• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 9300)
سه شنبه 14/3/1387 - 23:50 -0 تشکر 42105
خنده سازان و خنده پردازان

عمران صلاحی, از جمله چهره‌‌های شاخص طنز امروز, در دو عرصه طنز نویسی و تحقیقات طنز است. از جمله خدمات او به تحقیقات طنز, تلاش برای شناخت, تفكیك و تعریف شاخه‌های شوخ طبعی(هزل, هجو, لطیفه, فكاهه, طنز و......) است كه این امر گاه به آفرینش واژه‌های جدید نیز از سوی صلاحی انجامیده است. عنوان كتاب خنده سازان و خنده پردازان یكی از مصادیق این امر است. در ادبیات معاصر كشورمان, چند دهه است كه هر اثر دارای رگه‌‌هایی از شوخ طبعی را بدون در نظر گرفتن تفاوت میان گونه‌های شوخ طبعی(هزل, هجو, فكاهه و...) طنز مى نامند(پیش از این, آن را فكاهی مىنامیدند) در حالی كه طنز, تنها یكی از شاخه های ادبیات شوخ طبعانه است و با لطیفه و هزل و هجو و فكاهه متفاوت است. صلاحی برای پرهیز از این اشتباه رایج, عبارت «خنده سازان و خنده پردازان» را به جای «طنزنویسان و طنز پردازان» به كار گرفته است. «خنده سازان» كسانی هستند كه مضاحك را ساخته یا نگاشته‌اند(مثل دهخدا, عبید و....) خنده پردازان, حافظان و اشاعه دهندگان مضاحك‌اند كه آن را گردآوری كرده یا درباره مضاحك, مقاله یا كتاب نوشته‌اند(مثل فخرالدین علی صفی, گردآورنده لطایف‌الطوائف).

سه شنبه 14/3/1387 - 23:53 - 0 تشکر 42106

كتاب با مقدمه آغاز مىشود و پس از ارائه نمونه هایی چند از طنز در ادب كهن فارسی, طی سه بخش, خنده سازان و خنده پردازان را معرفی مىكند. ابتدا در بخشی با همین نام خنده سازان و خنده پردازان) به معرفی آثار نویسندگانی مى پردازد كه در محدوده زمانی عبید زاكانی تا دهخدا قرار دارند. طنز قدیم با عبید آغاز مىشود و ظنز جدید با دهخدا. در این بخش, ما با آثار هفده چهره ماندگار و مهم طنز در محدوده زمانی عبید تا دهخدا,‌به ترتیب تاریخی آشنا مى شویم. آقا جمال خوانساری (صاحب عقاید‌النساء) مُذَهَب اصفهانی(صاحب تذكره یخچالیه), فخرالدین علی صفی(صاحب لطایف‌الطوائف)‌ار آن جمله‌اند.


در بخش بعدی(طنزاللغات), شش فرهنگ طنزآمیز فارسی معرفی شده است. این فرهنگها عبارت‌اند از: رساله تعریفات عبید, فرهنگ دیوان اطعمه بسحاق, ده فصل نظام قاری, نصاب نعمت خان عالی, نصاب‌الرجال اورنگ شیرازی و مرآت البهاء شریعتمداری تبریزی.
بخش انتهایی كتاب «خارج از محدوه» نام دارد و در آن, كتابها و آثار پنج طنزنویس كه به لحاظ زمانی در بخش «خنده سازان و خنده پردازان» (بخش اول) نمى گنجد معرفی شده‌اند. صلاحی در مقدمه نوشته است: ›ترتیب دهنده یا به قول محققان آذربایجانی ترتیباتچی مىخواست از قزوین حركت كند و دوباره به قزوین برسد. اما عده‌ای خارج از محدوده قرار گرفتند. یعنی این ور و آن ور پرانتز ماندند. این عده را در خارج از محدوده اسكان دادیم.» خارج از محدوده‌ایها عبارت‌اند از: نظامی گنجوی, خاكشیر اصفهانی, ابن جنی(فرات), اجنه(سید علامرضا روحانی) و تولّلی.
اگرچه نویسنده آثار معرفی شده در كتاب را براساس تاریخ تنظیم كرده, ولی مطالب كتاب, مبتنی بر معرفی آثار به صورت منفك و مستقل است, نه تحلیلی تاریخی, تحول آثار طنزآمیز با توجه به زمینه‌های سیاسی, اجتماعی یا فرهنگی, به شیوه كتابهایی مثل تاریخ طنز و شوخ طبعی نوشته علی اصغر حلبی. مطالب كتاب خنده سازان و خنده پردازان گردآمده از مقالاتی است كه پیش از این از صلاحی در نشریات گوناگون چاپ شده است. از این رو, مطالب منفصل‌اند و هر مقاله, روندی جداگانه دارد. تكرار برخی تعاریف و توضیحات در كتاب, پیامد دیگر این امر است. مثل تعریف مفاهیم طنز و شوخ طبعی كه در دو قسمت خاكشیر اصفهانی و مقدمه بخش خنده سازان و خنده پردازان تكرار شده است. برخی از مطالب نیز در حد بررسی گذرای آثار به شیوه مرسوم در مقالات نشریات هستند, و آثار معرفی شده نیاز به بررسی و تحلیل گسترده‌تری دارند, مثلالتفاصیل تولّلی. نكته دیگر آنكه چهره‌های معرفی شده در كتاب, همان گونه كه نویسنده خود در مقدمه به آن اشاره كرده است. تمامی خنده سازان و خنده پردازان زمانه عبید تا دهخدا را شامل نمى شوند, چون محدود به مقالاتی هستند كه پیش از این از نویسنده كتاب در نشریات چاپ شده است. ولی در عین حال با تورق كتاب روشن مىشود كه اثر مهم و مطرحی از عصر عبید تا دهخدا نیست كه در این كتاب نیامده باشد، از این جهت خنده سازان و خنده پردازان را مى توان تصویری از مهم‌ترین آثار طنزآمیز ایران در این دوره دانست

