• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 2789)
شنبه 24/10/1390 - 9:38 -0 تشکر 416669
"حکم کلی گریه وعزاداری"

به نام خدا

سلام

حکم کلی گریه و عزاداری

حزن و گریه، از امور اختیاری نیستند تا مورد امر و نهی قرار گیرند. همانگونه که انسانها - نوعاً - نمیتوانند به اختیار و از سر عزم و تعهّد، بگریند، وقتی مقدّمات گریه در آنان حاصل شد، گریزی از گریستن ندارند. نهی از گریه، از جمله نهیهای عبث و بیوجه است؛ مانند نهی از گذشت زمان. مقدّمات گریستن و در وضع و مکان گریه قرار گرفتن، در اختیار انسان است و بدینرو، میتواند مورد امر و نهی باشد؛ بنابر این در اینجا مراد از نهی از گریستن، نهی از مقدمات آن است.

اصلِ گریه و عزاداری برای مردگان، مشمول اصل اباحه است و موضوع هیچ یک از نهیهای شریعت نیست. غیر از آنچه در سیره نبوی آمده است، شواهد و دلایل روشنی بر تأیید این نوع از گریستن، در تاریخ اسلام دریافت میشود. در کتاب صحیح بخاری، روایاتی نقل شده است که بر اساس آنها، مردگان به جرم گریستن خویشانشان بر آنان، معذّب میشوند: «إنّ المیّت لَیُعذّب بِبُکاءِ اَهلِه علیه».[1] این روایت را خلیفه دوم از پیامبر صلی الله علیه وآله نقل کرده است. او با نقل این حدیث، عایشه را از گریستن در عزای پیامبر صلی الله علیه وآله پرهیز میداد. روایت دیگری نیز به پیامبر نسبت دادهاند که در آن نیز مرده، به جرم نوحه بازماندگانش عذاب میشود: «یُعذّب فی قبرهِ بالنّیاحهِ علیه».[2] این روایت را نیز عبداللَّه بن عمر، خطاب به عایشه در عزای شویش، نقل میکند. در کتب روایی، پاسخ عایشه به خلیفه دوم و فرزندش نقل شده است. عایشه، در پاسخ به آن دو، آیه 164 سوره انعام را میخواند: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی». بدین ترتیب، عایشه به آنان میگوید: اگر عمل عزادار خطاست، نباید میّت را عذاب کنند، و چون این سخن با نخستین قواعد عقلی و عدل الهی سازگار نیست، پس به حتم، سخن رسول اللَّه نیست. فاضل نووی، از عالمان برجسته شافعی، در این باره مینویسد:

«تمام این روایات از عمر بن خطاب و فرزندش عبداللَّه نقل شده است. عایشه سخن آن دو را انکار میکرد و آنان را به فراموشی و خطا [در نقل روایت نبوی] منسوب میکرد و در این باره به این آیه استناد میکرد: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی»».[3] .

مرحوم سیّد عبد الحسین شرف الدین پس از نقل سخن فاضل نووی، میافزاید: «ابن عبّاس نیز این روایات را انکار کرده و بر خطای راویانش حجّت آورده است. تفصیل این مطلب در صحیح بخاری و صحیح مسلم و شروح آن دو آمده است. عمر و عایشه در این موضوع، پیوسته، مخالف یکدیگر بودند. طبری در نقل حوادث مربوط به سال 13 هجری در جلد چهارم تاریخ خود، به نقل از سعید بن مسیّب چنین آورده است: چون ابوبکر وفات یافت، عایشه برای او مجلس سوگواری و گریه ترتیب داد. عمر بر در خانه او ایستاد و آنان را از گریه و عزاداری برای ابوبکر نهی کرد. زنان سوگوار از این نهی سرپیچیدند. عمر به هشام بن ولید گفت: وارد خانه شو و دختر ابوبکر را به نزد من بیاور. عایشه، چون این سخن عمر را شنید، گفت: اجازه ورود به خانهام را به تو نمیدهم. عمر به هشام گفت: وارد شو، من به تو اذن میدهم. هشام وارد خانه شد و امّ فروه، دختر ابوبکر، را به نزد عمر آورد. عمر او را به ضرباتی فرو کوفت و عزاداران چون چنین دیدند، پراکنده شدند».[4] .

