شش ماه قبل از ترور تلفن های مشكوك قطع شد
وی به تماس های تلفنی مشكوك با همسرش اشاره كرد و گفت: حدود سه یا چهار سال داریوش تلفن های مشكوك داشت كه بیشتر آنها از خارج از كشور بود؛ البته الان هم شماره های مشكوك را به همین اسم در تلفن همراه داریوش ذخیره كرده ام.
همسر شهید رضایی نژاد با اشاره به اینكه تا شش ماه قبل از ترور این تلفن ها به صورت پراكنده وجود داشت، عنوان كرد: شش ماه قبل از ترور همسرم، تلفن های مشكوك قطع شد و حدوداً دو ماه مانده به این اتفاق تماس های مشكوك از سر گرفته شد؛ حتی روز ترور یادم هست همان ساعتی كه ما از اداره بیرون آمدیم یك تلفن مشكوك به داریوش زده شد.
پیرانی به تعقیب های مشكوك هم اشاره كرد و ادامه داد: یك بار در اتوبان امام علی (ع) ساعت ها داریوش را تعقیب كرده بود و بعد از مدتی در حالی كه تعقیب كننده از كنار او رد می شد بشدت به او خیره شده بود؛ البته سر كوچه خودمان و نیز در اطراف درب خانه نیز همیشه حضور برخی را احساس می كردیم، به طوری كه بعد از ترور همسرم، دسته های اطلاعاتی و امنیتی به ما گفتند كه حدود سه تا پنج سال او تحت تعقیب بوده و همه اطلاعات آنها دقیق بود، حتی می دانستند چه روزهایی من، آرمیتا و داریوش با هم هستیم و چه ساعتی از خانه بیرون می آییم؛ جایی كه تروریست ها ایستاده بودند نیز از قبل مشخص شده بود.
______________
اختلاف من و داریوش بر سر اشتراكاتمان بود
وی در ادامه درباره زندگی خصوصی خود با همسرش گفت: عشق در زندگی ما موج می زد و خوشبختی را هم من و هم داریوش حس می كردیم افكار و عقایدمان منطق بود، ولی دعوا در زندگی ما هم اجتناب ناپذیر بود.
همسر شهید رضایی نژاد ادامه داد: ما معمولاً سر اشتراكاتمان با هم بحث داشتیم، داریوش همیشه می گفت مشكل من و تو این است كه بیش از حد شبیه هم هستیم و اگر در برخی موارد تضاد بین ما بود همدیگر را تعدیل می كردیم؛ به هر حال چون داریوش كینه ای نبود، این دعواها طولانی نمی شد.