سه شنبه 14/3/1387 - 23:56 - 0 تشکر 42107

نگاه صلاحی در معرفی آثار خنده سازان و خنده پردازان, تحلیلی است. این نگاه تحلیلی, هم قالب نقد ادبی دارد(مثل نقدی كه بر مضاحك پریشان آمده است) و هم تحلیل محتوایی اثر با توجه به زمینه‌های سیاسی, اجتماعی و تاریخی آفرینش آن را شامل مى شود و به بررسی مباحث كلی مربوط به طنز مىرسد كه در خلال آن, نگاه و نگرش خنده سازان و خنده پردازان به مقوله طنز مورد كنكاش قرار مىگیرد و زمینه ساز آشنایی بیشتر خواننده با ژانر ادبی طنز از زوایای مختلف و نگاههای گوناگون مى شود. یكی از ویژگیهای سبك نوشتاری صلاحی, چه در طنز نویسی و چه در تحقیقات طنز, به كارگیری بیان ساده و روان و اجتناب از پیچیده‌گویی و مغلق نویسی است كه به آفرینش نوعی نوشتار سهل ممتنع نیز مى انجامد. این امر كه در متن این كتاب نیز مشاهده مىشود, خواننده را یاری مى كند كه به دوران خستگی ناشی از تلاش برای فهم عبارات پیچیده, با متن (كه در بردارنده نكات علم و تحقیقی است) ارتباط برقرار كند. نیچه مى گوید بعضیها برای عمیق جلوه دادن خود, تلاش مىكنند مبهم و كدر باشند! صلاحی, برای طرح مطالب و مفاهیم عمیق, نیازی به كدر ساختن و ایجاد ابهام نمى بیند و از این هنر برخوردار است كه مفاهیم غمامض را به ساده‌ترین شكل بیان كند. در این میان, او از قالبهای گوناگون برای ایجاد تنوع و خواندنی بودن آن استفاده مى كند. اعم از مصاحبه(در مطلب دهخدا, اول شخص) یا به كارگیری لطیفه در متن مطلب یا اشارات ظریف و از این قبیل,....

و اینك چند نكته:
فهرست كتاب, شماره صفحه ندارد و خواننده برای یافتن و دستیابی به مطالب, با اشكال مواجه مىشود.
در ص216, تاریخ نگارش كتاب معایب‌الرجال,1213 هـ.ق ذكر شده است, در حالی كه تاریخ 1313 هـ.ق درست است.
در ص 278, تاریخ تولد نصّاب, 1286 هـ.ق و تاریخ مرگ او, 1244 هـ.ق نوشته شده است كه احتمالاً درست نیست, چون وفات نامبرده, پیش از تولد او اتفاق افتاده است.
در ص 49, معلوم نیست كدام بخش از مطلب، به نقل از لطایف و ظرایف حاج مهدی مراغه‌ای است و نقش حسین نوربخش در این میان چیست؟
از آنجا كه قدیم‌ترین مطلب كتاب مربوط به هفته نامه توفیق در سال 1347 و جدیدترین مقاله مربوط به سالنامه سال گذشته گل آقا است, محدوده زمانی نگارش مطالب كتاب 35 سال را در بر مىگیرد. از این رو به نظر مىرسد بهتر بود عنوان و تاریخ نشریه‌ای كه مقاله در آن چاپ شده است, در پایان هر مطلب مىآمد. این امر از نظر ارزشگذاری تحقیقی آثار مندرج در كتاب, به خصوص از نظر محققان كه به مطالب استناد مىكنند یا از آن استفاده مىكنند, بىشك مهم است. به خصوص اینكه مقالات, انعكاس دهند ه نگاه تحلیلی نویسنده به مفهوم طنز و رسالت آن است كه در طول زمان, قاعدتاً نباید یكسان مانده باشد.
انگیزه گنجاندن بخش «نمونه‌های طنز در ادب كهن فارسی, به صورت جداگانه پس از مقدمه, از سوی صلاحی, «بدن سازی» پیش از ورود به «گود» عنوان شده است. شاید منظور اصلی از آوردن این بخش, نوعی ایجاد نظم در روند مطالب كتاب باشد, ولی در هر حال با توجه به اینكه نمونه‌های طنز در پایان هر مطلب به صورت جداگانه آمده است, برای تگارنده, شأن نزول این بدن سازی مشخص نشد, مضافاً اینكه برخی از مطالب و آثار نقل شده در «نمونه‌های طنز در ادب كهن فارسی» عیناً در متن كتاب تكرار مىشوند(مثل لطیفه‌های عبید زاكانی و كتاب لطایف‌الطوائف و....)

يکشنبه 24/9/1387 - 12:57 - 0 تشکر 77407

زندگینامه كیومرث صابری فومنی متخلص به (گل‌آقا)  

