گوش کن ای خلیجِ خاطره ها
این مرورِ گذشته های تو است
صحبت از روزهای سخت اما
پُرغرورِ گذشته های تو است
***
بهر هر ذره خاک ایرانم
مردمانم چه خون دل خوردند
خونِ دل خورده، خون و جان دادند
جانِ این خاک را به دربُردند
***
ریختند اشکها به پای وطن
تا تو ای اشکواره موج زدی
بارها از دروغ خشکت زد!
عشق دیدی، دوباره موج زدی
***
دستِ گرمِ تو گرمِ پاشویه
روزهایی که کشورم تب داشت
با غمش چهره ات پر از چین شد
شاد بودی چو خنده برلب داشت
***
اینک اما دوباره آمده اند
با خیالی که خوش تر از پیش است
غافل از اینکه ابتدای هجوم
پشت کردن به مردمِ خویش است!
***
آرزومند تا تو آمده اند
شاید این نام از تو پاک کنند
اشتباها به آب دل زده اند
باید این آرزو به خاک کنند!
***
خوابگردان به سویت آمده اند
و تو را سهم خویش می بینند
چشم در چشمِ تو اگر بشوند!!
بهتر از وهمِ پیش می بینند
***
باشم و ظلم پیشگان ببرند
خونِ اجداد و اشکِ مردمِ من؟!
سهمِ غارتگر از خلیجم چیست
تا ابد غیرِ رشکِ مردمِ من؟!
***
ای بهشتی که خورده است به عشق
سندت تا ابد به نامِ وطن
از خضوعت نمی توان گله کرد
که چرا زیرِ پای مامِ وطن؟!