• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
سينما و تلویزیون (بازدید: 915)
جمعه 22/2/1391 - 11:14 -0 تشکر 452374
مرگ کودک 7 ساله در برنامه خاله شادونه

فرماندار خرم‌دره گفت: بر اثر ازدحام برای خروج از محل اجرای برنامه خاله شادونه در خرم‌دره یک کودک ۷‌ساله جان سپرد و ۶ نفر دیگر مجروح شدند.

رحیم نوری پور در گفت‌‌وگو با فارس در زنجان اظهار داشت: این حادثه عصر امروز در سالن 3 هزار نفری شهدای خرم دره رخ داد.

وی با اشاره به اینکه ظرفیت سالن 3 هزار نفر بوده ولی بیش از 4 هزار نفر وارد سالن شده‌اند، تصریح کرد: این سالن دو درب خروجی دارد، که هنگام خروج ازدحام تماشاگران موجب ایجاد حادثه شده است.

فرماندار خرم‌دره با بیان اینکه هفت نفر در این جریان دچار حادثه شده‌اند تصریح کرد: در این حادثه یک کودک هفت ساله جان خود را از دست داد.

وی با بیان اینکه یک نفر نیز در کما به سر می‌برد، افزود: حال چهار نفر از حادثه دیدگان نیز وخیم گزارش شده است.

نوری پور افزود: در این حادثه سه نفر نیز بازداشت شده‌اند.

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

جمعه 22/2/1391 - 17:28 - 0 تشکر 452445

با نام خدا و سلام
جشن هایی با حضور افراد مشهور نظیر خاله شادونه شده منبع درآمد برخی سودجویان که تو سالن دو برابر ظرفیت کودک بزرگ را جا بدهند و تا اتفاقی ناخوشایند مثل این نیفتد متاسفانه کسی گوشش بدهکار نیست

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

جمعه 22/2/1391 - 18:5 - 0 تشکر 452461

سلام
خدا به خانواده هاشون صبر بده
متاسفانه هنوز مدیریت مراسم و جشن و همایش بلد نیستیم

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

شنبه 23/2/1391 - 13:19 - 0 تشکر 452608

خیلی تاسف باره ...
طفلکی اون کودکی که با چه شور و اشتیاقی اومده ....

 

thank you for attention

شنبه 23/2/1391 - 18:57 - 0 تشکر 452701

به گزارش جهان  به نقل از روزنامه ایران برنامه خاله شادونه برای کودکان خرمدره پایان دلخراشی داشت و مرگ ۳ کودک را زیر دست و پا رقم زد. وقتی خاله شادونه در پایان برنامه از بچه‌‌‌ها خواست نزد مادرانشان بروند هیچ کس تصور نمی‌کرد فاجعه‌ای آفریده شود.

عصر پنج‌شنبه ۲۱ اردیبهشت ماه سال جاری هر کسی می‌شنید در برنامه خاله شادونه حادثه‌ای فاجعه‌آمیز رخ داده است، شوکه می‌شد و باور نمی‌کرد. ۳ کودک کشته شدند و ۷ کودک در بیمارستان‌‌‌های مختلف تحت درمان قرار گرفتند.

شادی رنگ باخته

بلیت‌‌‌ها از یک هفته پیش به فروش رسیده بود. بچه‌‌‌ها ثانیه​شماری می‌کردند تا روز اجرای برنامه برسد. پلاکارد‌‌‌های توزیع شده در شهر، هیجان بچه‌‌‌ها را بیشتر می‌کرد. عسل تا صبح رویای خاله شادونه را می‌دید و صبح‌‌‌ها از مادر می‌پرسید چند شب دیگر باید بخوابد تا در برنامه خاله شادونه حاضر شود. برای همبازی‌هایش گفته بود که قرار است در برنامه خاله شادونه شرکت کند و بلیت را هم در دست دارد.