قسمت اول

استاد كیومرث صابری فومنی (گل‌آقا) ادیب و طنزپرداز معاصر، هفتم شهریور سال 1320، در زمان حضور ارتش متفقین جنگ جهانی دوم در ایران ، در صومعه‌سرا ـ یكی از شهرهای استان گیلان در شمال ایران به دنیا آمد. پدرش كه كارمند دون‌پایه ی وزارت دارایی و اصلاً اهل رشت بود ، در سال 1317 به اداره دارایی صومعه‌سرا منتقل شد. در سال 1321 به اداره دارایی فومن انتقال یافت و چند ماه بعد در همان شهر درگذشت. خانوادة او بسیار فقیر بودند . مادرش فرزند یك روحانی از سادات ترك و مورد احترام مردم بود اما این احترام كه سادات عمدتاً از آن برخوردار بودند، جنبة معنوی داشت و آنها همچنان در فقر و ناداری به سرمی‌بردند.مادر استاد صابری كه از معدود زنان باسواد شهر بود، در مكتبخانه قرآن تدریس می‌كرد و اینكه تنها محل امرار معاش خانواده پس از مرگ پدر بود، تكافوی زندگیشان را نمی‌داد. پس، برادرش كه در آن زمان 15 ساله بود، تحصیل را رها كرد تا با كار خود، به معیشت خانواده كمك كند. استاد کیومرث صابری تحصیلات دبستانی خود را در شهر فومن گذراند. برادر بزرگ او كه چهارده سال از او بزرگتر بود، به سختی می‌توانست مخارج خانواده را تأمین كند.به همین جهت، ادامة تحصیل برای صابری دشوار شد. او پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به شاگردی در یك مغازة خیاطی پرداخت ولی در اواخر مهرماه همان سال، به اصرارِ مادر و دوستانش، تحصیل در دبیرستان را آغاز كرد. به دلیل فقرِ مادی، بعد از اتمام دورة اول دبیرستان (9 سال تحصیل)، مجدداً به مغازه خیاطی رفت و آن‌طور كه خودش می‌گفت، پیشرفتهایی هم در این رشته داشت. این نکته هم قابل ذکر است كه او در طول تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مغازة برادرش كه تعمیركار دوچرخه بود، شاگردی می‌كرد. در شانزده سالگی (13۳6) در امتحان ورودی دانشسرای كشاورزی ساری كه از شهرستان فومن فقط یك نفر را می‌پذیرفت، قبول شد. دو سال در آنجا ـ كه شبانه‌روزی هم بود ـ تحصیل كرد و پس از قبولی در امتحانات، در سن هجده سالگی (1338) به عنوان معلم یك دبستان روستایی، به «كَسما» از توابع صومعه‌سرا رفت و یك سال در آنجا معلم بود. سال بعد از آن (1339) به دهی به نام «كوچه چال» از توابع «ماكلوان» در نزدیكی فومن منتقل شد. او مدت یك سال، مدرسة چهار كلاسة آنجا را به تنهایی اداره كرد. در بیست سالگی (1340) در رشتة ادبی، به طور متفرقه امتحان داد و دیپلم گرفت. همان سال، در كنكور رشتة سیاسی دانشكدة حقوق تهران پذیرفته شد و همزمان با تدریس در دبستان و دبیرستان، به تحصیل پرداخت. او جز چند ماهی در سال اول تحصیل كه با دستگیری او در تظاهرات سیاسی دانشگاه تهران مقارن بود، در كلاس درس حاضر نشد و فقط موقع امتحانات به دانشگاه می‌رفت. با این حال پس از چهار سال (1344) توانست لیسانس حقوق سیاسی خود را از دانشكدة مذكور، دریافت دارد و این در شرایطی بود كه در سال 1341 پس از یك دوره بركناری از كار معلمی، مجدداً و پس از محاكمة اداری، به كار معلمی برگشت و در دبستانی در شهرستان فومن به تدریس پرداخت. او هر ماه یك بار به مدت دو روز به دانشكده می‌آمد تا جزوه‌های درسی را از دانشجویان دیگر بگیرد و از روی آن نسخه بردارد. صابری اولین شعرش را در چهارده سالگی هنگامی‌كه كلاس هشتم دبیرستان بود، برای درج در روزنامه دیواری مدرسه‌شان سرود كه یك غزل هشت بیتی با

عنوان یتیم بود. علت این نامگذاری كاملاً مشخص بود. او می‌گفت: «از چهارده سالگی تا شانزده سالگی جمعاً نه شعر سرودم كه تمام آنها یا عنوان یتیم داشت یا درباره یتیم بود!» 

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

دوشنبه 25/9/1387 - 12:26 - 0 تشکر 77635

زندگینامه كیومرث صابری فومنی متخلص به (گل‌آقا)  

قسمت دوم

اولین نوشتة استاد صابری، بین سالهای 1339ـ1336 در مجلة امید ایران چاپ شد که عنوان آن شعر هم یتیم بود! صابری در اولین سال تحصیل در دانشكده (1340) در تظاهرات دانشجویی شركت كرد و مضروب و دستگیر شد. گردن او از ضربات باتوم به شدت آسیب دیده بود. او شعری به طنز و سیاسی سرود و با امضای «گردن شكستة فومنی» برای توفیق ارسال كرد. پس از چاپ این شعر در چند شمارة بعد توفیق، صابری به طنزنویسی كشیده شد. او تا سال 1345 گهگاه اشعاری برای نشریه ی توفیق می‌فرستاد. سال 1345 با كمك «حسین توفیق» به تهران منتقل شد و در یكی از دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخت. او عصرها، همكار ثابت توفیق بود و پس از مدت زمانی كوتاه، به معاونت حسین توفیق كه سردبیری نشریه ی توفیق را به عهده داشت، رسید. او در كنار این كار، صفحه‌بندی و بعضاً اصلاح و آمادة چاپ كردن مطالب اعضای هیأت تحریریه را نیز برعهده داشت. خود او بعدها ستون ثابتی را با عنوان «هشت روز هفته» می‌نوشت و تا زمان توقیف آن نشریه (1350) همكار ثابت آن بود. امضاهای او در نشریه ی توفیق، عبارت بودند از: میرزاگل، عبدالفانوس، ریش سفید، لوده، گردن شكستة فومنی و... پس از تعطیلی توفیق، استاد صابری به تدریس ادامه داد. او گهگاه اشعار جدی می‌سرود كه جز به ندرت، چاپ نمی‌كرد. او بعدها مجموعة اشعار جدی‌اش را از بین برد چراكه معتقد بود شاعر متوسطی است و او متوسط بودن را دوست نداشت.

استاد صابری بعدها در هنرستان صنعتی كارآموز تهران، با محمدعلی رجایی كه بعد از انقلاب اسلامی به نخست‌وزیری و ریاست‌جمهوری رسید، آشنا شد. این آشنایی به دوستی صمیمانة این دو انجامید و تا زمان شهادت محمدعلی رجایی (هشتم شهریور ماه 1360) ادامه یافت.

«برداشتی از فرمان حضرت علی (ع) به مالك اشتر»، عنوان پایان‌نامة مقطع لیسانس صابری است كه آن را بین سالهای 1344ـ1343 نوشته است. به پیشنهاد شهید رجایی، این پایان‌نامه به صورت كتابی درآمد و اوایل سال 1357 به چاپ رسید. ویرایش این كتاب را همكار دیگر این دو، حجت‌الاسلام سیدمحمد خامنه‌ای (برادر بزرگ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب) برعهده گرفته بود. لازم به ذكر است كه این كتاب، قبل از این تاریخ، تا مدتی به صورت كپی، بین دانش‌آموزان و مردم پخش می‌شد.

