با نام و یاد خدا
با سلام
مدتی بود پیامبر دور از خدیجه توی حرا نماز می خواند.
فرمان خدا بود.
بعد از چهل روز جبرئیل سیبی از بهشت اورد داد به اوگفت: بخور محمد!
پیامبر سیب رو باز کرد نوری از ان بیرون امد ترسید.
جبرئیل گفت: بخور این نور کسی است که قرار است دختر توباشد,
اسمش تو ی آسمان منصوره و روی زمین فاطمه (س) است.
محمد(ص) پرسید چرا منصوره چرا فاطمه (س)
جبرئیل گفت: منصوره چون در اسمان نصرت دهنده ی
دوست دارن خودش است و روی زمین فاطمه (س)
چون شیعیان خود را از اتش جدا میکند.
بحارالانوار ج 43 ص 4
ادامه دارد...
یا علی