روح و ضمیر نا خودآگاه بچه ها به دنبال كشف راز و رمزها و شگفتی های این جهان پهناور می باشد. بحث و گفتگو در مورد خداوند متعال با كودكان باعث می شود كه ،آنها احساس و امنیت خاصی پیدا كنند.برخورداری از داشتن معنا در زندگی، اتصال و ایمان به نیروی فرا انسانی به نام خداوند،تاثیر شگرفی در بهداشت روان دارد.
زندگی معنوی ما بزرگسالان از دوران كودكی سرچشمه می گیرد، متا سفانه پدر و مادرهای زیادی وجود دارند كه هنوز نمی دانند اگر كودك آنان درباره خدا از آنها سئوال كرد چه پاسخی بدهند،بهترین روش ممكن برای پرورش جنبه معنوی زندگی كودكان ، گفت و گوهای ساده و خودمانی در زمانی است كه فرزندان شما لحظات شیرین زندگی را تجربه می كنند و یا از چیزی شگفت زده شده اند . یكی از مشكلات كودكان امروزی این است كه والدین و بعضی ا زمربیان انرژی خود را صرف یادگیری موسیقی نقا شی ،زبان خارجی می كنند،اما متا سفانه از بهترین درس زندگی آنان كه پرورش معنویت و آموزش ایمان است غافلند. اگر كودك مفهوم واقعی خدا را درك كند احساس امنیت می كند. با رشد كلامی در سن 3 سالگی كودك به مفاهیم كلامی و نمادهای ذهنی مجهز می شود و از طریق زبان با دیگران ارتباط برقرار كرده و قدرت تخیلش نیز رشد می كند. بنابراین كودكان درباره خدا سئوالاتی می كنند از جمله:خدا كیست؟ كجا زندگی می كند؟ چقدر بزرگ است؟ و.... همیشه یك اصل را برای پاسخ دادن به سئوالات فرزندتان درباره خدا رعایت كنید، پاسخی به فرزندتان بدهید كه با سطح رشد و نیازهای كنونی او ارتباط داشته باشد،برای مثال باید بدانید كودك زیر 6 سال لغاتی مانند همیشه،بزرگ،قوی را درك می كند و كودكان بالاتر از 6 سال لغاتی مانند مافوق،قدرتمند و كامل را درك می كند. از طرف دیگر چه نیاز خاصی در او ایجاد شده كه در مورد خدا سئوال می كند. ساده ترین راه برای پاسخ به سئوال اینكه خدا كیست؟ این است كه از خود كودك بپرسیم نظر خودت چیست؟
كودكان پیش دبستانی را به تدریج با كلماتی چون خدا، قرآن و پیامبر آشنا نمود. در این سنین به كودكان باید آموخت كه چگونه چیزی را از خداوند درخواست نماید و همان طور كه برای خودش دعا می كند برای دیگران هم دعا كند و حتی اگر دعایش مستجاب نشد باید خدا را شكر كند زیرا خداوند حكیم است.
آشنایی كودك با طرز كار اندامهای بدن ، تماشای آسمان،لذت بردن از طبیعت نیز روش دیگری برای ارتقای معنویت و باور خدا در كودكان است. بنابراین خدا را آنگونه كه هست به كودكان خود بشناسانیم.
كودكان از دو طریق درباره خدا مسائلی را می آموزند:
1- یادگیری بدون برنامه (تربیت غیر عمدی ): تجربیاتی كه كودك در محیط خانواده یا محل آموزش خود در زمینه مفاهیمی چون خوبی ، راستی ، زیبایی به دست می آورد در واقع خداشناسی او را تشكیل می دهد. بنابراین در دوران پیش از دبستان اولین تصور كودك از خدا متاثر از رفتارهای والدین است. به وسیله تقلید از رفتارهای پدر و مادر می آموزد كه چگونه شكر گزار خدا باشد، چگونه دعا كند.
2- یادگیری برنامه ریزی شده (تربیت عمدی ): رفتارهای مذهبی جمعی اعضای خانواده از جمله اقامه نماز، خواندن قرآن و كتب مذهبی نیز تاثیر پایداری در رشد معنوی كودك خواهد داشت.