استاد صابری در دهة پنجاه، بیشتر وقت خود را صرف مطالعه و تدریس كرد و در سال 1357 موفق به اخذ فوق لیسانس ادبیات تطبیقی از دانشگاه تهران شد. پس از انقلاب در زمان نخست‌وزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی نخست‌وزیر منصوب شد. در زمان ریاست‌جمهوری شهید رجایی به مشاورت فرهنگی رئیس‌جمهور رسید و تا زمان شهادت رجایی در این سمت باقی بود و هنگام ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای در همان سمت ابقا شد.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

سه شنبه 26/9/1387 - 14:39 - 0 تشکر 77952

زندگینامه كیومرث صابری فومنی متخلص به (گل‌آقا)  

قسمت سوم

مشاغلی كه صابری از بعد از انقلاب برعهده داشته است، عبارتند از:

ـ عضو هیأت مؤسس انجمن موسیقی

ـ مشاور وزیر مسكن و شهرسازی

ـ مدیركلی دفتر آموزش بازرگانی و حرفه‌ای وزارت آموزش و پرورش (1358 تا 1359)

ـ تدریس در كلاسهای حضوری دانشكدة مكاتبه‌ای

ـ تدریس در دانشكدة روابط بین‌الملل

ـ تدریس در مركز اسلامی آموزش فیلمسازی

ـ همكاری با معاونت امور بین‌الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سمت مشاور افتخاری (1363 تا 1369)

ـ عضو منتخب شورای عالی انقلاب فرهنگی در كمیتة نامگذاری

ـ عضو هیأت ایرانی در كنفرانس سران كشورهای غیرمتعهد (دهلی نو 1361)

او همچنین به هند، شوروی سابق، الجزایر، سوریه، ایتالیا، فرانسه، سوئیس، تایلند، تركیه، اتریش، مالزی، سنگاپور، كنیا و آلمان سفر كرده و سه بار (1374 و 1364 و 1363) به زیارت خانة خدا مشرف شده بود. مشاغل سیاسی نمی‌توانست صابری را ارضا كند، به همین علت به تدریج از مشاغل سیاسی كناره گرفت و بُعد فرهنگی كار خود را وسعت بخشید. او كه مسؤولیت مجلة رشد ادب فارسی را برعهده داشت، گهگاه مطالبی برای روزنامة اطلاعات می‌نوشت. سفرنامة شوروی او كه بعداً با عنوان «دیدار از شوروی» به صورت كتاب منتشر شد، از این دست مطالب بود. او مدتها طرح ایجاد یك ستون طنز سیاسی را در خاطر داشت. صابری در سال 1363 به حج مشرف شد. در بعثه ی امام خمینی ـ رضوان‌الله تعالی علیه ـ روزانه، بولتنی برای صد و پنجاه هزار حاجی ایرانی منتشر می‌شد كه شامل بیان مناسك و اخبار ایران و جهان و مكه و مدینه بود. او برای خواندنی‌تر كردن این بولتن، ابتدا در مدینه و سپس در مكه، هر روز ستونی به طنز با عنوان «داستانهای جعفر‌آقا» در خبرنامه می‌نوشت كه در میان حجاج ایرانی هواداران بسیار پیدا كرده بود. صابری هنگام نقل خاطرات حج، می‌گفت: «در مكه، به كعبه رفتم و در جوار كعبه، قلمم را درآوردم و رو به كعبه كردم و گفتم: من این قلم را در خانة خدا، با خدا معامله كردم. خدایا تو شاهد باش كه من در راه اعتلای دین تو و كشورم گام برمی‌دارم. مرا از لغزشها مصون بدار و قلمم را از انحرافات حفظ كن.» او پس از بازگشت از حج، مدتی روی طرح ستون طنز خود كار كرد. از میان چند عنوان، نام «دو كلمه حرف حساب» را برگزید و همچنین با نظر داشتن به یكی از اسامی مستعار خود در توفیق (میرزاگل) اسم مستعار «گل‌آقا» را برای خود انتخاب كرد. اولین دو كلمه حرف حساب گل‌آقا، بیست و سوم دی ماه 1363 در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. طنز سیاسی كه تقریباً از سال 1359 به این سو تعطیل شده بود، با شكل‌گیری این ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازه‌ای گرفت. با گذشت مدت زمانی كوتاه از آغاز انتشار «دو كلمه حرف حساب»، استاد صابری به عنوان مهم‌ترین منتقد حكومت در داخل كشور، مطرح شد.

قدرت قلم و جسارت استاد صابری در بیان واقعیتهای سیاسی و اجتماعی، موجب شده بود كه او را سوپاپ دولت قلمداد كنند، ولی استاد بدون توجه به نظرات دلسردكننده‌ای كه برخی عنوان می‌كردند، به كار خود ادامه داد و ظرف مدت كوتاهی، توانست توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب كند. استاد محمدعلی جمالزاده از اولین كسانی بود كه با ارسال چندین نامه، استاد صابری را به ادامة راه تشویق كرد و طنز وی را ستود.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

پنج شنبه 28/9/1387 - 16:26 - 0 تشکر 78363

زندگینامه كیومرث صابری فومنی متخلص به (گل‌آقا)  