نویسنده المجالس الفاخره، پس از نقل حوادث پیش گفته، چنین قضاوت میکند: «گویا عمر نمیدانست که پیامبر در ماجرای جنگ احد، گریه زنان انصار را شنید و مخالفتی نکرد و حتّی گفت که حمزه، عمویم امروز گریه کنندهای ندارد. گویا عمر این سخن پیامبر صلی الله علیه وآله را نشنیده بود که فرمود: برای کسی مانند جعفر باید گریست و گویا عمر فراموش کرده بود که پیامبر صلی الله علیه وآله او را از زدن زنان گریان در عزای رقیه، دخترش منع فرمود».[5] .

غیر از همه اینها، کتب تاریخی و منابع روایی، مشحون است از فعل و قول و تقریر نبی که در آنها وجهی برای جواز گریه در عزای مؤمنانِ درگذشته هست. از جمله، گریه آن حضرت در روز مرگ عمّ بزرگوارش، ابو طالب[6] ، و در روز شهادت حمزه سیّدالشهدا[7] ، و جعفر[8] و زید بن حارثه[9] و عبداللَّه بن رواحه.[10] در بسیاری از منابع، درباره شدّت گریه پیامبر صلی الله علیه وآله در عزای حمزه، آمده است که آن بزرگوار چنان گریست که حالت غشی در او پیدا شد.[11] .

همچنین در روز مرگ فرزندش، ابراهیم، بر جنازه او گریست. در آن حال، عبد الرحمن بن عوف گفت: «آیا شما نیز گریه میکنید؟» پاسخ پیامبر به او، پاسخ به همه آنانی است که گریه و عزاداری را ناپسند و بدعت میشمارند؛ فرمود: «قلب، اندوهگین میشود و چشمْ گریان و ما [در هنگام عزاداری] سخنی نمیگوییم که خدا را ناخشنود کند». بنابر این، گریه چشم، تابعی از حزن قلب است. نمیتوان قلبی محزون داشت، امّا نگریست.[12] روایاتی نیز درباره گریه پیامبر صلی الله علیه وآله بر قبر مادرش، آمنه، وارد شده است.[13] حاکم در مستدرک از گریه هر جمعه فاطمه علیها السلام بر قبر حمزه خبر میدهد و مینویسد: «فاطمه - رضی اللَّه عنها - در هر روز جمعه به زیارت مزار عمویش حمزه میرفت، نماز میگزارد و میگریست».[14] .

این سنّت انسانی و دینی در زمان زندگانی پیامبر صلی الله علیه وآله چنان مرسوم و رایج بود که کسی در جواز و استحباب آن شک نمیکرد؛ چنانکه نوشتهاند پس از ارتحال پیامبر صلی الله علیه وآله، مردم میآمدند و بر سر قبر آن بزرگوار سخت میگریستند و کسی از یاران و پیروان آن حضرت، مردم را نهی نمیکرد.

این روایات فراوان و سیره منقول، دست محدّث و محقّق را برای توجیه یا تضعیف روایاتی که بر کراهت گریه و عزاداری بر مردگان و شهیدان دلالت میکنند، باز میگذارد.[15] .

