«من حالم خوب است؛ گذشتهام درد میكند...
خیابان خلاف جهت باد میوزد، مثل تو كه دستانت سبقت گرفت از حرفهایم.»
این
متنی است كه گوینده «رادیو هفت» در استودیو در حال تمرین آن است؛ در حالی
كه استرس در چشمان او موج میزند، مدام جملات را تكرار میكند تا مبادا
اشكالی به نحوهی خواندنش بگیرند. اما صدایش لحن آرامی دارد.
***
سه، دو، یك ... شروع
ـ من حالم خوب است، گذشتهام درد میكند...
میثم لطفعلی ـ تصویربردار ـ به
گوینده میگوید لزومی ندارد كه به دوربین نگاه كنی، فقط متن را بخوان و
وقتی جملهی آخر را خواندی به دوربین نگاه كن و نگاهت را نگیر تا من كات
بدهم.
***
برنامه «رادیو هفت» شامل بخشهای تولیدی و ضبطی است و گزارش ایسنا از پشت صحنهی بخشهای تولیدی این برنامه حاكی از این است:
صندلی كوچكی كه هر روز میزبان یك میهمان كوچك است، نخستین وسیلهای است كه در استودیوی برنامه «رادیو هفت» جلب توجه میكند.
صمیمیت برنامه در بین اعضای گروه هم دیده می شود. اعضای گروه آرام و قرار ندارند.
استودیوی «رادیو هفت» در یك
ساختمان نه چندان بزرگ قرار دارد. زمانی كه وارد طبقه سوم ساختمان میشوی،
راهرویی را میبینی كه به لابی منتهی میشود و در كنار آن درب كوچكی است كه
استودیو در فضایی سوله مانند آن تعبیه شده است.
رو به روی استودیو اتاق كوچكی
است كه به اتاق انتظار معروف است. مهمانهای كوچك آیتم كودكانهی «رادیو
هفت»، گویندگان، نویسنده و تصویربردار و گریمور و البته منصور ضابطیان
(تهیه كننده، كارگردان ومجری برنامه) در اینجا حضور دارند.
مارال دوستی ـ نویسنده «رادیو هفت» ـ در حال نوشتن متن است؛ در این فضای شلوغ و شاد همچنان كه مینویسد با بقیه هم بگو و بخند دارد.
مهمانهای كوچولوی برنامه همراه
مادرانشان منتظرند تا برای ضبط برنامه به داخل استودیو بروند. منصور
ضابطیان در این فاصله آنان را بغل میكند و با لحنی شاد و كودكانه آنها را
برای رفتن به داخل استودیو آماده میكند و میگوید: «مهرنوش خانم آمادهای؟
راحت باش... اینجا خانهی دوم ماست...»
***
همچنان همه در اتاق انتظار
نشستهاند و با هم گپ میزنند. در همین حال گریمور برنامه ـ عبدالله
صفدری ـ در این فضای شلوغ در حال گریم گویندههای متن است.
اتاق گریم برنامه «رادیو هفت» در
گوشهای از اتاق انتظار است و وسایل سادهای دارد؛ تنها از یك آیینه، میز
تحریر و صندلی تشكیل شده است.
***
در همین شلوغی است كه از ضابطیان تقاضای گپی كوتاه میكنیم و بلافاصله در همان اتاق انتظار درخواستمان را میپذیرد.
وقتی از او دربارهی دغدغهی اصلی
برنامه و اینكه آیا تا به حال مشكلی برایشان پیش آمده یا نه، میپرسیم
میگوید: دغدغهی اصلی ما فراهم كردن یك ساعت پر از آرامش برای مردم است یك
ساعتی كه بتواند در پایان یك روز زمانی مردم را آرام كند. برایشان تعریف
كند، موسیقی خوب پخش كند و در پایان مخاطب را با حال خوشتری به بستر
بفرستد. خوشبختانه شانسی كه در «رادیو هفت» داریم تیم ماست، انرژی این تیم
است كه برنامه را پیش میبرد. همه میگویند و میخندند و هیچكس هیچ دلخوری
از كسی ندارد، بیشتر از فضای كار در این برنامه، فضای دوستانه دیده
میشود. رمز موفقیت «رادیو هفت» فضای صمیمی عوامل پشت صحنه است.
او ادامه میدهد: اغلب میهمانان و
كسانی كه در این برنامه حضور پیدا میكنند، چهرههای نام آشنایی هستند؛
خیلی از آنان به خاطر اینكه برنامه قابل اعتماد است و این برنامه را دوست
دارند، میآیند و در آن شركت میكنند.
ضابطیان میگوید: پخش زندهی
همهی بخشهایی كه تولید میكنیم، امكانپذیر نیست؛ مثلا بچهها را ببری تا
در آن ساعت از شب در برنامه زنده حضور داشته باشند، این امكانپذیر نیست.
طبیعتا این جمعیت را نمیتوان سر برنامه زنده برد و هر شب آن را تكراركرد؛
كار سختی است...
***
در حین گفتوگویمان با ضابطیان
است كه زمان رفتن اولین كوچولوی مهمان مقابل دوربین فرا میرسد. به گفتوگو
خاتمه میدهیم و وارد فضای استودیو میشویم. فضایی تاریك با میزهای بزرگی
كه هویت اصلیشان میز دوبله است و در كنار استودیو چیده شدهاند. دكوری
ساده كه شامل صندلی كوچك قهوهای رنگ است و بنا به درخواست خود بچهها
طراحی شده است.
