الف. مفهوم سیاسى امر به معروف و نهى از منكر
براى فهم عمیق معناى امر به معروف و نهى از منكر نزد امام علىعلیه السلام، باید خود
را از معناى رایج و محدود آن نجات دهیم و به این مسئله از منظر حضرت بنگریم. تلقى
رایج از امر به معروف و نهى از منكر غالبا خرد و محدود است و آن را منحصر به حوزه
احكام عبادى و پارهاى از مسائل پیش پا افتاده اجتماعى كردهاند. حال آن كه از نظر
امام، معروف هر آن كردار و رفتار و اعتقاد پسندیدهاى است كه عقل سلیم انسان بدان
حكم، و قرآن و سنت آن را تأیید مىكند. از این منظر هر خیر و خوبى در دامنه معروف
مىگنجد، از آشتى دادن میان زن و شوهر (11) تا ارزانفروشى و رعایت
انصاف در معاملات و همینطور تا بسیج عمومى براى جهاد.
سنت فقهى ما بر این قرار است كه مباحث امر به معروف در كتاب الجهاد و به
عنوان بخشى از آن نقل مىشود. در صورتى كه امام همه نیكىها و حتى جهاد در راه خدا
را در یك طرف مىگذارد و امر به معروف و نهى از منكر را از آنها برتر مىشمارد و
مىفرماید: «همه كارهاى نیك و جهاد در راه خدا، در كنار امر به معروف و نهى از
منكر، جز دمیدنى به دریاى پهناور نیست. (12) » در واقع از نظر امام،
جهاد، خود یكى از مراتب و تجلیات امر به معروف و نهى از منكر و یكى از مصادیق بارز
و اساسى آن است. (13) البته ایشان در جاى دیگرى، هنگام بیان پایههاى
ایمان، آن را بر چهار پایه استوار مىداند كه یكى از آنها جهاد است كه خود بر چهار
ركن، یعنى امر به معروف، نهى از منكر، استوارى در آوردگاهها و دشمنى با فاسقان
قرار دارد. (14) بدینترتیب این چهار ركن نیز در واقع ناظر به یك
حقیقتند. چرا كه امر به معروف ملازم با دشمنى با فاسقان و ایستادگى در آوردگاهها و
گاه نهى از منكر است. پس در اینجا جهاد عبارت است از امر به معروف و نهى از منكر و
پایدارى در آوردگاهها و دشمنى با فاسقان . در جاى خود داریم كه دشمنى با فاسقان و
فسق، یكى از مراتب امر به معروف است و ایستادگى در آوردگاهها از مصادیق امر به
معروف است. بدین ترتیب در تحلیل نهایى، جهاد نیز به امر به معروف و نهى از منكر
بازمىگردد. پس امر به معروف نه فرعى از فروع جهاد كه خود آن، و حتى از آن
گستردهتر است.
اساسا امر به معروف و نهى از منكر، به معناى داشتن حساسیت قوى نسبت به
حضور منكرات و عدم حضور معروفها است. مسلمان متعهد یا آن كس كه زندگى اجتماعى
فعالى دارد، كسى است كه همواره در پى تحقق هنجارهاى دینى و آرمانهاى آن در جامعه
است و آنچه مایه تضعیف آنها مىشود، از میان برود. از اینرو خود را موظف مىداند
تا بههوش باشد و براى تحقق معروفها بكوشد و در جهت نابودى منكرات عمل كند. این
حساسیت گسترده و عمیق ـ بر حسب لزوم ـ گاه بهصورت پند و اندرز است و گاه در قالب
اقدام عملى و ارائه جلوه درستى از معروف. گاه نیز ضرورت اقتضا مىكند كه براى حفظ
جامعه اسلامى و یا نشر آرمانهاى دینى ـ كه خود از برترین معروفها است ـ سلاح
برگیرد و به دفاع از آرمان خود برخیزد. پس جهاد نیز یكى از نمونههاى امر به معروف
و نهى از منكر است. امام نیز به این مسئله از این منظر مىنگرد.
البته آنجا كه آنها را در كنار یكدیگر نقل مىكند، صرفا مقصود بیان
نمونههاى برجسته امر به معروف و نهى از منكر است؛ نه این كه این دو ماهیتا جداى از
یكدیگر باشند. براى مثال در نامه 47 در وصیت خویش به فرزندانش از آنان مىخواهد تا
با جان و مال و زبان خود در راه خدا جهاد كنند و سپس مىفرماید كه مبادا امر به
معروف و نهى از منكر را ترك كنند كه شریران بر آنان چیره خواهند شد.
بىگمان حداقل جهاد با زبان یكى از مراتب امر به معروف است و همچنین
انفاق نیز از معروفها است. جهاد نیز از عالىترین جلوههاى امر به معروف و نهى از
منكر است.
بهنظر مىرسد كه گاه امام امر به معروف را به معناى اصطلاحى و رایج آن
بهكار مىگیرد كه در این صورت در كنار جهاد و مانند آن مىآید و گاه حقیقت و ماهیت
امر به معروف و نهى از منكر مورد نظرشان است، كه در این صورت ریشه و اساس همه
نیكىها بهشمار مىرود و حتى از جهاد برتر مىنشیند.
این كه امام به این فریضه در سطحى گسترده و پهناور مىنگرد و آن را
محدود به موارد خاص و حوزههاى خرد نمىداند، نكته مهمى است. از اینرو در روایتى
كه به ایشان منسوب است، بر آن است كه اگر این فریضه اجرا شود، همه فرایض خرد و كلان
و آسان و دشوار دیگر نیز اجرا خواهد شد؛ زیرا امر به معروف و نهى از منكر، دعوت به
اسلام است و رد مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم غنایم و گردآورى مالیاتها و هزینه
كردن آنها در موارد خاص خودشان است . (15) بدینترتیب، نگاه امام به این
فریضه داراى دامنه وسیعى است و از خرد تا كلان مسائل اجتماعى را دربر مىگیرد. پس
مىتوان گفت كه از نظر امامعلیه
السلام امر به معروف و نهى از منكر، یعنى امر به همه نیكىهاى اجتماعى و
بازداشتن از همه مفاسد اجتماعى در همه حوزهها؛ از حوزههاى اخلاقى گرفته تا
حوزههاى اقتصادى و سیاسى، مانند توصیه و الزام حاكمان به معروف.