روز پنج‌شنبه زودتر از همیشه از خواب بیدار شد. دل توی دلش نبود تا خاله‌ شادونه را از نزدیک ببیند. از ظهر لباس‌هایش را پوشید و آماده شده بود تا ساعت ۳ بعد از ظهر به همراه مادر به سالن برود. طاقت و قرار نداشت، مادر وقتی بی‌صبری وی را دید، زودتر حاضر شد و تصمیم گرفت برای آن‌که عسل کوچولو بیش از این انتظار نکشد وی را به سالن برگزاری مراسم ببرد. مسیر زیادی نبود و نیم ساعته به سالن رسیدند اما با جمعیت زیادی پشت در سالن روبه‌رو شدند. قرار بود بچه‌‌‌ها از مادرانشان جدا شوند و همگی کنار هم بنشینند. عسل، هم دستان مادرش را ر‌‌ها کرد و بین بچه‌‌‌ها نشست. برنامه شروع شد. برایش مانند رویا بود و وقتی خاله شادونه را برابرش و نزدیک خود دید آنقدر ذوق کرده بود که مانند بقیه بچه‌‌‌ها نمی‌توانست روی زمین بنشیند و سعی می‌کرد سر پا خاله شادونه را تماشا کند.

سروصدای زیاد بود اما بچه‌‌ها همه می​خندیدند و مادران از شنیدن شادی بچه‌هایشان به وجد آمده بودند. برنامه یک ساعت طول کشید و انتهای برنامه بود که خاله شادونه با صدای بلند گفت: حالا بچه‌‌ها پیش مامان‌هاشون برند. همین که خاله شادونه از روی سن بیرون رفت غوغایی فاجعه‌آور به پا شد. هرکدام از بچه‌‌ها باید مادرشان را از میان جمعیت مادران پیدا می‌کردند. در اصلی سالن هم بسته شده بود و جمعیت باید از در‌های فرعی کوچکی که در اطراف سالن قرار داشت خارج می‌شدند. عسل کوچولو و دیگر بچه‌‌ها نمی‌توانستند مادرشان را در میان این زنان پیدا کنند و همگی بی‌اختیار در هجوم جمعیت به سمت در‌های خروجی کشیده می‌شدند و مدام مادرشان را صدا می‌کردند اما انگار هیچ‌کس صدایشان را نمی‌شنید. عسل پایش لغزید و به زمین افتاد. هجوم جمعیت و عبور آنها از روی جسم کوچک عسل، وی را بی‌هوش کرده بود. این کودک ۴ ساله پس از خروج جمعیت به بیمارستان منتقل شد و نمی‌دانست رویای تماشای برنامه خاله شادونه برای همیشه در ذهنش به کابوس تبدیل می‌شود. عسل کوچولو نجات پیدا کرد اما ۳ کودک در سرنوشت مشابهی تسلیم مرگ شدند.

بنا به تحقیقات خبرنگاران شوک از هفته گذشته بلیت‌‌های برنامه خاله شادونه در مهد‌های کودک و مدارس به فروش رسیده و با اعلام همگانی به مردم اطلاع داده شد که مراسم ویژه مادران و کودکان است. قرار بود این مراسم در سالن ورزشی خرمدره برگزار شود که گفته می‌شود گنجایش سه‌هزار نفری دارد. بیش از سه هزار بلیت به فروش رسیده بود اما هنوز تقاضا برای فروش بلیت ادامه داشت و مسئولان برگزاری تصمیم گرفتند بلیت بیشتری به فروش برسانند. آنها برگه‌‌های سفیدرنگ را به قسمت‌‌های کوچک‌تری تقسیم کرده و با مهر برنامه آنها را به عنوان بلیت به فروش می‌رساندند. بیش از ۷ هزار بلیت به فروش رسیده بود. در حالی که گنجایش سالن فقط سه هزار تن بود. وقتی در‌ها بسته شد نفس کشیدن هم سخت شده بود با وجود این که ازدحام جمعیت بیشتر از دو برابر ظرفیت سالن بود اما برنامه با وجود بی‌نظمی‌‌های زیادی شروع شد. خبرنگاران شوک در بررسی‌‌های میدانی پی بردند که در پایان برنامه چون گروه نمایش قرار بود از در بزرگ سالن خارج شوند، پس از خروج آنها در بزرگ بسته شد و جمعیت زیادی که داخل سالن بودند به سمت در‌های کوچک دو طرف سالن هجوم بردند. جالب اینکه داربست​هایی که در دو طرف سالن برپا شده بود، فشرده شدن جمعیت را بیشتر می‌کرد.

