سلام علیکم
چندی است که دارم درباره روش های گوناگون مطالعه جستجو می کنم و چند تایی کتاب هم در دست مطالعه دارم. این مقاله ای که پیدا کردم بنظرم خیلی مختصر و مفید و جامع هست و برای بالا بردن سطح کیفیت مطالعاتمان بسیار کارآمد خواهد بود. مقاله توسط "یزدان منصوریان" دانشجوی دانشگاه تربیت معلم تنظیم و در سال 89 منتشر شده است.
پیش از مقدمه
اگر اهل مطالعه هستید و از مهارتهای گزینش دقیق، خواندن تحلیلی و ارزیابی منتقدانه آثار برخوردارید، شاید نیاز چندانی به این مقاله نداشته باشید. اما اگر تا امروز مطالعه جایگاه مهمی در زندگی شما نداشته است، یا در سودمندی آن تردید دارید، یا با روشهای کارآمد خواندن آشنا نیستید، شاید مرور این یادداشت برای شما مفید باشد.
به جای مقدمه
اگر عنوان آخرین کتابی را که خواندهاید به خاطر نمیآورید، نگران نباشید. حتی اگر عنوان نخستین کتابی را که خواندهاید نیز فراموش کردهاید، باز هم نگران نباشید. اما اگر در برنامه روزانه یا هفتگی خود جایی برای مطالعه در نظر نگرفتهاید، بد نیست کمی نگران باشید! چرا که بدون مطالعه هر یک از ما به سادگی فرصتهای ارزشمندی را برای بهتر زیستن از دست میدهیم. ما میتوانیم با مطالعه آدمهای موفقتر، مفیدتر، و در نهایت خوشبختتری باشیم. چرا که مطالعه دریچهای است به دنیای تجربهها و اندیشههای ارزشمند؛ و دروازهای است به سوی فرصتهای تازه. مطالعه به زندگی ما نشاط و تازگی میبخشد و ما را از روزمرگی کسالتبار میرهاند.
حال اگر با این مقدمه موافقید و در جستجوی راهکاری برای افزایش کیفیت و کمیت مطالعه خود هستید، این یادداشت چند پیشنهاد ساده در این زمینه دارد. اما قبل از آن باید چند نکته را به خاطر داشت:
- مطالعه مهارتی اکتسابی است، و با تمرین و ممارست به دست میآید.
- برای شروع مطالعه هرگز دیر نیست. از امروز شروع کنید!
- نگران کمبود وقت نباشید، مطالعه وقت زیادی از شما نمیگیرد.
- مطالعه کار دشواری نیست، و اگر با اشتیاق همراه باشد بسیار دلپذیر و شادیبخش خواهد بود.
- مطالعه میتواند افقهای وسیع و تازهای در ذهن شما ایجاد کند.
- مطالعه فرصتهای تازهای در اختیارتان قرار میدهد و با مطالعه خلاقتر خواهید شد.
هشت ضلعی مطالعه
هدف از این مقاله ارائه پیشنهادهای سادهای برای بهتر خواندن است. برای نزدیک شدن به این هدف، در ادامه با نگاهی کلنگر وجوه مختلف عادت به مطالعه در هشت وجه معرفی میشود. این هشت ضلعی شامل این مفاهیم است: مطالعه مستقل و مستمر؛ مطالعه متناسب و متعادل؛ مطالعه مفرح و متنوع؛ مطالعه مستند و مکمل؛ مطالعه موازی و متقارن؛ مطالعه منسجم و منظم؛ مطالعه منتقدانه و موشکافانه؛ و در نهایت مطالعه موثر و مولد. در ادامه درباره هر یک از این وجوه توضیحاتی ارائه میشود.
۱٫ مطالعه مستقل و مستمر: در گام نخست، مطالعه باید مستقل و مستمر باشد. مطالعه مستقل یکی از مهارتهای «سواد اطلاعاتی» و مطالعه مستمر یکی از مهارتهای «یادگیری مادام العمر» است. با توجه به پیوند عمیقی که میان این دو مفهوم وجود دارد، می توان آنها را در یک دسته قرار داد. فردی که برخوردار از مهارت مطالعه مستقل است بینیاز از دیگران میتواند نیازهای اطلاعاتی خود را بشناسد و بهترین منابع پاسخگوی این نیازها را بیابد، و به نحو موثری از آنها استفاده کند. این مهارت خود مقدمه مهارت دیگری است که به استمرار مطالعه مربوط می شود، که می توان آن را مطالعه مستمر نامید. اساساً مطالعه یک فرایند مقطعی نیست و زمانی موثر است که مداوم و همیشگی باشد. افراد برخوردار از مهارت مطالعه مستقل، چگونه آموختن را آموختهاند. آنان بدون کمک دیگران میتوانند نیازهای اطلاعاتی خود را بشناسند، بهترین منابع پاسخگوی این نیازها را بیابند و به نحو موثری از آنها استفاده کنند.