قسمت چهارم

استاد صابری با اینكه مقام بالایی در نظام سیاسی احراز كرده بود، كار طنز سیاسی را بیشتر جدی گرفت و بدون اعتنا به سختی‌های كار، به راه خود ادامه داد. پس از گذشت نزدیك به شش سال از انتشار اولین دو كلمه حرف حساب، استاد صابری كه پیش از آن تقاضای انتشار یك هفته‌نامة جدی به نام «فصل جدید» كرده و امتیازش را نیز گرفته بود، به دلایلی از انتشار آن منصرف شد و تقاضای امتیاز هفته‌نامة طنز با نام «گل‌آقا» را كرد و توانست در آبان ماه 1369 اولین شمارة هفته‌نامه گل‌آقا را منتشر كند. استقبال مردم از این مجله، غیرقابل تصور بود. تمامی نسخه‌های اولین شمارة هفته‌نامه گل‌آقا، در سراسر تهران ظرف كمتر از نیم‌ساعت به فروش رفت (شماره‌های سال اول گل‌آقا بعداً در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد). ایشان بعد از آن، امتیاز انتشار دو نشریة دیگر را هم گرفت. انتشار اولین شماره ماهنامه گل‌آقا در مردادماه 1370 و همچنین انتشار اولین سالنامة گل‌آقا در اواخر همان سال، نشان داد كه صابری با چنته‌ای پُر، پا به عرصة طنز كشور گذاشته است و مردم ایران نیز با استقبال كم‌نظیر خود، مشوق او در این راه شدند. نشریات گل‌آقا كه از هر قشری خواننده دارند، گرچه اصطلاحاً «مردمی‌»اند، اما در عرصة طنز ـ به عنوان شاخه‌ای از ادبیات فارسی ـ جایگاه والایی دارند و مورد پسند و تأیید صاحبنظران و اهل تحقیق‌اند. به عنوان مثال: در اولین نمایشگاه مطبوعات كه در اردیبهشت 1371 كه همزمان و پیوسته با «چهارمین نمایشگاه بین‌المللی كتاب تهران» برگزار شد، گل‌آقا از میان تمامی نشریات كشور، حائز مقام اول شد و به دریافت جایزه اول نمایشگاه مطبوعات (لوح بلورین و تقدیرنامه) مفتخر گردید.

در دومین نمایشگاه مطبوعات (اردیبهشت 1372) نیز جایزه دوم نمایشگاه را از بین تمام نشریات كشور نصیب خود كرد. در اردیبهشت 1373 در سومین نمایشگاه و اولین جشنواره مطبوعات، مقام اول و جایزة اول جشنواره مطبوعات كشور (لوح زرین) به گل‌آقا اهدا شد و كمیتة آیین نگارش اولین جشنواره مطبوعات، متشكل از اعضای گروه نگارش فرهنگستان ایران، گل‌آقا را به عنوان نشریه برتر در زمینة درست‌نویسی و حراست از حریم زبان و ادب فارسی تأیید و برای احراز مقام اول به هیأت داوران جشنواره مطبوعات معرفی كرد. مشكلات انتشار هفته‌نامه، ماهنامه، سالنامه و كتابهای گل‌آقا، از فعالیت صابری در اطلاعات كاست و نهایتاً در سال 1372و پس از نُه سال به تعطیلی موقت ستون دو كلمه حرف حساب در اطلاعات انجامید. آشنایی علمی و توأم كیومرث صابری با سیاست و ادبیات، موجب شد كه نوشته‌های او، هم از حیث قالب و هم از حیث محتوا، غنی و درخور تأمل باشد. او نویسنده‌ای فرم‌گرا و در نظیره‌سازی از منابع غنی ادبیات فارسی، فوق‌العاده توانا بود. شیوة نگارش صابری، سهل و ممتنع و غیرقابل تقلید بود. صابری در سال 1345 ازدواج كرد. ثمرة این ازدواج، یك پسر و یك دختر بود. پسرش آرش در سال 1364، بر اثر یك سانحة اتومبیل درگذشت. درگذشت او كه سال دوم دانشگاه را می‌گذراند، بر قلب صابری داغی جانكاه گذاشت، اما باعث نشد كه او از هدفش كه شادی‌آفرینی و مقابله با مفاسد بود، دست بردارد. كیومرث صابری توانست با سرمایه‌گذاری روی جوانان، نسل آیندة طنز كشور را تربیت كند. او بی‌شك تأثیرگذارترین طنزنویس كشور بر دیدگاههای طنز است. طنز گل‌آقایی، آمیزه‌ای است از: انتقاد، تجاهل، شفقت، انصاف، ادب، تدین، ایجاز، رندی حافظانه، امیدبخشی و شادی‌آفرینی.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

جمعه 29/9/1387 - 17:51 - 0 تشکر 78507

زندگینامه كیومرث صابری فومنی متخلص به (گل‌آقا)  

قسمت پنجم

شخصیت گل‌آقا در «دو كلمه حرف حساب» شخصیتی بود دانا به امور، یك دنده، مستبد، جدی و مدیر كه همیشه حرف اول را می‌زد و گوشش به حرف هیچ‌كس بدهكار نبود. عینك و عصا و قلم، از ملزومات شخص گل‌آقا بود. «شاغلام» ـ آبدارچی گل‌آقا ـ نمایندة قشر عامی و آسیب‌پذیر بود كه با بیانی عوامانه و بدون تحلیل، سیاستهای داخلی و خارجی دولت را زیر سؤال می‌برد و عجیب است كه همیشه توی خال می‌زد! گل‌آقا «تجاهل» می‌كرد ولی شاغلام فطرتاً «عوام» بود و به همین علت، مدام مورد تنبیه شخص گل‌آقا قرار می‌گرفت. عصا بر كله شكانیدن، دود دادن سبیل، كشیدن و پیچاندن گوش، یك لنگ پا كنار در ایستادن، دست به دیوارة سماور چسباندن و... از بلاهایی است كه گل‌آقا در هنگام ناراحتی، بر سر شاغلام می‌آورد. ممصادق نمایندة مردم كوچه و بازار بود. او هرازچندگاهی به گل‌آقا نامه می‌نوشت و با بیان مشكلات وانتقاداتش از گل‌آقا «رهنمود» می‌خواست. «كمینه» ـ عیال ممصادق ـ سخنگوی زنان در «دو كلمه حرف حساب» بود. او نیز با نامه نوشتن به گل‌آقا، از بعضی مسائل مربوط به زنان یا فراتر از آن انتقاد می‌كرد. «مش‌رجب» پیرمردی دهاتی و كلاه‌نمدی بود كه تا پیش از خلق «شاغلام» در ستون دو كلمه حرف حساب، شخصیت مطرحی بود. بعدها نقش او در مجلة گل‌آقا ـ و نیز در ستون دو كلمه حرف حساب در اطلاعات ـ كمرنگ شد و به تدریج حذف گردید. «غضنفر» بی‌سواد مسؤول روابط عمومی گل‌آقا بود. او بی‌ذوق‌ترین عضو آبدارخانة شاغلام بود و به همین جهت، كارهای اجرایی را به او سپرده بودند. گاه داخل بحثهای «شاغلام» و «گل‌آقا» می‌شد یا خودش چیزهایی می‌نوشت ولی این كاره نبود! صابری خالق این جمع دوست‌داشتنی بود و از دهان این افراد، مشكلات و انتقادات جمعیت شصت میلیونی كشورش را بیان می‌كرد. شخصیت جدی و معنوی كیومرث صابری، به مراتب از شخصیت طنز او والاتر و درخور ستایش‌تر بود. كمكهای او به مطبوعات، مدارس، افراد بی‌بضاعت، آسایشگاههای معلولین و سالمندان، بیماران كلیوی و تالاسمی، آوارگان عراقی، ستم‌دیدگان بوسنی و هرزگوین و... درخور تأمل و قابل ملاحظه بود.