برگرفته ازمقاله جامع رضابابایی "عزاداری بدعت است یا سنت"

 

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 24/10/1390 - 9:40 - 0 تشکر 416670

به نام خدا
سلام
استمرار گریه و اندوه امام زین ‏العابدین
شیخ صدوق از امام جعفر صادق (ع) نقل می‏کند که فرمود: گریه‏کنندگان پنج تن‏اند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر محمد (ص) و علی بن الحسین (ع). آدم آن قدر گریست که در گونه‏هایش شیار افتاد. یعقوب آن قدر بر یوسف گریست که بینایی‏اش رفت و به او گفتند: «به خدا سوگند که پیوسته یوسف را یاد می‏کنی تا بیمار شوی یا هلاک گردی» [1] ، یوسف آن قدر گریست که زندانیان به رنج افتادند وگفتند: یا روز گریه کن و شب آرام باش و یا شب گریه کن و روز آرام باش و بر سر یکی از این دو با آنها توافق کرد. فاطمه بنت محمد (ص) آن قدر برای رسول خدا (ص) گریست که مردم مدینه به رنج افتادند و گفتند: گریه‏های فراوان تو ما را می‏آزارد. از آن پس او به قبرستان شهیدان می‏رفت و هر چه می‏خواست گریه می‏کرد و بازمی‏گشت. اما علی بن الحسین (ع) مدت بیست یا چهل

[ صفحه 381]

سال برای حسین (ع) گریست. هرگاه طعام نزدش می‏گذاشتند گریه می‏کرد، تا آنکه یکی از غلامانش گفت: فدای شما گردم، ای فرزند رسول خدا (ص)! من بیمناک هلاک شما هستم. فرمود: من شکایت غم و اندوهم را نزد خداوند می‏برم و از خداوند چیزی می‏دانم که شما نمی‏دانید. من هرگاه شهادت فرزندان فاطمه (ع) را به یاد می‏آورم گریه گلویم را می‏فشارد». [2] .

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 24/10/1390 - 9:40 - 0 تشکر 416671

به نام خداابن‏نما گوید: «از پدرم - رحمة الله علیه - نقل شده است امام زین‏العابدین- با همه‏ی بردباری و شکیبایی، نسبت به این مصیبت و آزمایش بسیار بیتاب و دردمند بود. مدت چهل سال با اشکی ریزان و قلبی سوزان گریست. روزها را با روزه سپری می‏کرد و شب‏ها را به نماز می‏گذراند. چون برای افطارش غذا می‏آوردند، کشتگانش را یادآور می‏شد و می‏گفت: وا کرباه (وای از این اندوه) و این را تکرار می‏کرد و می‏گفت: «فرزند رسول خدا (ص) گرسنه کشته شد، فرزند رسول خدا (ص) تشنه کشته شد»؛ به طوری که جامه‏اش از اشک خیس می‏شد». [3] .
نیز گوید: «ابو حمزه‏ی ثمالی گفت: چون از فراوانی گریه‏اش پرسیدند فرمود: یعقوب یکی از فرزندانش را گم کرد، آن قدر گریست که چشمانش سفید شد. این در حالی بود که پسرش در دنیا زنده بود و نمی‏دانست که او مرده است. من که دیدم پدرم به همراه هفده تن از اهل بیتم در یک ساعت کشته شدند، می‏خواهید اندوهشان از قلبم بیرون رود؟!» [4] .
سید ابن طاووس گوید: ای شنونده! برای این مصیب راه حاملان کتاب را در پیش گیر. نقل شده است که سرورمان، زین‏العابدین (ع) - با آن بردباری وصف ناپذیرش - برای این مصیبت بسیار گریه می‏کرد و فراوان اندوه می‏خورد و رنج می‏کشید.
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: زین‏العابدین (ع) مدت چهل سال بر پدرش گریست. روزها را روزه می‏داشت و شب‏ها را به نماز می‏گزارد. چون هنگام افطار می‏رسید،

[ صفحه 382]

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 24/10/1390 - 9:41 - 0 تشکر 416672