یک فاجعه

در زمان خروج جمعیت از سالن هیاهویی برپا بود تا این که فاجعه رقم خورد. به دلیل ازدحام زیاد جمعیت سه کودک زیر ۷ سال زیر دست و پا خفه شدند و ۷ کودک نیز مجروح و به بیمارستان آیت‌الله موسوی زنجان و بیمارستان ابهر و خرمدره منتقل شدند.

بازداشت چند مسئول

رئیس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس زنجان گفت: مسئولان اجرایی برای برگزاری این مراسم مجوز داشتند و برنامه مختص زنان بود. در طول اجرای برنامه اتفاقی نیفتاد، اما از آنجا که بچه‌‌ها از مادرشان جدا شده بودند در پایان برنامه خاله شادونه اعلام کرد که بچه‌‌‌ها پیش مادرانشان بروند و پس از خروج گروه نمایش در‌های محل نیز بسته شد که این مسئله باعث ایجاد شلوغی بیش از اندازه در سالن شده و چند کودک زیر دست و پا گیر می‌کنند. در حال حاضر مسئول برنامه، مدیر برنامه، خاله شادونه و مسئول سالن از سوی پلیس دستگیر شده‌اند و خانواده قربانیان نیز از آنان شکایت کرده‌اند و تا پیگیری پرونده آنها مهمان پلیس هستند و با دستور قضایی سالن ورزشی خرمدره نیز تا اطلاع ثانوی پلمب شده است.

مرگ ۲ دختر و یک پسر

پس از این حادثه بررسی‌‌های قضایی و پلیسی نشان داد که کشته شدگان نگار صالحی ۷ ساله از هیدج، مهدی مولایی ۳ ساله از ابهر و بهاره شادمهر ۶ ساله از خرمدره، هستند و فاطمه محمدی ۴ ساله، سیدعلی موسوی ۷ ساله، نیلوفر قهرمانی ۱۰ ساله و عسل محمدلو ۶ ساله از خرمدره نیز در این حادثه بشدت زخمی شده و در بیمارستان‌‌های مختلف تحت درمان گرفته شده‌اند.

گفت‌وگو با عموی مهدی

عموی مهدی کوچولو که از مرگ نابهنگام برادرزاده خود هنوز شوک زده است گفت: پنجشنبه عصر مهدی که ۳ ساله بود به همراه مادرش برای دیدن نمایش خاله شادونه به سالن ۳ هزار نفری رفته بود که البته تنها ۱۷۰۰ صندلی دارد، اما برای این برنامه بیش از ۴ هزار بلیت به فروش رفته بود که مادران در دور سالن نشسته بودند و بچه‌‌ها وسط سالن بودند. در خروجی سه پله داشت که بسیار باریک بود و هنگام خروج بچه‌‌ها از این در، شماری از آنها روی زمین افتادند و به دلیل فشاری که از جمعیت روی آنها آمده بود دچار مصدومیت شدند و سه کودک نیز خفه شدند که مهدی یکی از آنها بود. مهدی تنها بچه خانواده بود و وضع روحی خانواده بسیار خراب است و انتظار داریم مسئولان شهری پاسخگوی مصیبت این خانواده‌‌ها باشند.

