• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 1661)
دوشنبه 14/1/1391 - 16:12 -0 تشکر 444240
گوشه ای از زندگی علامه قاضی(ره)

جوان مجتهد

 

سیزدهم ذی الحجه سال1285 هجری قمری در تبریز متولد شد.پدرش سید حسین قاضی،انسانی وارسته و از شاگردان برجسته

 

آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی بود و از او اجازه اجتهاد داشت.اجدادش تا چهارده جد،همگی از علمای بزرگ بودند.

 

او هم با تلاش و پشتکار فراوان،توانست در سن بیست و هفت سالگی به درجه اجتهاد برسد.

 

خودش می گفت:«چون بیست سال تمام چشمم را کنترل کرده بودم،چشم ترس برای من آمده بود،چنان که هر وقت می خواست

 

نامحرمی وارد شود از دو دقیقه قبل خود به خود چشم هایم بسته می شد و خداوند به من منت گذاشت که چشم من

 

بی اختیار روی هم می آمد...»

 

به نماز شب بسیار اهمیت می داد و در اولین دیدار خود با علامه طباطبائی که از جمله شاگردانش بود فرموده بود:

 

"ای فرزند اگر دنیا می خواهی نماز شب بخوان و اگر آخرت می خواهی نماز شب بخوان."

 

سرانجام پس از سالها تدریس و تربیت شاگردان الهی،در روز هفتم بهمن ماه سال هزارو سیصد و شصت و شش در نجف اشرف

 

وفات کرد و در وادی الاسلام نزد پدر خود دفن شد.

 

در سال های آخر عمر عطش و بی تابی،جسم و روحش را با هم می سوزاند و او مرتب آب می خواهد و می گوید:

 

«در سینه ام آتش است ساکت نمی شود.»شاید هنوز تشنه معرفت حق بود.

 

آیت الله بهجت(رحمه الله علیه)درباره ایشان فرموند:

 

"شب قبل از وفات آقای قاضی،کسی خواب دیده بود که تابوتی را می برند که رویش نوشته شده بود:«توفی ولی الله»

 

(ولی خدا وفات کرد)؛فردا دیدند آقای قاضی وفات کرده است.

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
سه شنبه 15/1/1391 - 14:18 - 0 تشکر 444356

محبت پدرانه



علامه قاضی دریای لطافت بود و مواظب بود فرزندانش غصه نخورند.وقتی از کربلا برگشت از دخترش پرسید:من نبودم چه کار کردی



و جواب شنید:گریه کردم.گفت:غصه نخور،تورا هم دفعه بعد با خودم می برم و دفعه بعد کودک چهار-پنج ساله را برد.



دخترش که ازدواج کرد و خواست به ایران برود گفت:نرو من خوش ندارم که بروی.اما دختر به علت شرایط خانوادگی اش مجبور



بود برود و آن وقت بود که اشک پدر سرازیر شد.



مراتب علمی و معنوی اش مانع از لطافت و محبتش به بچه ها نمی شد.اهل دعوا نبود.گاهی هم اگر به خاطر شیطنت بچه ها



تنبیهی می کرد تصنعی بود.



پسرش آقا سید محمد حسن می گوید پدرم می گفتند:«من عصبانی می شوم یک چیزهایی می گویم،بعد می آیم می نشینم



می گویم خدایا من این حرف ها را نگفتم ها!این ها تصنعی بود.»



بچه ها حرف پدر را می شنیدند و می دانستند پدر خراب کاری و تخلف هایشان را متوجه می شود فقط نمی دانستند چگونه!



بچه ها از بازی کردن سر ظهر نمی توانستند بگذرند و آن وقت آقای قاضی عصا به دست سراغشان می رودو...



آقای سید محمد علی قاضی نیا نقل می کند:«یادم هست که ما ظهرها می رفتیم بازی می کردیم،ایشان اگر از خواب بیدار



می شد،می آمد و ما را می برد در سرداب و می خواباند.ولی ما یواشکی یکی یکی می آمدیم بالا که برویم در کوچه بازی کنیم.



بعد یک موقع هایی از بد شانسی،ایشان دوباره بیدار می شدند و ما یک دفعه می دیدیم که آقا آمدند و دم در ایستاده اند و



دیگر کسی جرات نمی کرد به کوچه برود.



نسبت به بچه ها دلسوز و مهربان بود و شیطنت های کودکانه شان او را آشفته نمی کرد  و حتی اگر عصبانی مادر می شد که



بچه ها پابرهنه در کوچه بازی می کنند و با پای کثیف به خانه می آیند،باز هم می گفت:«بگذار بچه ها بروند بازیشان را بکنند.»




          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
چهارشنبه 16/1/1391 - 17:29 - 0 تشکر 444523

تواضع



ایشان مدام می گفتند:من چیزی بلد نیستم،حتی وقتی بچه ها یا نوه ها به او می گفتند آیت الله، می گفت:نه،نه من آیت الله نیستم.



خیلی خودش را پایین می دانست.بیشتر مشغول نمازو دعا و راهنمایی شاگردانش بود و می گفت همین ها برای آدم می ماند،



چیز دیگری نمی ماند.اگر کسی برایش هدیه و پیشکشی می فرستاد می گفت:«ببر بده به فلانی،به من نده!»



دنبال هیچ چیز نبود.تا آخر عمر خود را هیچ می دانست و همیشه می فرمود:«من هیچی ندارم»



به یکی از شاگردانش گفته بود:«من به تو و همه شماهایی که می آیید این جا می گویم که من هم یکی هستم مثل شما.