آثاری كه تابه‌حال از استاد کیومرث صابری منتشر شده، عبارتند از:

1ـ برداشتی از فرمان حضرت علی (ع) به مالك اشتر (1357)

2ـ تحلیل داستان ضحاك و كاوه آهنگر

3ـ مكاتبات شهید رجایی و بنی‌صدر

4ـ اولین استیضاح در جمهوری اسلامی ایران

5ـ دیدار از شوروی

6ـ گزیدة دو كلمه حرف حساب (جلد اول)

7ـ گزیدة دو كلمه حرف حساب (جلد دوم)

8ـ گزیدة دو كلمه حرف حساب (جلد سوم)

9ـ گزیدة دو كلمه حرف حساب (جلد چهارم) 

استاد صابری در آبان ماه 1381 و همزمان با آغاز سیزدهمین سال انتشار هفته‌نامة گل‌آقا، انتشار آن را

متوقف ساخت. وی كه علت این توقف ناگهانی را دلایل شخصی ذكر كرد، تا آخرین لحظه روزة سكوت

خود را در این‌باره نگشود. گل‌آقای ملت ایران سرانجام در صبح روز جمعه یازدهم اردیبهشت ماه 1383 پس از طی یك دوره بیماری به ملكوت اعلی پیوست.

روحش شاد و قرین رحمت باد .

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

شنبه 30/9/1387 - 13:24 - 0 تشکر 78613

زندگینامه كیومرث صابری فومنی متخلص به (گل‌آقا)  

قسمت ششم

نظرات اهالی طنز معاصر و همکاران استاد کیومرث صابری درباره ی ایشان :

استاد ابوالفضل زرویی نصر آباد ، طنز نویس :

در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب به‌خاطر شروع جنگ و مسائلی از این دست طنزپردازان بیشتر سعی می‌كردند به مسائل غیر سیاسی بپردازند و مردم به دلیل دغدغه‌های معیشتی حوصله طنز خواندن نداشتند و كسی هم جرأت نزدیك شدن به طنز سیاسی را نداشت. در این دوره بروز و ظهور قلمی به اسم گل‌آقا بین مردم شادمانی زیادی را ایجاد كرد؛ زیرا آنها شاهد نوعی نگارش طنز بودند كه تا حالا تجربه نكرده بودند؛ آن هم طنزهای بسیار محكم سیاسی با رویكردی عامه‌فهم و پر گوشه و كنایه كه با روحیه هر ایرانی موافق بود .

وی همچنین به این جنبه ی شخصیت استاد صابری اشاره دارد که پایبندی ایشان به اخلاقیات در کلام و نوشتار از خصوصیات بارز ایشان بود .

گیتی صفرزاده ، سردبیر ماهنامه گل‌آقا :

طنز فومنی عاری از كینه، نفرت و تهمت و همراه با مهربانی بود كه قصد ترمیم داشت.

داوود شهیدی، كاریكاتوریست و طنزنویس :

در مورد گل آقا، نكته یی كه از دید كارشناسی و تخصصی مطرح است، ارتباط طنز نوشتاری و طنز ترسیمی به صورت روشنفكری است كه به عقیده ی من ادامه ی تلاش نیما برای روشن كردن فضای جامعه در قالب یك عصر روشنفكرانه است و در این رابطه نیز می توان به طنز نوشتاری برای توده ی مردم و یا كاریكاتور همراه با شرح اشاره كرد كه در كنار این مساله، طنز را در قالب هنرهای مردمی مطرح می كند یعنی چیزی كه از مردم به عنوان سنتهای مردمی پذیرفته شده است.

این مهندس معمار و طنز نویس كه كارش را از نشریاتی مثل خوشه و جهان نو آغاز كرده، ادامه می دهد: گل آقا در عرصه ی طنز مردمی، كارهای زیادی انجام داده است. مثلا اگر شعر طنز چاپ می كند، شعرش ضربی است و با ریتم خوانده می شود. یا فرمهای آشنا در قالب داستان و كاریكاتور طنز را برای مردم انتخاب می كند. اما گل آقا جریانهای طنز روشنفكری و طنز مردمی را بعد از انقلاب با هم آشتی داده است و این اتفاق واقعا رخ داد چرا كه اگر مثلا طنز قبل از انقلاب، به معنای شمشیر كشیدن به سوی همدیگر یا غلاف را از رو بستن بود و یا تفكرات طنز مردمی را عوامانه دانستن بود، بعد از انقلاب با حضور كیومرث صابری فومنی چنین تصوری تغییر پیدا كرد. چرا كه قبلا مد بود از طنز به جای اینكه به عنوان یك ابزار سیاسی مناسب استفاده كنند، به وسیله ی آن چوب لای چرخ هم می گذاشتند. گل آقا در كار طنز، ظرفی از میوه چیده بود و در كنار خیارهای سبز قبلی، سیبهای خوب، انگورهای خوب و هلوهای تمیز چیده بود. شاید بپرسید او چه طور توانست این كار را بكند؟ خوب نویسندگان معمولی توانایی حذف بی نزاكتی هایی كه در طنز مردمی قبل از انقلاب بود را نداشتند اما او توانست در قالبهای روشنفكرانه این كار را بكند

اصغر نژادبخش، طنز نویس گیلانی :