مرگ تلخ نگار کوچولو

دایی نگار کوچولو نیز که از این ماجرا بسیار متأثر است، گفت: نگار ساعت ۲ بعد از ظهر به همراه مادر و خواهر ۳ ماهه‌اش از خانه خارج شد. اما پس از پایان برنامه وقتی بچه‌‌ها به سمت مادران خود حرکت می‌کردند شماری از مادران به خاطر ازدحام جمعیت به طبقه پائین افتاده و بچه‌‌ها زیر دست و پای آنها له شده بودند. این مرد با اعلام این که وضع روحی پدر و مادر نگار بسیار ناراحت‌کننده است، گفت: مادر نگار می‌گوید در لحظه آخر نگار را دیده که برای وی دست تکان داده است، اما در یک لحظه از جلوی چشمش ناپدید شده و پس از چند دقیقه جنازه وی را روی دست یکی از زنان دیده است.

مسئولان پاسخگو نیستند

در پیگیری‌‌های خبرنگار شوک با مسئولان امدادی شهر هیچ کدام از مسئولان پاسخگو نبودند. تلفن همراه فرماندار از دسترس خارج بود و مسئولان هلال‌احمر اعلام کردند روز حادثه مأموریت به آنان اعلام شده و در میان راه بودند که مأموریت لغو شده است. اورژانس نیز هیچ پاسخی نداد و گفت که ما اعزام نشده‌ایم. بیمارستان‌‌هایی که مصدومان به آنها اعزام شده بودند نیز پاسخگوی خبرنگاران نبودند و جالب‌تر این که چون این مراسم برای مادران و کودکان اجرا می‌شد هیچ فیلمی از این مراسم در دست نیست.

 

thank you for attention

يکشنبه 24/2/1391 - 2:23 - 0 تشکر 452845


سلام

کلا این فرهنگ غلط ما ایرانی هاست که برای خردسالان احترام و شخصیت قائل نیستیم

فکر میکنیم چون جثه اشون کوچیکه پس لازم نیست همه امکاناتی که برای راحتی یه بزرگسال تعبیه شده رو در اختیارشون قرار بدیم

تو تاکسی رو پامون میشونیمش....بچه رو میچپونیم  یه گوشه ....خب بچه هست دیگه

تو اتوبوس برای دوتا بچه یه صندلی میگیرم....جا میشن خب بچه ان دیگه

هواپیما رو خبر ندارم که اجازه میدن بچه رو پا بشونی یا برای دوتا بچه یه صندلی بگیری؟!

اینجام برنامه گزار گفته خب بچه ان دیگه یه کم ام پی تری بشینن سالن رو بیشتر پر کنیم

خدارحمتشون کنه

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

يکشنبه 24/2/1391 - 9:29 - 0 تشکر 452860

خبر ناراحت کننده ای بود. 



خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 24/2/1391 - 12:50 - 0 تشکر 452968

از بس که تو این مراسم نظم و ترتیب وجود نداره این اتفاقات می افته
خیلی وحشتناکه برای پدر و مادرش

به امید ظهوراقا

يکشنبه 24/2/1391 - 23:42 - 0 تشکر 453255


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/131035.jpg
ملیکا زارعی مجری برنامه «باغ شادونه» در پیامی درگذشت سه کودک را در خرمدره‌ تسلیت گفت.




خبرآنلاین: متن پیام تسلیت ملیکا زارعی که به طور اختصاصی در اختیار خبرآنلاین قرار گرفته به شرح زیر است:

«برای کسی که بیش از نیمی از زندگی خویش را در راه خوشنودی و شادی کودکان سرزمینش سپری نموده و روز‌ها و شب‌های خود را جز با عشق کودکان با واژه دیگری نیامیخته، چه فاجعه‌ای سهمگین‌تر از درگذشت ناگهانی سه کودک معصوم و چه خبری دردناک‌تر از این فاجعه تلخ و غمبار بعد از شور و شادی برنامه‌ای است که با حضور من به پایان رسیده.