از کجا معلوم شما چند نفر در کار من مبالغه نمی کنید!و روز قیامت اون جا اسم جاروکش کوچه ها رد شود و به بهشت برود



ومن هنوز در آفتاب قیامت ایستاده باشم.»در مجلس روضه اباعبدالله(ع) کفش های مهمانان امام حسین(ع) را جفت کرده



و آن ها را تمیز می کرد بدون توجه به آن ها که خرده می گیرند که آدم بزرگ نباید چنین کاری بکند.



آیت الله سید ابوالقاسم خوئی می فرمود:«من هروقت می رفتم مجلس آقای قاضی،کفش هایم را می گذاشتم زیر بغلم



که مبادا کفشم آن جا باشد و آقای قاضی بیاید آن را تمیز یا جفت کند.»




          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
جمعه 18/1/1391 - 21:10 - 0 تشکر 444756

ادب و احترام



آیت الله قاضی هیچ گاه در صدر مجلس نمی نشست و با شاگردانش هم که بیرون می رفت جلو راه نمی رفت،



و آن گاه که در منزل، شاگردان و مهمانان سراغشان می آمدند برای همه به احترام می ایستاد.



بچه های کم سن و سال هم که به مجلس شان می آمدند بلند می شدند و هرچه به ایشان می گفتند این ها بچه هستند،



می فرمودند:«خوب است بگذارید این ها هم یاد بگیرند.»



اگر در خانه مهمان داشت برای خواندن نماز اول وقتش از او اجازه می گرفت.

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
يکشنبه 20/1/1391 - 19:12 - 0 تشکر 445003

حق رفاقت



مرحوم آیت الله محسنی ملایری نقل می کرد:«مرحوم پدرم آیت الله میرزا ابوالقاسم ملایری با مرحوم آیت الله میرزا علی



آقای قاضی ملازم بود و وقتی به نجف رفته بودم مرحوم آقای قاضی فرمودند:«پدر شما به ما خیلی نزدیک بود،



ما برای همدیگر غذا می بردیم و لباس همدیگر را می شستیم؛حالا آن حق بر گردن ما باقی است و تا شما در نجف



هستید غذای ظهرتان به عهده من است.»



از فردا دیدم ایشان در حالی که دو قرص نان و قدری آبگوشت پخته در میان سفره ای با خود آورد و پس از آن



اصرار و از من خواستند لباس هایی را که نیاز به شستشو دارد به او داده تا ایشان آن ها را بشوید!



من ابتدا اِبا کردم ولی اطرافیان فهماندند که حداقل یک دستمال کوچک هم که شده بدهید ایشان بشویند



والا آقای قاضی ناراحت می شوند.من ناچار شدم چند قطعه لباس خود را برای شستشو به ایشان بدهم.

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
يکشنبه 27/1/1391 - 0:9 - 0 تشکر 446342

عدالت و انصاف

روزی،عده ای ایشان را در دکان سبزی فروشی دیده بودند که خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است

و به عکس معمول،کاهوهای پلاسیده و آن هایی را که دارای برگ های خشن و بزرگ هستند را بر می دارد.

پرسیده بودند:چرا شما به عکس همه،این کاهوهای غیر مرغوب را سوا کردید؟

جواب داده بود: آقا جان من!این مرد فروشنده شخص بی بضاعت و فقیری است و من گاه گاهی به او مساعدت

می کنم و نمی خواهم چیزی به او داده باشم تا اولا آن عزت و شرف و آبرو از بین برود و ثانیا خدای نخواسته

عادت کند به مجانی گرفتن و در کسب هم ضعیف شود.برای ما فرقی ندارد کاهوهای لطیف و نازک بخوریم

یا از این کاهوها و من می دانستم که این ها بالاخره خریداری ندارد و ظهر که دکان را ببندد آن ها را به بیرون خواهد

ریخت لذا برای عدم تضرر او مبادرت به خریدن کردم.

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
شنبه 7/5/1391 - 17:7 - 0 تشکر 483136

از توصیه های مرحوم آیت الله قاضی

1-نماز واجب را در اول وقت بخوانید هرکس این عمل را تا مدتی انجام داد و به مقامات نرسید مرا لعن کند.

2-اگر نماز فوت شده دارید هر چه سریع تر آنها را قضا کنید وگرنه به نوافل بپردازید.

3-هر روز قرآن بخوانید و بهتر است صبح ها سوره "یس" و شبها سوره" واقعه" بخوانید.

4-صدقه به فقرا و مساکین را از یاد نبرید و بهتر است هیچ نیازمندی را از خود نرانید.

5-دل هیچ کس را از خود مرنجانید. اگز حقی را از کسی ضایع کرده اید یا کسی را آزرده خاطر ساختید و یا به هر نحو

حق الناس را رعایت نکردید سعی کنید آنها را پیدا کنید و طلب حلالیت کنید.

6-از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت-صلوات الله علیه-در قنوت نماز وتر است

بلکه در هر روز و در همه دعاها.

7-زیارت مشهد اعظم-برای کسی که مجاور آنجاست-در هر روز،و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور

سایر مساجد،همانا مومن در مسجد مانند ماهی در آب است!

8-زیاد به زیارت و دیدار برادران نیک سیرت بروید،چرا که آنها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند.

9-اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتما به زیارت آنها بروید.

10-آنچه از کار نیک می دانی،به آن درست عمل کن؛در نهایت دقت و سعی،بدان که تو عارف خواهی بود.

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
شنبه 7/5/1391 - 23:0 - 0 تشکر 483424

سلام

سرداران عشق عزیز، ممنون از مطلب عالیتون، خیلی خوندنی بود.

روحشون شاد و آخرتشون آباد

یا علی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.