با توجه به اینكه كیومرث صابری فومنی قبل از انقلاب در نشریه‌ی توفیق هم قلم می زد اما در آن سالها تجربه ی كافی را برای كار نداشت و فضای سیاسی كشور نیز اجازه‌ی تاختن به او و امثال او را نمی داد، توانست تنها رشد و نمو كند اما بعد از انقلاب كیومرث صابری همانند درختی بود كه میوه داد و وقت آن رسیده بود كه همگان از ثمرات این درخت پربار گیلانی استفاده كنند. شاید پیشرفت گل آقا در بعد از انقلاب هم به این دلیل بود كه فضای سیاسی كشور در ده ساله‌ی اول بعد از انقلاب، از ثبات لازم برخودار نبود و دارای تنشهایی بود و این فرصت را برای شكوفایی این انسان نكته پرداز آماده می كرد. چرا كه اصلی می گوید كه نوابغ در فضاهای خاص و محدود می توانند نبوغ خود را به منصه ی ظهور برساند و اگر گل آقا هم در فضایی غیر از فضای سیاسی دهه‌ی اول بعد از انقلاب ایران زندگی می‌كرد، نمی توانست اینگونه رشد كند و نبوغ طنزش را به رخ بكشد

وی می افزاید: كیومرث صابری همچنین به دلیل اطلاعاتی كه از روابط پشت صحنه‌ی سیاست ایران داشت و چراغ سبزهایی را هم به صورت ضمنی و غیررسمی دیده بود، خیلی راحتتر از دیگران می‌توانست در مورد فضاهایی كه دیده بود، غیر از یك سری محدوده های خاص، بنویسد و به عقیده‌ی من او در آن زمان سبك خاصی از طنز را در ایران بنیان نهاده بود كه می توانست به بسیاری از سوالات بدون جواب ما كه تا آن روز كسی جرات پاسخ دادن به آنها را نداشت، پاسخ بدهد. او همینطور با این ابداع سبك، راه را برای جوانهایی كه می خواستند طی طریق كنند و مسیر گل آقا را ادامه دهند، هموار كرد و فضای انتقادپذیری و تحمل شنیدن نظرات غیرموافق را ایجاد نمود

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

يکشنبه 1/10/1387 - 21:19 - 0 تشکر 78803

زندگینامه كیومرث صابری فومنی متخلص به (گل‌آقا)  

قسمت هفتم

نژادبخش در پایان نیز این گونه ادامه می دهد که : همه می دانیم دموكراسی هیچ وقت به شكلی كه در اروپا یا آمریكا وجود داشته، در كشور ما نبوده چرا كه آنجا به راحتی می توان از هر مقامی انتقاد كرد، راجع به او طنز نوشت یا كاریكاتورش را كشید. در فضای سیاسی اول انقلاب، علاوه بر همه‌ی اینها، انتقاد كردن به صورت طنز هم یك توتم بود و كسی نمی توانست وارد این حریم بشود. اما بزرگترین موفقیت صابری فومنی، این بود كه این فضای توتم را شكست و برای نسل بعد از خودش، شرایط را مهیا كرد. بعد از او هم طنزپردازان بزرگی را خواهیم دید اما چون او به عنوان اولین مبتكر، با عصای خودش خس و خاشاك و برگهای این راه پر پیچ و خم را كنار زد، همیشه برای نسلهای بعد مورد احترام و وثوق خواهد بود .

 سید امیر سقراطی، کاریکاتوریست و طنز نویس :

آقای صابری در نشریه ی گل آقا بعد از انقلاب توانست با جمع كردن یك سری از نویسندگان و كاریكاتوریستهای مطرح و همچنین یك سری از نویسندگان و كاریكاتوریستهای جوان، راه آنها را برای فعالیتهای فرهنگی و هنری آنها در عرصه ی طنز كشور باز كند و همینطور بدعت گذار طرحی نوین در نشریات طنز بعد از انقلاب باشد

این كاریكاتوریست گیلانی كه جایزه ی طراحی چهره ی سال 81 هفته نامه ی بچه ها گل آقا را نیز دریافت كرده است، می گوید: “اصولا طنز گل آقایی معروف است به طنزی كه نجیب و عفیف است و قصد توهین به كسی را ندارد. از آنجایی كه خود استاد صابری نیز دلسوز آینده ی كشور بود و می خواست بدون توهین و افترا، فقط به مشكلات اشاره كند، جوانهایی را در موسسه ی گل آقا و در عرصه ی طنز نوشتاری و كاریكاتور پرورش داد و همیشه این توصیه را به آنها می كرد و می گفت كه بنویسید و طرح بزنید كه من خودم در كنارتان هستم و حمایتتان می كنم و پشتیبان شما هستم اما از انصاف و عفت قلم دور نشوید. همین مساله هم باعث حمایت آقای صابری از نسل جوان كاریكاتور و طنز كشور می شد و موجب گشت تا یك نسل از بهترین طنزنویسان و كاریكاتوریستهای جوان در موسسه ی گل آقا و توسط استاد فومنی پرورش یابند

سقراطی كه در جشنواره ی كاریكاتور بمب اتم موسسه ی گل آقا در سال 77 نیز جزو نفرات برگزیده بود، می افزاید : استاد صابری می گفت كه من قصد بیدار كردن خفته را دارم، اما طنز من چماقی نیست. من می خواهم خفته را با نوازش برگ گل بیدار كنم. گلی كه به صورت خفته می زنم. طنز من مار نیست تا نیش بزند. طنز من تنها نیش زنبور است. استاد صابری در زمانی كار طنز را شروع كرد كه ایران درگیر مسایل اقتصادی، سیاسی و مشكلات جنگ و تبعات ناشی از آن بود اما او با اشعار و آثارش در نشریه ی اطلاعات، آن زمان شادی و نشاط به جامعه می بخشید و شادی را به جامعه ی غم زده ی ایران هدیه می كرد و در سال 69 با پایه گذاری گل آقا این شادی را به صورت گسترده در جامعه تسری داد.”سقراطی در پایان همچنین از افتخارات خود را استفاده از تجارب و نظریات كیومرث صابری فومنی در زمان حیاتش می داند. اما شاید مهمترین خصوصیت طنز گل آقا كه باعث شده تا او به این میزان از محبوبیت در جامعه دست پیدا كند، رعایت ادب و عفت كلام در طنزش بود. در حالی كه او می توانست با نفوذ و قدرتی كه در بین مردم و مسوولین پیدا كرده، بدون هیچ دغدغه یی هر كلامی كه به ذهن خطور می كند را روی كاغذ بیاورد اما او این كار را نكرد و همین مساله نیز به او و قلم او یك شخصیت علمی و ادبی بخشید. شاید گل آقا می تواند بهترین الگو برای امروزیهایی باشد كه سبكهای افترا و توهین و عقده گشایی قلمی را با انتقاد اشتباه گرفته اند چون اصولا هدف از انتقاد را نمی دانند و تنها به دستاویزی نیاز دارند تا به خود هویت و شخصیت ببخشند و با انتقادهای به جا و نابه جا، اعلام حضور كنند كه البته از این دستاویزها هم در جامعه ی ما بسیار زیاد پیدا میشود .