به نام خدا
غلامش خوردنی و نوشیدنی را می‏آورد و در حضور وی می‏نهاد و می‏گفت: ای مولای من بخورید. حضرت می‏فرمود: پسر رسول‏الله (ص) گرسنه کشته شد. پسر رسول‏الله (ص) تشنه کشته شد؛ و پیوسته این جمله را تکرار می‏کرد و می‏گریست. به طوری که غذایش از اشک خیس می‏گردید و نوشیدنیش با آن آمیخته می‏شد. او پیوسته چنین بود تا به خدای عزوجل پیوست». [5] .
خوارزمی از حنان بن سدیر از پدرش نقل می‏کند که امام باقر (ع) فرمود: پدرم علی بن الحسین (ع) چنین بود که هرگاه هنگام نماز فرامی‏رسید پوستش به لرزه در می‏آمد و رنگش زرد می‏گردید. هیجانی شدید وجودش را فرامی‏گرفت و مو بر بدنش راست می‏شد و در حالی که اشک‏هایش بر گونه جاری بود می‏فرمود: اگر بنده می‏دانست که با چه کسی راز و نیاز می‏کند روی از خدا برنمی‏گرداند. روزی به صحرا رفت. غلامش او را دنبال کرد و دید که بر سنگی سخت و ناهموار به سجده افتاده است. غلامش گفت: چون صدای ناله و گریه‏اش را شنیدم، ایستادم. به خدا سوگند من شمردم که هزار بار می‏گفت: «لا اله الا الله حقا حقا، لا اله الا الله تعبدا ورقا، لا اله الا الله ایمانا و صدقا» آن‏گاه سر از سجده بلند کرد، در حالی که محاسن و صورتش غرق در اشک چشمش گردیده بود. غلامش گفت: ای سرور من! آیا گاه آن فرا نرسیده است که اشکتان پایان پذیرد و گریه‏تان کم شود؟ فرمود: وای بر تو، یعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم، پیامبر و پسر پیامبر بود و دوازده پسر داشت. خداوند تعالی یکی از آنان را پنهان ساخت، در نتیجه موی سرش از اندوه سفید گشت و پشتش از غم، خم گردید و چشمش از گریه نابینا شد. این در حالی بود که پسرش در دنیا و زنده بود. اما من، پدرم و برادرم و بیست و هفت (هفده) تن از اهل بیتم را کشته و افتاده دیدم. چگونه اندوهم پایان پذیرد و گریه‏ام کم شود». [6] .
اربلی گوید: امام صادق (ع) فرموده است: چون از علی بن الحسین (ع) درباره فراوانی گریه‏اش پرسیدم، فرمود: مرا سرزنش مکنید. یعقوب سبطی از فرزندانش را گم کرده در

[ صفحه 383]

نتیجه آنقدر گریه کرد که چشمانش سفید گردید، در حالی که نمی‏دانست او مرده است. من به چشم خود دیدم که چهارده تن از اهل بیتم در یک سپیده‏دم کشته شده‏اند، آیا می‏خواهید که اندوهشان از دلم برود؟» [7] .
برگرفته از کتاب با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه جلد 6

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 24/10/1390 - 16:11 - 0 تشکر 416785

