یاد خواهد شد؛ خداوند درجاتش را عالی كند.

من با اینكه ایشان را از نزدیك ندیده بودم و هیچ  یادم نمی آید كه با ایشان ملاقاتی داشته باشم، اما دورادور ایشان را می شناختم ، می دانستم كه در بشاگرد مشغول خدمات با ارزشی هستند. منطقه را هم من می شناختم، به قول خودشان، بِش گَرد. ما ایرانشهر كه بودیم، از منطقه های دلگان و بشاگرد و میناب- چون دلگان سر راه بشاگرد به ایرانشهر است، همه اش سر راه میناب است-  بعضی از دوست و آشناهای ما با زحمت این راه سخت و طولانی را طی می كردند و به دیدن ما می آمدند. از بشاگرد گاهی پیش من می آمدند.

یك وقت از آنجا یك پیرمردی آمد كه یك جنبه روحانی داشت- اهل علم نبود، یك پارچه سفیدی سرش پیچیده بود- یادم هم نیست اسمش چه بود. آمد و از فقر آن مردم شكایت می كرد. یك عبارتی بكار برد كه از بس من خوشم آمد، بعد از سی و چند سال، تا حالا یادم مانده. گفت: آنجا "های هایِ آب است و وای وایِ نان"! آن طرف های دلگان آب زیاد است، ولی زمین نیست، در نتیجه نان نیست. قبل از انقلاب مثل اینكه اینجا بكل وجود خارجی نداشت، یعنی دستگاههای حكومتی اصلاً به آنجا اعتنایی نداشتند.

آنوقت بعد از انقلاب، یك مرد جوانِ مؤمنِ انقلابی پا می‌شود می‌رود آنجا، همه دلبستگی هایش را، از شهر و خانه و زندگی، به مركز مأموریت منتقل می كند و برادرهایش را هم می‌كشاند، دنبال خودش می برد.
شماها هم انصافاً ایستادید....  شما زندگی و خانواده و زن و بچه و مادر و پدر و همه اینها را  گذاشتید اینجا، رفتید آنجا بی سرو صدا مشغول خدمت شدید، نه جایی ثبت كردید، نه جایی تابلو زدید. بعضی ها هستند، هر كاری می‌خواهند بكنند، قبل از اینكه كار انجام بگیرد، تابلویش را می زنند! مدتها این تابلو آنجاست، هیچ كاری هم انجام نگرفته. بعضیها هم نه، كار را انجام می دهند، هیچ تابلویی هم ندارد. كار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها از این نوعِ دوم است، یعنی بی تابلو رفتید و برای خدا كار واقعی كردید، اینها خیلی با ارزش است. شما بدانید، اینجور كارهای بی سروصدا و خاموش و خالصانه، نه فقط برای شما پیش خدای متعال درجه و مرتبه درست می كند، بلكه در كل بنای جمهوری اسلامی اثر می گذارد، مثل سیمانی است كه در یك بنایی تزریق كنند و آنرا مستحكم كنند. با انجام اینجور كارهای مخلصانه، بنای جمهوری اسلامی مستحكم می شود بدون اینكه كسی بفهمد. یعنی وقتی در گوشه و كنار كشور، در بین مردم، كسانی هستند كه كار را برای خدا می كنند، كار را مخلصانه انجام می‌دهند، دنبال هیاهو و جلب نظر این و تحسین آن نیستند، یكی از خواصش این است كه اصلاً خود این بنا را مستحكم می كند، مثل روحی كه در یك كالبدی بدمند. بنابراین، این كارهای شماها اینجور ارزش دارد ...


این اخلاص و تداوم كار، خیلی ارزش دارد. ببینید، در این كارهای معنوی و توسلات و دعا و ذكر و اینها هم روایت داریم كه كار را تداوم بدهید. در روایت دارد كه حداقل مدتی كه شما یك عملی را انجام می‌دهید، یك سال باشد. فرض بفرمایید شما بنا می گذارید یك نمازی را كه مستحب است، هر شب یا در شب معین خودش در هفته، بخوانید. می‌گویند حداقل یك سال این را ادامه دهید، هرچند بهتر این است كه انسان تا آخر عمر ادامه بدهد. یعنی تداوم، یك عنصر جدیدی است غیر از خودِ اصلِ شروعِ عمل."فلذلك فادع و استقم كما امرت"(2) .استقامت، یعنی همین كار را در همان خط و جهت درست دنبال كردن.الحمدلله شما استقامت كردید...

این را هم من به شما خانمها- بخصوص همسران- بگویم؛ بخش عمده از ثواب كاری كه انجام می گیرد، مال شماست، چون شماها اگر چنانچه همراهی نمی كردید، نق می زدید، دعوا می كردید- این چه وضعی است؟ این چه زندگی ای شد؟ شما كه اینجا پیداتان نمی شود- مردان شما دیگر طاقت نمی آوردند. بالاخره هر چه هم آدم انگیزه داشت، دیگر نمی توانست. این همراهی شماهاست كه به اینها دل داد، جرأت داد، و رفتند؛ اینها خیلی مهم است....



1-حاج عبدالله والی را می توان یكی از اسوه های درخشان عمل و اقدام جهادی دانست كه در لبیك گویی به اشاره حضرت امام (ره) كه فرموده بودند: "به داد بشاگرد برسید!" به منطقه دور افتاده و محروم بشاگرد هجرت كرد.
حاج عبدالله والی در عمل به تكلیف، سالها با بشاگردی ها نفس كشید و با آنان زندگی كرد. وی در بیست و سه سال خدمت و تلاش مخلصانه این دیار محروم را به آبادانی نسبی رساند به طوریكه حقیقتاً می توان او را نمادی از "مدیریت جهادی" دانست.این هجرت و جهاد عظیم، سال 1361 آغاز و در هشت اردیبهشت 1384 با رحلت او پایان گرفت. روحش شاد

2- شوری: 15


 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.