من به دلیل عدم تخصص در امور مربوط به چگونگی برقراری نظم در ورود و خروج افراد از سالن‌های برگزاری نمایش و جشن، نمی‌دانم چرا و چگونه این اتفاق دردناک هنگام خروج از سالن شهدای خرمدره رخ داد، اما همواره با خود زمزمه می‌کنم‌ ای‌کاش آن هنگام من نیز در سالن حضورداشتم تا با فدا کردن جان خود مانع وقوع این حادثه دلخراش می‌شدم.

و حالا بعد از یک دنیا آه و افسوس، پس از گذشت دو روز از شنیدن خبر درگذشت عزیزان دلم، نگار صالحی، بهاره شادمهر و مهدی مولایی در حالی که نفس در سینه‌ام حبس شده و تلخی این فاجعه دم و بازدم را برایم رنج آور ساخته، بر آن شدم، اشک را جوهر قلم خویش نمایم و با قلبی اندوهناک وقوع این حادثه دلخراش را به خانواده‌های صالحی، شادمهر و مولایی و مردم خوب و محترم شهرستان‌های خرمدره و ابهر و به مردم کشورم که همیشه در این سال‌ها کنار من بوده و عشق به کودکانشان خون را در رگ‌هایم جاری ساخته، تسلیت گفته و در انتها از کودکان و عزیزانم می‌خواهم تا بهبودی احوال روح و جانم اجازه دهند، از همراهی با گروه برنامه‌سازم، معذور باشم.

تصویر معصومانه‌تان برای همیشه در قلبم حک شد.»

عصر پنجشنبه 21 اردیبهشت‌ماه در جشنی که در خرمدره با حضور عوامل برنامه «باغ شادونه» برگزار شد، هنگام خروج بچه‌ها از سالنی که مراسم جشن در آن برگزار می‌شد، به دلیل ازدحام جمعیت سه کودک کشته و هفت نفر مجروح شدند.



 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

دوشنبه 25/2/1391 - 21:39 - 0 تشکر 453643

vahidmiladi گفته است :
[quote=vahidmiladi;415987;452845]
سلام

کلا این فرهنگ غلط ما ایرانی هاست که برای خردسالان احترام و شخصیت قائل نیستیم

فکر میکنیم چون جثه اشون کوچیکه پس لازم نیست همه امکاناتی که برای راحتی یه بزرگسال تعبیه شده رو در اختیارشون قرار بدیم

تو تاکسی رو پامون میشونیمش....بچه رو میچپونیم  یه گوشه ....خب بچه هست دیگه

تو اتوبوس برای دوتا بچه یه صندلی میگیرم....جا میشن خب بچه ان دیگه

هواپیما رو خبر ندارم که اجازه میدن بچه رو پا بشونی یا برای دوتا بچه یه صندلی بگیری؟!

اینجام برنامه گزار گفته خب بچه ان دیگه یه کم ام پی تری بشینن سالن رو بیشتر پر کنیم

خدارحمتشون کنه


سلام
تو هواپیما اجازه این کار رو نمی دن
و یه صندلی اختصاصی داره
البته نوزادان رو نمی دونم
زیر 12 سال هم نیم بها حساب میشه
و میتونه از کابین خلبان بازدید کنه

لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

يکشنبه 31/2/1391 - 11:22 - 0 تشکر 455207


یادداشت محمد مطهری و دلیل اصلی حادثه برنامه خاله شادونه








 محمد مطهری:


کمتر کسی است که نداند که جامعۀ ما به دردی به نام «تعجیل» مبتلاست. در بیماری‌های اجتماعی برای بیمار شدن جامعه لازم نیست تک تک افراد بیمار باشند، همین که درصد قابل توجهی مثلا بیست درصد به آن درد مبتلا باشند کافی است. همچنانکه انتظار می‌رفت، درحادثه دلخراش خرمدره باز برای پیدا کردن مقصر به سراغ کوتاهترین دیوار رفتیم. روال معمول ما این است که به جای دیدن همه ابعاد یک حادثه و فراهم کردن تمهیدات لازم برای عدم تکرار این نوع حوادث، فردی را مقصر معرفی کرده و خودمان را از شر اعتراضات و انتقادات راحت می‌کنیم.