به نام خدا
عرض سلام ودرود
متشکرم از مطالب حضرتعالی
جامع و باارزش
موفق باشید

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

شنبه 24/10/1390 - 16:15 - 0 تشکر 416786


عزادارى از دیدگاه علماى شیعه‏

از دید فقهاى شیعه جزع و نوحه‏ سرایى به باطل و دروغ، پاره کردن گریبان و برخى اعمال دیگرى که یادآورى مى‏شود مکروه است.
مرحوم صاحب جواهر مى‏نویسد: «لا ریب فى الجواز البکاء على المیت نصاً و فتوى الاخبار التى لا تقصر عن التواتر معنى من بکاء النبى (ع) على حمزه و ابراهیم و غیر هما و فاطمه علیها السلام على ابیها و اختها و على بن الحسین على ابیه حتى عدّوه و فاطمه من البکائین الاربعة»؛ (1) شکى نیست که گریه بر میت به خاطر روایات متعددى که به حد تواتر معنوى رسیده و فتاواى فقها جایز است و آن روایات عبارت است از گریه پیامبر (ص) بر حمزه سیدالشهدا و فرزندش ابراهیم و غیر آنها؛ همچنین فاطمه (ع) بر پدر و خواهرش گریه کرد. امام سجاد بر پدر بزرگوارش گریست، به گونه‏اى که حضرت فاطمه و امام سجاد از چهار گریه کننده معروف گردیدند. نوحه‏سرایى در صورتى که همراه با باطل یا دروغ نباشد جایز است و در غیر این صورت اشکال دارد. روایت است که حضرت فاطمه (ع) بر پدرش نوحه کرد: «فقالت یا أبتاه من ربه ما أدناه یا ابتاه الى جبرئیل انعاه یا ابتاه أجاب ربا دعاه».
از على (ع) روایت شده است که حضرت فاطمه یک مشت از خاک قبر پیغمبر برداشت و بر چشمان خود نهاد، آنگاه چنین گفت:
ما ذا على المشم تربة احمدان لایشم مدى الزمان غوالى‏صبت على مصائب لوانهاصبت على الایام صرن لیالیا (2)
همچنین روایت شده است که ام‏سلمه همسر پیامبر با اجازه آن حضرت بر پسر عمویش مغیره، ندبه و نوحه‏سرایى کرد که پیش از این به آن اشاره شد.
صاحب جواهر در ادامه مى‏گوید: «همه این موارد گویاى این واقعیت است که ندبه و نوحه‏سرایى براى کسانى که داراى ویژگیهاى برجسته‏اند، مانعى ندارد، بلکه مستحب است تا در پرتو این مجالس عزا، فضایل و خوبیهاى آنان نشر یابد و دیگران سرمشق و الگو بگیرند». (3)
امام خمینى (ره) مى‏نویسد: «یجوز البکاء على المیت بل قد یستحب عند اشتداد الحزن و لکن لا یقول ما یسخط الرب و کذا یجوز النوح علیه بالنظم و النثر لولم تشتمل على الباطل من الکذب و غیره من المحرمات بل والویل و الثبور على الاحوط و لایجوز اللطم و الخدش و جز الشعر و نتفه و الصراخ الخارج عن حد الاعتدال على الاحوط و لا یجوز شق الثوب على غیر الاب والاخ بل فى بعض الامور المزبورة یجب الکفارة ففى جزالمرأه شعر فى المصیبة کفارة شهر رمضان و فى نتفه کفارة الیمین»؛ (4) گریه کردن بر اموات - نه تنها رواست بلکه در هنگام شدت حزن و اندوه مستحب مى‏باشد ولى سخنى که باعث غضب پروردگار شود نگوید. و جایز است نوحه‏سرایى، خواه با شعر یا با نثر؛ اما با این شرط که همراه با دروغ و محرمات دیگر نباشد. همچنین بنابر احتیاط در واى گفتن. و بنا بر احتیاط جایز نیست سیلى زدن به صورت، زخمى کردن، بریدن و کندن موى و فریادى که بیرون از حد اعتدال باشد. همچنین پاره کردن لباس روا نیست؛ جز براى پدر و برادر. و در برخى از امور یاد شده نظیر بریدن موى سر توسط خانمها در هنگام مصیبت، کفاره ماه رمضان و در کندن آن، کفاره یمین واجب مى‏شود. امام خمینى (ره) در جاى دیگر مى‏نویسد: «ما باید حافظ این سنتهاى اسلامى، حافظ این دسته‏جات مبارک اسلامى که در عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضى به راه مى‏افتند تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکارى سید الشهدا سلام اللّه علیه - است که اسلام را براى ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف توده‏هاى مردم با همان ترتیب سابق که دسته‏جات معظم و منظم، دسته‏جات عزادارى به عنوان عزادارى راه مى‏افتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید؛ البته اگر چنانچه یک چیزهاى‏ ناروایى بوده است سابق و دست اشخاص بى‏اطلاع از مسایل اسلام بوده، آنها باید یک قدرى تصفیه بشود، لکن عزادارى به همان وقت خودش باید باقى بماند و گویندگان پس از این که مسایل روز را گفتند، روضه را همان طور که سابق مى‏خواندند و مرثیه را همان که سابق مى‏خواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند براى فداکارى». (5)
