حضرت آیت الله العظمی سید صادق روحانی (مدظله العالی) در پاسخ به در خواست عده ای از مومنین چند روایت معتبر را در جهت اثبات مصائب وارده بر حضرت زهرا (سلام الله علیها) بیان نموده اند که در ادامه می خوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین
کسى که مطالب تاریخ نگاران مسلمان و روایات رسیده در مورد رویدادهاى تلخ پس از رحلت پیامبر را پىگیرى کند، فکر نمىکنم در این مورد دچار تردید گردد. اینک به برخى از روایات معتبری که در مورد مصائب وارده بر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) آمده و مورد وثوق است اشاره می کنیم:
اول: مرحوم «کلینى» به سند صحیح از امام کاظم در باب مولد فاطمه علیهاالسلام حدیث دوّم، چنین آورده است: «إنَّ فاطمه صِدِّیْقَةٌ شَهِیدةٍ»؛ فاطمه علیهاالسلام صدیقه شهیده است. و مرحوم مجلسى در «مرآة العقول» پس از توصیف خبر فوق به درستى و صحیح بودن، در شرح اصول کافى چنین مىنویسد: بىتردید این خبر دلالت بر این دارد که فاطمه علیهاالسلام، شهید راه حق است؛ و این از اخبارِ متواتر است، و سبب آن هم این است که پس از غصب خلافت و انحصار قدرت از سوى جریان سقیفه، قنفذ درب خانه فاطمه علیهاالسلام را چنان بر شکم آن بانوى بزرگ زد که پهلوى آن حضرت شکست و بر اثر آن، فرزندش را که پیامبر محسن نامیده بود، ناخواسته از دست داد و دستخوش بیمارى گردید و سرانجام به شهادت رسید.1
آنگاه مرحوم مجلسى به بیان روایاتى از علماى شیعه و اهل سنّت مىپردازد که این موضوع را تأیید مىکند. از آن جمله روایتى است طولانى از «سلیم بن قیس هلالى» که فرازى از آن چنین است: فاطمه علیهاالسلام شهید راه خداست، و سبب آن هم این است که پس از غصب خلافت به وسیله جریان سقیفه، قنفذ برده عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و به شدت هُل داد و در نتیجه آن جنایت، دندهاى از پهلوى آن حضرت شکست و بر اثر آن، جنین خود را افکند، و دستخوش بیمارى گردید و به شهادت رسید.2
دوم : و از جمله آن روایات بسیار، این روایت طولانى است که مرحوم صدوق، از ابنعبّاس و او از پیامبر خدا صلىالله علیه و آله آورده است که فرازى از آن چنین است: ... و هنگامىکه فاطمهام را مىبینم، بهیاد مىآورم آن ظلم و بیدادى را که پس از رحلت من در حق او انجام مىشود، گویى مىنگرم که زور و ذلّت از سوى ظالمان بر خانه او وارد شده، حرمت او در هم شکسته، حقوق او غصب گردیده، از ارث خود بازداشته شده، و پهلویش را مىشکنند و فرزندش را به دنیا نیامده، مىکشند! و او نداى دادخواهى سرمىدهد و مىگوید: وا محمّدا ! امّا کسى به دادخواهى و نداى مظلومیت او پاسخ مثبت نمىدهد! و او از ظلم و شرارت استبداد پناه و دادرس مىجوید، اما کسى به او پناه نمىدهد و دادش را از بیدادگران نمىستاند.3
سوم :و نیز از آن جمله است، زیارتنامه فاطمه علیهاالسلام است که مرحوم سیّدبن طاووس در کتاب «اقبال الْأعمال» آن را آورده است، که فرازى از آن چنین است: وَ صَلِّ عَلىَ الْبَتُولِ الطّاهِرَة... تا مىفرماید: « الْمَغْصُوبِ حقُّها، و الْمَمْنُوعِ إرْثُها أَلْمَکْسُور ضِلْعُها... ؛4 ودرود بفرست بر فاطمه بتول، همان بانوى پاک و پاک منش و پاک روش...، همان بانویى که حقوق او غصب شد، و از میراث پدرى بازداشته شد، و در فشار بیدادگران دندهاش شکست...
چهارم: اما روایات بیانگر برافروختن آتش بر درب خانه فاطمه علیهاالسلام، فشردن آن حضرت میان در و دیوار، اسقاط جنین او - که ملازم با شکسته شدن دنده و پهلوى ایشان بوده - بسیار فراوان است. این روایات را علماى شیعه و اهل سنّت آوردهاند. در این رابطه به کتاب مرحوم شیخ الطّائفه ابوجعفر طوسى در تلخیص شافى بنگرید که چنین مىنویسد: شیعه و علماى شیعه بر این رویداد غمبار اتفاق نظر دارند که فاطمه علیهاالسلام، هدف بیداد «عمر» قرار گرفت و او چنان ظالمانه بر شکم دختر پیامبر صلىاللهعلیهوآله زد که جنین او را - که محسن نامیده شده بود - ساقط نمود و به شهادت رساند.
