هنر برخاسته از فطرت زیبایی دوستی انسانهاست. در انسان گرایشی به جمال و زیبایی وجود دارد؛ چه به معنی زیبایی دوستی و چه به معنی زیبایی آفرینی كه نامش «هنر» است و به معنی مطلق وجود دارد.[1]
هنر به قضاوت تاریخ از آغاز پیدایش انسانهابا وی همراه بوده است باستان شناسان آثار هنری انسانهای اولیه را تصریح كردهاند.
هنر تركیبی از خلاقیت، ابتكار، احساس، اندیشه پدیدهای جهانی و بشری است و توانمند ارتباط با همه انسانها از هر قوم و ملت میباشد در عصر حاضر آثار هنری هر ملتی مانند شعر، موسیقی، نقاشی، خوشنویسی، مجسمه سازی، معماری، گرافیك، سینما، تئاتر و.... نشان دهنده میزان رشد و چگونگی فرهنگ و تمدن آن ملت به شمار میرود.
پیشرفت علم و فن آوری به هنر توانائیهای چشمگیری بخشید به ویژه در عرصه پیام رسانی نقش اصلی را دارد و در كمترین زمان،موثرترین زبان بیان را دارد. یكی از وجوه اعجاز قرآن زبان هنری آن است و ماندگاری آن از جهتی معلول همین قالب هنری آن است.
شوپنهاور نخستین كسی بود كه ادعا كرد همه هنرها میخواهند به مرحله موسیقی برسند[2].
در تعریف هنر دیدگاههای گوناگون مطرح شده است[3]. افلاطون زیبایی را حقیقتی از عالم بالا میداند[4] و تولستوی هنر را سرایت دادن و اشاعه عاطفه میداند[5] و بعضی آنرا خلق زیبایی دانستهاند[6] كه تعریف مشترك و در عین حال جامع میتوان گفت «هنر بیان زیبا و متعالی احساس، عاطفه و اندیشه انسانی است.»[7] نمودهایی چون تناسب و توازن، خلاقیت، احساس، عاطفه و اندیشه به كار رفته است[8] و بیشتر، كار دل است. هنر زبان خاص خود را دارد همچنان كه فلسفه، ریاضی و... چنین است در این تعریف هنر، فقط وسیلهای نیست برای تعیین حقایق یا ابزاری برای فساد، هنر یك نیاز روحی و درونی و برخاسته از عمق درون آدمی است و همچنین هنر دارای پیام است.
دوران تاریخی و اجتماعی و سیاسی نقش مهم در تحولات هنر داشته است از آنجا كه نقش ادیان الهی به ویژه اسلام در اصلاح انسان و جامعه است، سعی براین بوده پدیده هایی را كه جهت باطل و منفی دارد، حرام اعلام كند و پدیده هایی را كه مطابق نیازهای انسان بوده است ونیز دارای اشكالاتی هست، با تعیین ملاكها و ضوابطی اصلاح نماید.
در دوران حاكمیت حاكمان و درباریان منحرف بر مسلمانان، آنچه از موسیقی نمود داشته، آهنگها و تصنیف های نادرستی بوده است كه برای بسیاری این گمان را به وجود آورده كه موسیقی چیزی جز جنبه های منفی نیست، حال آنكه موسیقی مانند سایر هنرها از درون انسان برخاسته و با نیاز انسانها مرتبط است و می تواند در خدمت علم، تربیت و كمال باشد، احساسات و عواطف انسانی را زنده نموده، رشد دهد.
1] - مطهری، مرتضی، فطرت، انتشارات صدرا، چاپ دوم، تهران، 1370، ص 80.
[2] - رید ، هربرت ، معنی هنر ، ترجمه نجف دریا بندری ، انتشارات علمی و فرهنگی ، چاپ پنجم ، 1374 ، ص1.
[3] - ر.ك. تولستوی ، لئون ، هنر چیست ، ترجمه كاوه دهگان ، تهران ، امیر كبیر 1373.
[4] - افلاطون ، زیبایی ، ترجمه دكتر حسن لطفی ، تهران ، ابن سینا ، آذر 1348 ، ص 96.
[5] - تولستوی ، لئون ، هنر چیست ، ترجمه كاوه دهگان ، تهران ، امیر كبیر 1373 ، ص 57.
[6] - دانشور ، سیمین ، شناخت و تحسین هنر ، چاپ اول ، تهران 1357 ، ص 30.
[7] - ابراهیمی ، نادر ، چیستی هنر ، تدوین سید عباس نبوی ، مركز پژوهش های نهاد ، 1378 ، ص 7.