ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار ...
التماس دعای فرج ...
اللهم ارزقنا توفیقالشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org
و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org
کل آیتم ها 22
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار و در را روی پیامبری باز كرده بود كه می خواست برود سفر و آمده بود زیر گلوی او را ببوسد .
*******
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار و در را روی پیامبری باز كرده بود كه هر صبح پیش از مسجد می آمد كه بگوید :
" پدرت فدایت دخترم ! "
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار و در را روی پیامبری باز كرده بود كه پی كسای یمانی می گشت تا در آن آرامش یابد .
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار و در را روی پسرش حسن (ع) باز كرده بود :" جدت زیر كساست برو نزدیك "
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار و به حسین خسته از راه آمده ، گفته بود "نور چشمم " ،" میوه ی دلم " ، " جد و برادرت زیر كسایند "
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار و در را روی علی باز كرده بود . روی علی( ع ) كه بی تاب می گفت : " بوی برادرم محمد ( ص ) می آید .
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار ، یعنی آیا در را روی جبرئیل خودش باز كرده بود ؟
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار و تنها گلیم زیر پایش را بخشیده بود . ********
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار و تنها گلیم زیر پایش را بخشیده بود .
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار و گردنبند یادگاری را كف دست هایش دراز كرده بود سمت فقیری كه از این همه سخاوت گریه می كرد .
ایستاده بود پشت همین در ، تكیه داده بود به همین دیوار پارچه ای كشیده بود روی سرش ، چون حتی چادرش را هم بخشیده بود .