آرى، روایت بیانگر این واقعت تلخ، و آوردن هیزم براى به آتش کشیدن خانه فاطمه علیهاالسلام که گروهى از دوستداران اهل بیت در آن پناه گرفته بودند، در میان رهروان مذهب اهل بیت علیهمالسلام مشهور و معروف است... تا مىنویسد: البته ما این روایت را از طریق علماى اهل سنّت از جمله «بلاذرى» آوردیم، و روایات علماى شیعه در این مورد بسیار است و هیچ اختلافى هم در میان آنان در این مورد نیست.5
مسعودى، مؤلف کتاب معروف «مروج الذّهب» در کتاب دیگر خودش، به نام «اثبات الوصیّة» چنین مىنویسد: پس، طرفداران خلیفه به سوى منزل امیرمؤمنان علیهالسلام روى آوردند و بر آن خانه یورش بردند و با به آتش کشیدن درب خانه، آن حضرت را به زور از خانهاش بیرون آوردند، و سرور بانوان بهشت، فاطمه علیهاالسلام را میان در و دیوار فشردند تا فرزندش محسن را سقط نمود...6و7 .
در پایان باید بگویم که: کسى که رنج و مظلومیت حضرت فاطمه(علیها السلام)و جنایت هاى تکاندهنده اى را که در حق ایشان روا شده را انکار کند، یا باید حق ستیزباشد، یا ناآگاه و یا دچاراشتباه شده و مى پندارد که اعتراف به این جنایت ها باعث تفرقه و پراکندگى میان مسلمانان مى گردد، و تفرقه و پراکندگى در این زمان باعث ضعف اسلام و مسلمانان مى شود. به هر حال وظیفه اسلامى و انسانى دوستان اهل بیت(علیهم السلام) در این مورد آشکار است و باید به ذکر مصائب و ستمهایی که بر حضرت زهرا (سلام الله علیها ) وارد شده، پرداخته و همگان را از مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام ) آگاه سازند.
---------------------------------------------------------------------
1 ـ اصول کافى/ ج 5/ ص 315.
2 ـ اصول کافى/ ج 5/ ص 315.
3 ـ صدوق/ متوفى 381 هجرى/ أمالى/ ج مجلس 24/ ص 100 - 99.
4 ـ ... و نیز چنین آمده است: «السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِیْنَ! السَّلامُ عَلَیْکِ یا والِدَةَ الْحُجَجِ عَلَى النّاسِ أَجْمَعینَ! السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ، الْمَمْنُوعَةُ حَقُّها! أَللّهُمَّ صِلِّ عَلى أَمَتِکَ وَ ابْنَةِ نَبِیِّکَ وَ زَوْجَةِ وَصِىِّ نَبِیِّکَ، صَلاةً تَزْلِفُها فَوْقَ زُلْفى عِبادِکَ الْمُکَرَّمِیْنَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَ الْأَرَضِیْنَ.» اقبال/ ص 152. براى او چند زیارتنامه دیگر از امامان نور رسیده، که در کتابهاى دعا و زیارات آمده است.
5 ـ تلخیص شافى/ ج 3/ ص 76.
6 ـ اثبات الوصیّة/ ص 122.
7 ـ عباس عموى پیامبر از امیرمؤمنان پرسید: چرا عمر از حقوق کارگزارانش، به عنوان مالیات کاست، امّا از حقوق و مزایاى «قُنفذ» چیزى نکاست و آن را بهطور کامل پرداخت، آن حضرت برگرد خویش نظاره کرد، و در حالى که جام دیدگانش لبریز از اشک گردید و فروبارید، در پاسخ او فرمود: «شَکَّرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَها فاطِمَةَ بِالسَّوطِ، فَماتَتْ وَ فِى عَضُدِها أَثَرُهُ کَأَنَّهُ الدُّمْلُج.» پرداخت کامل حقوق «قنفذ» براى قدرشناسى از او بهخاطر تازیانههاى بیدادى بود که بر پیکر فاطمه نواخت؛ بهگونهاى که وقتى دخت محبوب پیامبر جهان را بدرود گفت، اثر آن تازیانه بیداد در بازوى او بسان بازوبند نمایان بود. کتاب سُلیم بن قیس/ ص 134.
منبع:
http://www.rohani.ir/page-1586.htm