این نوشتار، ناظر به کوتاهی‌های احتمالی صورت گرفته از طرف برگزارکنندگان یا مسئولان محلی نیست؛ حاضر نبودن حتی یک آمبولانس در محل تجمع حدود دو هزار کودک، متأسفانه امری عادی در کشور ماست. بی شک این کوتاهی‌ها ـ که قبل از بررسی کامل و اثبات حقایق باید در این مرحله بدون «تعجیل در داوری» آن را محتمل خواند و نه قطعی ـ باید پیگیری شود. ده‌ها کار برای «ایمنی» و «امنیت» مردم می‌توان انجام داد و نمی‌کنند که نمی‌کنند. موارد زیادی را چهار سال پیش در سلسله مقالاتی توضیح داده‌ام.


دغدغه این نوشته امر دیگری است.


 اصلا فرض کنیم در حادثه خرمدره دست اندرکاران برنامه و مسئولان محلی مقصر بوده‌اند و از جمله در پایان مراسم در اصلی را بسته‌اند و تنها دو در خروجی فرعی باز بوده است. آیا می‌توان انکار کرد که اگر در همین سالن سه هزار نفری، حتی ده هزار نفر هم جمع شده بودند ولی در عوض بعضی از حضار هنگام خروج تعجیل نمی‌کردند هیچ کس آسیب نمی‌دید؟ آیا کشته شدن 7 نفر هنگام خروج از استادیوم آزادی در پنجم فروردین 84 نیز به خاطر تعداد بیش از حد تماشاگر بود یا به سبب رعایت نکردن فرهنگ خروج توسط برخی تماشاگران؟






هر روز در جامعۀ ایرانی «عجله کردن» در همه جا از صف نان و پمپ بنزین و عابر بانک گرفته تا رانندگی و مکان‌های مقدس و سفره‌های عروسی، هزاران و شاید ده‌ها هزار مصداق پیدا می‌کند که حاصل آن در قالب اذیت دیگران یا بگو مگو و کشمکش، ضرب و جرح و گاهی حتی قتل جلوه گر می‌شود. چه باید گفت که حتی برنامه‌های تفریحی ما هم از این آسیب مصون نیست. به یاد داریم که وقتی در مهرماه 87 نمایندگان گینس مشغول اندازه گیری ساندویچ 1500 متری شترمرغ در پارک ملت برای ثبت رکوردی جهانی بودند، رکورد جهانی قبل از اتمام اندازه گیری بر اثر هجوم مردم خورده شد و «شبکه العربیه» آن را با عنوان «گرسنگی یا هرج و مرج» پوشش داد. «عجله برای هیچ»، شمال شهری و جنوب شهری، مذهبی و غیر مذهبی، ثروتمند و فقیر، و انقلابی و غیر انقلابی نمی‌شناسد. افراد عجول مانند افراد صبور در همۀ اقشار پراکنده‌اند گر چه این پراکندکی ممکن است به یک نسبت نباشد. هر گاه دیدیم دو کلمه «ازدحام» و «تنش» در یک فرهنگ به وفور در کنار هم به کار می‌رود و اولی تداعی کننده دومی است بدانیم که تعجیل در رگ و خون آن جامعه نفوذ کرده است.