۲٫ مطالعه متناسب و متعادل: منبعی که برای مطالعه انتخاب میشود، باید متناسب با ویژگیها و نیازهای خواننده آن باشد. ضمناً افراط در مطالعه نیز به هیچ وجه مطلوب نیست. این افراط هم به زمان اختصاص یافته به مطالعه مربوط است و هم به نوع مطالبی که خوانده میشود. به سخنی دیگر، یک خواننده موفق کسی نیست که پیوسته در حال خواندن انواع و اقسام منابع باشد. چنین رویکردی بیش از آنکه نتیجه مطلوبی در پی داشته باشد، ممکن است به سردرگمی و حتی آشفتگی ذهنی خواننده منجر شود. خرّمشاهی (۳۷۶ :۱۳۸۹) در بیان زیانهای «پُرخوانی» مینویسد:
«زیاد خواندن، فرصت فکر کردن، و گوارش خواندهها را از ما میگیرد. زیاد خواندن، استقلال رای ما را خدشهدار میکند. زیاد خواندن و تلانبار کردن اطلاعات غیرلازم در ذهن، مجال خوشفکری را سلب میکند. … با زیاد خواندن فرصت تبدیل دانش/دانستهها به بینش از دست میرود.»
۳٫ مطالعه مفرح و متنوع: ضلع سوم این هشتضلعی با جنبههای روانشناختی مطالعه در پیوند است. مطالعه فقط وقتی استمرار مییابد که برای خواننده مفرح و لذتبخش باشد. در غیر این صورت، وی به سرعت از مطالعه خسته و نامید میشود. بنابراین، نباید مطالعه را وظیفهای دشوار تلقی کنیم. بلکه مطالعه نتیجهبخش همواره برای خوانندگان علاقهمند بسیار شیرین و مطبوع است. شاید یکی از روشهای مفرح ساختن فرایند خواندن، مطالعه متنوع باشد. در مطالعه متنوع خواننده خود را فقط به یک موضوع معین، یک اثر یا یک نویسنده خاص محدود نمیکند و گاهی به موضوعها و آثار و نویسندگان جدید مراجعه میکند. البته این تنوع نیز باید متعادل و منطقی باشد. به سخنی دیگر، مطالعه متنوع به معنای پراکندهخوانی نیست. بلکه به معنای گسترش افق دید خواننده است که خود را فقط به یک عرصه محدود نکند.
۴٫ مطالعه مستند و مکمل: چهارمین ضلع مربوط به نوع مطالبی است که برای مطالعه انتخاب میکنیم. بدیهی است که خوانندگان باید در انتخاب منابعی که مطالعه میکنند بسیار دقیق و نکتهسنج باشند. فرصتها محدود و وقت کالایی کمیاب و بسیار گرانبهاست. بنابراین، نباید همه چیز را مطالعه کرد و باید همواره در جستجوی بهترین منابع بود. تعداد آثار منتشر شده چنان انبوه است که حتی خوانندگان حرفهای نیز فقط درصد ناچیزی از آثار منتشر شده را میخوانند. مطالعه تمام آثار نه ممکن است و نه مطلوب. گستره دنیای نشر آنچنان وسیع است که ما راهی جز گزینش نداریم. ما فقط باید منابعی را برای مطالعه انتخاب کنیم که به ارتقاء دانش و بینش ما کمک کند و مطالعه هریک به تکمیل اطلاعاتی که از منابع دیگر کسب کردهایم منجر شود. دانشجویان و همه کسانی که به موضوعهای علمی علاقهمندند فقط باید آثار مستند و معتبر را مطالعه کنند و در انتخاب آثار به گونهای عمل کنند که محتوای هر اثر تکمیل کننده مطالب اثر قبلی باشد.