سید محمد کاظم یزدى مى‏نویسد: «یجوز البکاء على المیت و لو کان مع الصوت بل قد یکون راجحاً کما اذا کان مسکناً للحزن و حرقة القلب بشرط أن لا یکون منافیاً للرضا بقضاء اللّه... و اما البکاء المشتمل على الجزع و عدم الصبر فجائز ما لم یکن مقروناً به عدم الرضا بقضاء اللّه. نعم یوجب حبط الاجر... یجوز النوح على المیت بالنظم و النثر مالم یتضمن الکذب و لم یکن مشتملاً على الویل و الثبور لکن یکره فى اللیل و لا تجوز اللطم و الخدش و جز الشعر بل و الصراخ الخارج عن حدّ الاعتدال على الاحوط»؛ (6) گریه بر مرده هر چند با صدا همراه باشد جایز است بلکه در صورتى که براى تسکین تألم و سوزدل باشد رحجان دارد البته به این شرط که با رضاى به قضاى الهى منافات نداشته باشد و همچنین گریه همراه با جزع و بیتابى نیز جایز است؛ چنان که نوحه بر میت همراه با اشعار و غیر آن در صورتى که با ویل و شیون همراه نباشد جایز است گر چه در شب کراهت دارد و جایز نیست زدن صورت، خراشیدن و کندن موى و بلند کردن صدا بیش از حد معمول خلاف احتیاط است.
آیت اللّه خویى مى‏نویسد «احتیاط واجب آن است که در گریه بر میت صدا را خیلى بلند نکنند.
اگر زن در عزاى میت صورت خود را بخراشد و خونین کند یا موى خود بکند بنا بر احتیاط مستحب، یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را طعام دهد و یا بپوشاند و همچنین اگر در مرگ زن یا فرزند، یقه یا لباس خود را پاره کند». (7)
مرحوم محقق نایینى که از بزرگان و فقهاى معروف معاصراست در پاسخ به پرسش اهل بصره درباره حکم هیأتهاى عزادارى مطالب مفیدى به این شرح ایراد فرموده‏اند: «قد توارت علینا برقیاتکم و کتبکم المتضمنه للسئوال عن الحکم المواکب العزائیه و...فها نحن نحرر الجواب عن تلک السئوالات ببیان مسائل. الاولى خروج المواکب العزائیه فى عشرة عاشورا و نحوها الى الطرق و الشوارع مما لاشبهة فى جوازه و رجحانه و کونه من اظهر مصادیق ما یقام به عزاء المظلوم و ایسر الوسائل لتبلیغ الدعوة الحسینیه الى‏کل قریب و بعید لکن لازم تنزیه هذا الشعار العظیم عما لا یلیق بعبادة مثله من غناء او استعمال آلات اللهو و التدافع فى التقدم و التأخر بین اهل محلتین و لو اتفق شیئى من ذلک فذالک الحرام الواقع فى البین هو المحرم و لا نسرى حرمته الى الموکب العزائى»؛ (8) از شما پرسشهاى فراوانى درباره موکبهاى عزا که در خیابانها حرکت مى‏کند و... به ما رسیده است که به آنها پاسخ مى‏دهیم. نخست، شکى نیست که حرکت موکب عزا در عاشورا و مانند آن به سوى خیابانها و راهها، جایز است، بلکه رحجان دارد و از آشکارترین مواردى است که - به واسطه آن - عزاى سید مظلومان بپا داشته مى‏شود و آسان‏ترین وسیله تبلیغ دعوت حسینیه به دور و نزدیک عالم مى‏باشد؛ اما شایسته این شعایر بزرگ آن است که آنچه مناسب آن نیست، نظیر غنا و استعمال آلات لهو و رقابت بین دو هیأت در سبقت و تأخر، داخل این شعار بزرگ اسلامى نشود چنانچه یکى از این امور پیش آید حرام است ولى حرمتش به عزادارى و حرکت موکبها سرایت نمى‏کند و تنها خود این امور حرام است.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
(1) - جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفى، ج 4، ص 364 و مغنى ابن قدامة، ج 2، ص 547.
(2) - همان.
(3) - همان.
(4) - تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الجنائز.
(5) - صحیفه نور، ج 9، ص 116.
(6) - عروة الوثقى، مکروهات دفن.
(7) - توضیح المسائل، مستحباب دفن.
(8) - عزادارى از دیدگاه مرجعیت، على ربانى خلخالى.
منبع