این که چرا در جامعۀ ما این تعداد افراد عجول ـ که شاید خود ما هم در برخی رفتارها از همین گروه باشیم ـ وجود دارند و اینکه چرا ما عجول بار می‌آییم دلایل متعددی دارد که محل بحث ما نیست. کوتاه اینکه کودک سه چهار ساله ما اولین تصوری که از خیابان پیدا می‌کند ترس از ماشین‌ها و موتورهایی است که او را به هیچ می‌گیرند و به سرعت به طرف او می‌تازند حتی اگر روی خط عابر پیاده حرکت کند. آیا توقع داریم چنین کودکی عجول بار نیاید و در بزرگسالی حق دیگران را هم رعایت کند؟! این تنها یکی از عللی است که چرا جامعه ما «عجول پرور» است.


پرسش اصلی در اینجا این است که برای جامعه‌ای که حاضر است تاوان تعجیل را با آبروریزی برای نام ایرانی و حتی شیعه بپردازد و با مجروح و کشته دادن هم از عجله کردن دست بردار نیست «قدم اول» و راه حل فوری کدام است؟ (البته برخورد ریشه‌ای با عوامل گوناگون چنین پدیده‌ای در جای خود باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد).


گر چه برای اصلاح این نوع رفتارها در یک جامعه، معمولا باید از آموزش شروع کرد اما جامعه ما مقدم بر آموزش نیازمند امر دیگری است. برخلاف آنچه بسیاری می‌گویند «قدم اول» برای جامعه ما آموزش و فرهنگ سازی نیست زیرا جامعۀ ما فرهنگ احترام و صبر و فواید آن را در رفتار اجتماعی تجربه نکرده است و بسیاری افراد، این آموزش‌ها را که تقریبا وجود هم ندارد فانتزی تلقی کرده عکس العمل مناسبی از خود نشان نخواهند داد. ما مقدم بر آموزش نیازمند «تلنگر» و بلکه شوک هستیم تا ابتدا بفهمیم چگونه خود را بی جهت از آثار و فواید فرهنگ صبر و حوصله و احترام که اتفاقا در مکتب شیعه مورد تأکید فراوان قرار گرفته و بالاتر از آن، یعنی فرهنگ ایثار از ما خواسته شده محروم کرده‌ایم.


این تلنگر جز با مقایسه صریح میان وضع موجود خودمان و نمونه‌های فراوانی از نظم و انضباط در برخی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی امکان پذیر نیست. این وظیفه رسانه ملی است که با برنامه‌های مناسب مقایسه‌ای، غیرت ملی و دینی جامعه را در این عرصه تحریک کند، البته اگر عدم صداقت رسانه‌ای بگذارد. متأسفانه فکر می‌کنیم اگر مردم را نسبت به نظمی که در برخی کشورهای غربی و شرقی عالم وجود دارد بی خبر بگذاریم و صرفا عیب‌های دیگران را نشان داده و از خودمان تعریف کنیم مردم دلگرم می‌شوند. ما هنوز به خاطر مصلحت سنجی‌های خود ساخته - مانند اینکه مردم ناامید می‌شوند - حاضر نیستیم یک گزارش 5 دقیقه‌ای از نحوه رانندگی یا احترامی که به عابر حتی در یک کشور اسلامی گذاشته می‌شود پخش کنیم. با همین استدلال، جامعه ما از آمار نابسامانی‌های خود معمولا بی اطلاع است و باید اشاره‌ای به آمار مصرف الکل از لابلای جملات یک مسئول صید شود.



ما در مجموع ملت خوبی هستیم و از برخی جهات هم ممکن است بهترین باشیم ولی نباید تصور کنیم از «همه جهات» در عالم سرآمد هستیم  حتی این سخن امام در ایام جنگ که «من به جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی ـ صلوات الله و سلامه علیهما ـ می‌باشند» منافاتی با وجود برخی عیب‌های رفتاری ما ندارد.