۵٫ مطالعه موازی و متقارن: در فرایند مطالعه نباید خود را فقط به یک منبع مشخص محدود کنیم. بلکه باید آراء و اندیشه های گوناگون را بررسی و مقایسه کنیم. این بررسی و مقایسه ما را به تحلیلها و تفسیرهای تازهای میرساند و در روند پویایی و باروری اندیشه موثر خواهد بود. مثلاً دانشجویی که در زمینه پایاننامه خود تحقیق میکند نباید پیشینه پژوهش خود را فقط به کتابها و مقالهها محدود کند. بلکه باید با جستجو در سایر پایاننامهها و گزارشهای تحقیقاتی به گردآوری اطلاعات بیشتر بپردازد. وجوه مشترک این آثار باعث شناسایی پیوندهایی در ذهن خواننده میشود که وی را با گستره وسیعی روبرو میسازد و میتواند شبکهای از موضوعها و معانی به هم مرتبط را در ذهن خود ترسیم کند.
۶٫ مطالعه منسجم و منظم: مطالعه باید هدفمند باشد و خواننده را در مسیر روشنی قرار دهد که با هرگام به هدف تعیین شده نزدیکتر شود. مثلاً ساعات مشخصی از روز یا هفته را به مطالعه منابعی اختصاص دهیم که بین آنها از نظر موضوعی و ساختاری پیوندهای روشنی وجود داشته باشد و مرور هر یک به فهم مطالب دیگر کمک کند. در آثار متعددی راهکارهای مفیدی برای ارتقاء کیفیت مطالعه معرفی شده است که مرور آنها میتواند در این زمینه مفید باشد (مثل، سیف، ۱۳۷۶).
۷٫ مطالعه منتقدانه و موشکافانه: یکی دیگر از مهارتهای خوانندگان موفق مهارت «تفکر انتقادی» است. تعامل خواننده با متنی که مطالعه میکند باید همراه با تامل و تدبّر باشد و خواننده در حد یک گیرنده غیرفعال به ضبط مطالبی که میخواند نپردازد. بلکه به آنچه میخواند با نگاهی تحلیلی بیاندیشد و درباره درستی یا نادرستی آنها قضاوت کند. چرا که مطالعه سطحی و گذرا منابع بسیار نیز چندان فایدهای ندارد. در آثار متعددی نیز به بیفایده بودن مرور سطحی، «بسیارخوانی» و «پراکنده خوانی» اشاره شده است. مثلاً خرمشاهی (۲۶: ۱۳۶۸) مینویسد: «آنچه رفع تکلیف است و برای آبروداری خوبی است، همان یکبار خواندن هر کتابی است. ولی آنچه علم آموز است، تکرار و تامل بر کتابها و بازخوانی آنهاست». بنابراین، در فرایند مطالعه کیفیت مطالعه از کمیت آن به مراتب مهمتر است.
۸٫ مطالعه موثر و مولد: وقتی که هفت ضلع قبلی مورد توجه قرار گیرد، در نهایت مطالعه موثر و مولد خواهد بود. مطالعه موثر به این معناست که حاصل آن منجر به تحقق «یادگیری فعال»، که یکی از پایدارترین انواع یادگیری است، خواهد شد. این یادگیری یا در ارتقاء دانش خواننده تجلی مییابد یا در نگرش و رفتار او تغییری مثبت و ماندگار ایجاد خواهد کرد. ضمناً مولد بودن مطالعه نیز که یکی از نتایج مهم در فرایند مطالعه است، و مربوط به فراوردهای است که در نتیجه فرایند خواندن حاصل خواهد شد. بنابراین، افرادی در مطالعه موفقاند که میتوانند براساس آنچه میخوانند، مطالب تازهای تولید کنند و به مشارکت در تولید دانش جدید بپردازند. چنین افرادی در واقع خوانندگان ماهرند. باطنی (۸۶: ۱۳۸۹) در معرفی ویژگیهای خواننده ماهر مینویسد: «خواننده ماهر با شیوههایی آشنا است که با به کار گرفتن آنها به قدرت و سرعت درک خود میافزاید. مثلاً او میداند چطور اسکلت اصلی فکر نویسنده را در لابهلای انبوه کلمات یک مقاله یا یک کتاب پیدا کند. میداند جملاتی را که جان کلام را در بردارد در کجا و چگونه پیدا کند. میداند چطور یادداشت بردارد، کجا و چگونه در کتاب خط بکشد و علامتگذاری کند و چگونه خلاصه تهیه کند. میداند چه کند که مطالب بیشتر در خاطر او بماند، چطور پس از خواندن و گذشت زمان مرور کند. میداند چطور هر روز به ذخیره واژگان خود بیافزاید. اگر فرصتی کوتاه و نوشتهای طولانی داشته باشد، میداند وقت خود را چگونه تقسیم کند که از آن نوشته در آن زمان محدود برداشتی نسبتاً جامع داشته باشد.»