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

شنبه 24/10/1390 - 16:22 - 0 تشکر 416787

عزادارى از دیدگاه فقهای سنى‏

براى تبیین نظر فقهاى اهل‏سنت در مورد عزادارى، به نقل از سه کتاب مهم فقهى، الفتاوى الهندیه معروف به فتاوى العالمگیرى و غیاثیه بسنده مى‏کنیم. در فتاوى الهندیه چنین آمده است: «و یکره النوح و الصیاح و شق الجیوب فى الجنازه و منزل المیت فأمّا البکاء من غیر رفع الصوت فلا بأس و الصبر افضل»؛ (1) در تشییع جنازه و در منزل میت نوحه، گریه، شیون و پاره کردن گریبان مکروه است اما گریه بدون فریاد اشکالى ندارد؛ ولى صبر و شکیبایى بهتر است.
در جاى دیگر مى‏نویسد: «اما النوح العالى فلا یجوز و البکاء مع رقة القلب فلا بأس به و یکره للرجال تسوید الثیاب و تمزیقها للتعزیة و لا بأس بالتسوید للنساء و اما تسوید الخدود و الایدى و شق الجیوب و خدش الوجوه و نشر الشعور و نشر التراب على الرؤس و الضرب على الفخذو الصدر و ایفاء النار على القبور فمن رسوم الجاهلیة و الباطل و الغرور»؛ (2) گریه و نوحه بلند روانیست، اما گریه‏اى که از سوز قلب باشد، مانعى ندارد. لباس سیاه براى مردان مکروه است ولى براى خانمها اشکالى ندارد. سیاه کردن گونه‏ها و دستها، پاره کردن گریبان، زخمى کردن صورت، پریشان کردن موى، ریختن خاک بر سر، زدن بر سینه و ران و روشن کردن آتش بر سر قبرها، از رسومات دوران جاهلیت بوده و باطل است.
در فتاوى غیاثیه آمده است: «یکره النوح و الصیاح لنهى النبى (ص) و البکاء لابأس به کما روى ان النبى (ص) بکى على ابنه ابراهیم»؛ (3) شیون، زارى و فریاد زدن مکروه است و پیامبر (ص) از آن جلوگیرى فرموده است اما گریه اشکالى ندارد زیرا روایت است که پیامبر (ص) در مرگ فرزندش ابراهیم گریست.
فقهاى اهل سنت گریه بدون فریاد زدن را مباح دانسته‏اند اما گریه با صوت در بین ایشان محل اختلاف است. حاصل آن که شافعیه و حنابله بر این باورند که چنین گریه‏اى اشکال ندارد اما مالکیه و حنفیه اجازه آن را نمى‏دهند.
عبدالرحمان الجزیرى مى‏گوید: «یحرم البکاء على المیت برفع الصوت و الصیاح عند المالکیه والحنفیه، و قال الشافعیه و الحنابله انه مباح اما هطل الدموع بدون صیاح فانه مباح باتفاق»؛ (4) از دید مالکیه و حنفیه گریه با صدا و فریاد زدن حرام است اما از نظر شافعیه و حنبلیها مباح و رواست، چنان که اشک ریختن بدون صدا به اتفاق علما مباح است. سبکى از محققان اهل‏سنت مى‏گوید: «اگر گریه براى دلسوختن بر میت و ترس از عذاب خداوند باشد کراهت ندارد، اما اگر براى جزع و تسلیم نشدن در برابر قضاى الهى باشد مکروه و یا حرام است. این حکم در صورتى است که گریه با صدا باشد اما بدون صدا هیچ اشکالى ندارد». از روایات چنین به دست مى‏آید که گریه پیش از مرگ جایز است؛ چنان که پس از مرگ نیز مى‏باشد زیرا پیامبر (ص) نزد قبر یکى از دخترانشان گریه کردند و همچنین در زیارت قبر مادر بزرگوارشان آمنه همراه اصحاب گریستند. (5)
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
(1) - فتاوى الهندیه فى مذهب الامام ابى حنیفه، مولانا الشیخ نظام و جماعة من علماء الهند، ج 1، ص 162.
(2) - همان.
(3) - فتواى غیاثیه، ص 45.
(4) - الفقه على المذاهب الاربعه، عبد الرحمان جزیرى، ج 1، ص 484.
(5) - ارشاد السارى، ج 2، ص 414، باب قول النبى انا بک لمحزونون.