جامعه ما به شوک رفتاری نیاز دارد تا ظرفیت عظیمی که برای اصلاح رفتار در آن وجود دارد تبلور یابد. تعریف از ملت ایران نباید مانع طرح مشکلات رفتاری ما در مقایسه با دیگر کشورها شود. چه ایرادی دارد رفتار اجتماعی مردم دیگر کشورهای مسلمان و غیر مسلمان که دستورات اسلامی را بهتر از ما به کار می‌بندند به نمایش گذاشته و ایرانی را در مقابل وجدانش قرار دهیم؟ آیا از این همه تعریف از خود و عیبجویی از دیگران خسته نشدیم؟



نونهالان مظلوم بهاره شادمهر، مهدی مولایی و نگار صالحی پیش از آنکه بفهمند در جامعه‌ای بی نظم زندگی می‌کنند و پیش از آنکه بتوانند عجله را با دستان کوچک خود بخش کنند قربانی تعجیل در رفتار ایرانی شدند. شاید قبرهای کوچکشان مسئولان رسانه در کشور ما را وادارد بدون ملاحظه شادی یا غم دشمن با نشان دادن بی پرده معضلات رفتاری جامعه، زمینه به فعلیت رساندن استعداد ایرانی در منظم ساختن جامعه‌ای که نامش به نام اهل بیت پیوند خورده است فراهم آورند.



ما افتخار داریم که پیرو مکتبی هستیم که امام معصومش در بیش از دوازده قرن پیش که نه ماشینی بوده و نه خیابان و جاده به معنای امروز، و رفت و آمد با اسب و شتر صورت می‌گرفته از حق تقدم داشتن پیاده بر سواره سخن گفته است. (امام صادق (ع): من الجور ان یقول الراکب للماشی الطریق) و یا در آن زمان به راکبان توصیه شده که هنگام عبور، به عابران توجه داشته و آنان را از حضور خود مطلع کنند (من الحق ان یقول الراکب للماشی الطریق (فروع کافی، ج 6، ص 540)).


آیا برای ما به عنوان شیعه با داشتن چنین میراثی ننگ نیست که به سبب اموری مانند تعجیل و بی نظمی روزی 13 نفر عابر در کشورمان کشته شوند؟ با توجه به آمار سال گذشته، در فاصله ده روزه‌ای که مشغول غمگساری برای سه کودک مظلوم خرمدره‌ای بوده ایم حدود 20 کودک عابر زیر ده سال در زیر چرخهای وسایل نقلیه جان باخته‌اند. (بنابر اعلام پزشکی قانونی در شش ماهه اول سال 90 تعداد 363 عابر زیر ده سال کشته شدند(جام جم، 10 آبان 90)). اگر دست از سر عیب‌های بیگانگان برداشته به خود بپردازیم آینده درخشانی در پیش خواهیم داشت.


و در آخر سخنی با تصمیم گیران عزیزی که هر حرفی را با منافع و مضارش برای نظام می‌سنجند. جای نگرانی نیست؛ مشکل رفتار ایرانی مربوط به دوران پس از انقلاب نیست تا نشان دادن صریح برخی عقب ماندگی‌های رفتاری غباری بر دامن نظام بنشاند. برخی از آنها چند دهه و گاهی چند سده سابقه دارند. سخنی از شهید مطهری که دال بر همین مطلب بوده و مربوط به پیش از انقلاب است حسن ختام این نوشتار قرار می‌دهم:


«مردم به حسب عواطف اجتماعی خود، دارای یکی از سه حالت می‌توانند باشند: یا به آن حد رسیده باشند که اهل احسان و ایثار باشند و رنج خود و راحت یاران بطلبند. حالت دوم این است که حقوق و حدود خود را حفظ کنند و به حقوق دیگران هم تجاوز نکنند که حالت عدل است و اولی حالت فضل و احسان و ایثار بود. حالت سوم این است که اهل بغی و تجاوز به مرزها و حدود اجتماعی باشند و به مال و جان و حیثیت دیگران تجاوز کنند. جامعه ما در حالت سوم می‌باشد (یادداشت‌های استاد مطهری، ج 6، ص151 و 152)».




http://www.hamshahrionline.ir







خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.