مطلب طنزی با امضاء گردن شکسته ی فومنی در مجله ی توفیق ، سال 1350 :

گفتم : لباس فروش محله مان یک دست کت و شلوار بچه گانه را هفتاد تومن قیمت گذاشته ، هیچ کس هم جلوشو نمیگیره ، چیکار کنم ؟

گفت : حتماً یک سر برو فروشگاه فردوسی

گفتم : مرد حسابی من از گرانفروشی لباس فروشی محلمون شکایت دارم ، برم فروشگاه فردوسی که چطور بشه ؟

گفت : برو اونجا تا همون کت و شلوار بچه گانه رو 250 تومن بخری که منبعد ناشکری نکنی

و یک شعری هم که با همان امضاء گردن شکسته ی فومنیست و در شماره ی 33 در سال 1354 مجله ی توفیق چاپ شده :

سنت اجدادی :

عید بی پیر ز ره می رسد آرام ، بله

کهنه گشته است دگر زمزمه ی وام ، بله

کن فراموش تو هم محنت ایام ، بله

عید چون گشت تو هم رو سوی قنادی کن                   لخت و بی پول و پله باش ولی شادی کن

بشنو از من که در این دهر وفاداری نیست

چون ترا نیز چو من قدرت گفتاری نیست

نیش خود باز نما ، این که دگر کاری نیست

شکر این نعمت ارزان خدادادی کن                            لخت و بی پول و پله باش ولی شادی کن

هست دنیا چو قفس جان خودم! نیست ؟ بگو

چون توان توی چنین کهنه قفس زیست ؟ بگو

جز خودت عامل این غضه و غم کیست ؟ بگو

زین بیابان فنا رو سوی آبادی کن                              لخت و بی پول و پله باش ولی شادی کن

منبع: تذكرة الطنّازان

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

دوشنبه 2/10/1387 - 11:17 - 0 تشکر 78896

پرویز خطیبی نوری

پرویز خطیبی نوری، نوۀ دختری میرزا رضای کرمانی بود که در اواخر سلطنت رضا شاه فعّالیّت مطبوعاتی خود را به طور جدّی، با سرودن اشعار طنزآمیز در روزنامۀ توفیق شروع کرد. ولی بیشتر شهرت خود را مدیون سرودن تصنیفها و ترانه های فکاهی بود که اغلب به صورت پیش پرده در تئاترهای آن دوره توسّط حمید قنبری، مجید محسنی، جمشید شیبانی و دیگران اجرا و از رادیو پخش می شد.از سال 1322 در رادیو تهران به نوشتن نمایشنامه و ترانۀ فکاهی پرداخت که از آن میان می توان نمایشنامۀ قوام السّلطنه و  اکبر خان و  ملّی شدن صنعت نفت و رادیو بی بی سی و غلام یحیی پیشه وری را نام برد. پس از کودتای 1332، اجازۀ ادامۀ همکاری با رادیو را نیافت. در 1340 به عنوان نویسنده و تنظیم کنندۀ برنامه های «صبح جمعه» به رادیو بازگشت و پس از چهار سال شخص هویدا از ادامۀ همکاری او با رادیو جلوگیری کرد. در 1352، سریال هردمبیل را برای تلویزیون ساخت که با آن به طور رسمی مخالفت شد. در آبان 1328 اوّلین شمارۀ هفته نامۀ حاجی بابا را با خطّ مشی فکاهی ــ انتقادی منتشر ساخت که تا کودتای 28 مرداد ادامه یافت و صد و هفتاد و سه شماره از آن چاپ شد که به تیراز پنجاه هزار نسخه در هفته نیز رسید که درآن زمان تیراژ قابل توجّهی بود. وی پس از کودتا دستگیر و زندانی شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تا مدّتی انتشار حاجی بابا را ادامه داد.

بگم یا نگم

می خوام نماینده بشم                             ــ بشم یا نشم؟

وکیل آینده بشم                                       ــ بشم یا نشم؟

برم تو مجلس بشینم                                ــ برم یا نرم؟

گل از تو باغچه ش بچینم                           ــ برم یا نرم؟

می خوام بگم من عاقلم                            ــ بگم یا نگم؟

رأی زیاد می خواد دلم                               ــ بگم یا نگم؟

ــ کارت چیه؟                                           ــ بشین و پاشو

ــ به درد ما نمی خوری                              یه راه بهتری برو

کاری که ثمر داشته باشه                           واسه ما اثر داشته باشه

می خوام که سرپرست بشم                      ــ بشم یا نشم؟

صاحب هر چی هست  بشم                                  ــ بشم یا نشم؟

می خوام برم به پشت میز                         ــ برم یا نرم؟

واسه خودم بشم عزیز                               ــ برم یا نرم؟

می خوام که هر لحظه بگم                         ــ بگم یا نگم؟

من همه کاری بلدم                                              ــ بگم یا نگم؟

ــ کارت چیه؟                                           ــ خطّ و نشون

برای این، برای اون                                                تخصّصم تو این کاره

ــ خوب برو مانع نداره                                 برات ترقّی میاره.

منبع: تذکرة الطنازان

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.