منبع

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

سه شنبه 27/10/1390 - 11:6 - 0 تشکر 418076

valayat گفته است :
سلام.
اون یکی که بسته شد الحمدلله.:)
ایجا مطمئنم کنید.
[quote=valayat;190629;417781]
به نام خدا
عرض سلام ودرود
مناسب است انسان به هنگام مصیبت، به یاد مصائب اهل بیت(علیهم السلام) و پیشوایان بزرگ بیفتد و به یاد مظلومیّت آنان اشک بریزد که به یقین پاداشى مضاعف خواهد داشت و در ضمن به آرامش نیز مى رسد.
نمونه عملی
مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد کوثری(رض) می‌گوید: «روز ترحیم حاج‌آقا مصطفی با توجه به آنکه خبر داشتم حضرت امام حتی قطره‌ای اشک هم در فراق پسرشان نریخته‌اند، حدود نیم‌ساعت با ناله، از خوبی‌ها و کمالات و فضایل مرحوم شهید آیت‌الله سیدمصطفی خمینی گفتم تا امام تحت تاثیر قرار گیرند و بگریند، ولی ایشان هیچ واکنشی نشان نمی‌دادند، اما همین که نام حضرت علی اکبر علیه‌السلام را آوردم و شروع به خواندن روضه مصیبت آن حضرت کردم، حضرت امام بشدت گریستند؛

سلام.
ممنون.
یعنی مصیبتی که برای خود شخص پیش اومده رو بهانه کنه و برای مظلومیت اهل بیت ع اشک بریزه. راجع به برعکسش هم میشه گفت درسته؟
یعنی مصیبت شهادت امام ع رو بهانه کنه و برای عزیز خودش گریه کنه؟
اخه خودم یه جای خونده بودم که این طرف دومش خوب نیست.
ممنون از یاریتون.
یا علی

سه شنبه 27/10/1390 - 15:13 - 0 تشکر 418174

به نام خدا
عرض سلام ودرود
مصیبت اهل بیت رو به یاد آوردن در همه حال ممدوح است
ولو اینکه سبب بشه برای اینکه بعد از آن برای عزیزش اشک بریزد
ولی آنچه سیره غیر معصومین یعنی علمای بزرگی چون امام است خلاف این رویه است.
موفق باشید

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.