تبیان، دستیار زندگی

خیلی زیبا و آموزنده بود. دستتون درد نکنه.
تلنگر ها خوبه اما خدا کنه این تلنگر در انسان باقی بمونه و دوباره فراموش نکنیم....

داستان نتیجه خوبی داشت ولی اینكه چنین حقیقتی با این حالت اتفاق افتاده باشد با اتوجه به اینكه بنظر می رسد این مطلب توسط ایمیل به دست نویسنده رسیده باشد و اینكه منبع ندارد كمی تامل برانگیز است....
من البته كلا اخیرا زیاد به ایمیلهای گروهی كه به دستم می رسن مشكوكم....
این داستان خیلی جالب است می تونه بعنوان یك داستان و نه یك اتفاق واقعی در نظر گرفته بشه...

سلام
وای یاسی جون چه کردی بامن ...
اون جا که گفت من شیطانم به طور کاملا مشهود تکون خوردم و در ادامه اینقد متاثر شدم که بی اختیار اشک از چشمام جاری شد .
واقعی یا ساختگی مهم نیست ... مهم اینه که ما همیشه به تلنگر احتیاج داریم با روزی که وجودمون سرشار از عمل صالح و خالص بشه .

ممنون عزیزم :)

ساختگی یا واقعیش مهم نیست مهم اینه که کاملا مشخصه که این زمین خوردنه شیطان بوده که اون و از مسجد برونه ولی اون رونده نشده همین

با نام خدا و سلام
«انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»
داستان جالبی است و واقعا درس آموز .جدای از واقعی بودن یا نبودن تامل برانگیز و بقول دوستان تلنگرانه بود
ممنون