به نام نقاش هست#################### من یه داستان طنزی دارم كه خودم نوشتم در مورد داستانهای هری پاتر .كه از شما می خواهم ان را كامل كنیم.البته با در نظر گرفتن همه ی فیلم ها و داستان ها و نه صرفا هری پاترخوب شوع كنید.....با عرض پوزش از جناب یاسان كه ایده این بحث با دیدن بحث داستان بگوو به ذهنم جرقه زدبرو كنار كه نسوزی در روزگاران قدیم یك زوج جوان در خارج كه البته نمیدانم كدام خارج بود همراه با پسر جوانشان زندگی می كردند اسم پدر هری جیمز بود و اسم مادر هری به دلیل مسائل اخلاقی و در خواست هری در داستان گفته نمیشود.یه روزی كه این زوج جوان قربان صدقه كوركشان می رفتند صدای در را شنیدند كه یك نفر می گفت :نفس كش.نفس هر چی جادوگر خوبه بكشششششششششلیلی و جیمز (اوه نه اسم مامانش از دهنم در رفت)به سمت صدا رفتند و با مردی خشمگین روبرو شدند جیمز گفت اسمت چیه؟میای با هم دوست شیم؟ مرد خشمگین گفت:من زورو هست و می خواهم همه ی جادوگرهای خوبو بكشم لی لی و جیمز با هم گفنند ما جادوگرهای خوبی هستم و نمی گذاریم كه تو ما را بیگناه بكشی در این لحظه زورو جادواش را به سمت انها گرفت و انها را كشت.حالا نوبت هری بود تا او را هم بكشد اما تا بالای سر هری كوچك امد.یك دل نه صد دل عاشقش شد و تصمیم گرفت تا علامت همیشگی اش را روی سر هری بگذارد تا این كه او را بكشد.اما در حین امضا كردن بود كه دستش لرزید و علامت به جای این كه شبیه zبشه شبیه صاعقه شد این بود اول بدبختی های زوروماوییوندایلریندا################################تنها یك چیز است كه می تواند تحقق یك رویا را ناممكن كند:ترس از شكستهمیشه بدترین اثر هنری بهترین آن است زیرا یك شكست را نشان می دهد
=======
=================
=================================
ماویوندایلریندا
پرانتز باز بنویسید پرنده.پرانتز رو نبندید بگذارید پرنده آزادانه حركت كنه. (wwwhite- crowww..............
کل آیتم ها 1
ای ول تبیانی ها
دستتون درد نكنه
اینه؟ این مزدمه؟
تا یه مشكلی پیش میاد و نمیتونم تو بحثاتون شركت كنم شما هم تو بحثام نظر نمی دید؟
بابا تو رو خدا یه نظر.........