مهرنوش اولین مهمان كوچولویی است
كه باید روی صندلی بنشیند و به سوال ضابطیان جواب دهد. استودیو آماده است؛
نور، صدا و دوربین ... همه منتظرند تا ضبط شروع شود.
ضابطیان پشت دوربین همراه با
میكروفن روی صندلی نشسته است، قبل از اینكه شروع كند، میگوید: مهرنوش تو
برنامهی ما را دیدهای؟ مهرنوش با سر میگوید، نه...؛ مهرنوش شبها ساعت
چند میخوابی؟ مهرنوش میگوید، ساعت 9 یه وقتایی هم 10.
ضابطیان میگوید بچهها
موبایلهایتان خاموش. مهرنوش موبایلت خاموشه؟ از یك تا 10 بشمار ببینم؟
مهرنوش پس از 30 ثانیه مكث كه انگار كمی هم استرس دارد شروع میكند به
شمردن ... حالا همه چیز آماده است.
***
سه، دو، یك ... شروع
پس از اینكه كات گفته میشود، ضابطیان سراغ مهمان بعدی میرود.
محمدعلی مهمان كوچولوی دیگری است
كه روی صندلی مینشیند. ضابطیان میگوید محمدعلی آمادهای؟ میگوید آره.
تصویربردار میپرسد ضبط شود؟ ضابطیان میگوید: نه موهایش را كمی بغل بزن
صورتش را گرفته است، حالا ضبط میشود.
سه، دو، یك ... شروع
ضابطیان میكروفن به دست میگوید:
خوب آقای محمدعلی خیلی خوشحالیم امشب اینجا تشریف آوردین. محمدعلی میگوید:
من خیلی بیشتر خوشحالم. ضابطیان میگوید محمدعلی دوست داری بگویی؟ تعریف
كن؟ محمدعلی میگوید: میخواهم شعر بخوانم برایتان و شروع به خواندن
میكند.
«بارون... بارون....بارونه هی...
دستت بده دستم چشم انتظاره هی... گل باغمی تو، چشم و چراغمی تو، امسال
همش بهاره، موقع كشت و كاره، گل باغمی تو، چشم و چراغمی تو...»
ضابطیان با لبخند میگوید: خیلی خوب بود محمدعلی! كی یاد داده بهت و محمد علی هم جواب میدهد از فیلم یاد گرفتم.
***
حالا حدود چند ساعت از ضبط برنامه
گذشته است. از استودیو خارج میشویم و دوباره به اتاق انتظار میرویم.
گروه هم به اتاق انتظار میآیند و مهمان كوچولوی دیگر كه «پارسا» نام دارد
را برای ضبط آماده میكنند. پس از چند دقیقه دوباره به استودیو
برمیگردیم. ضابطیان پارسا را بغل كرده و روی صندلی مینشاند.
پارسا كوچولو آن قدر باهوش است كه
ضابطیان یك كتاب سنگین به او میدهد و میگوید: آن را بخوان، آنقدر با
اعتماد به نفس میخواند كه همه در عین اینكه تعجب كردهاند، دستهایشان را
جلوی دهانشان گرفتهاند و آرام میخندند تا مبادا صدای خندهشان ضبط شود.
وقتی سوالهای ضابطیان تمام میشود كات میدهند و ضبط آیتم كودكان در این
لحظه تمام می شود.
***
دوباره به اتاق انتظار
برمیگردیم. در این فاصله به سراغ عبدالله صفدری ـ گریمور برنامه ـ میرویم
و از او تقاضای گفتوگو میكنیم كه صمیمانه میپذیرد.
او دربارهی همكاری با «رادیو
هفت» میگوید: اینجا یك محیط دوستانه است؛ با همان صمیمیتی كه شبها به روی
آنتن میرود، همان شكل صمیمی را هم پشت صحنه داریم، «رادیو هفت»
برنامهی جذاب و خیلی سادهای است كه دو سال است ادامه دارد. فضای اینجا
آنقدر صمیمی است كه تحت هر شرایطی سر كار دیگری هم باشم خودم را اینجا
میرسانم تا اینكه با دوستان باشیم، رفاقت و صمیمت عوامل پابرجا ماندن
«رادیوهفت» است.
او
همچنین دربارهی گریم «رادیو هفت» میگوید: گریم در این برنامه یك كار
روتین است و چیز خاصی ندارد و فقط كمی متعادل سازی میكنیم، چون مهمان و
بازیگری كه میآیند با همان فیزیكی كه دارند جلوی دوربین میروند و غالبا
كسانی هستند كه با آنها كار كردهایم.
در بین گفتوگویمان گریمور سرش
شلوغ میشود و در همین جا گفتوگو را خاتمه میدهیم و به سراغ میثم لطفعلی
ـ تصویربردار و تدوینگر «رادیو هفت» ـ میرویم.
او میگوید: این پروژه با وجود
جذابیتش برای من كه همزمان با دوربین، كار را كنترل میكنم و اینكه مراقب
جنب و جوشهای بچهها باشم، كار سادهای نیست.
ساعت 2 و 30 دقیقه بعدازظهر است؛
عوامل در همان اتاق انتظار در فضای شاد و صمیمی از فضای كار بیرون آمدهاند
و در حال صرف نهار گرد میزی بزرگ هستند. پس از صرف نهار تیم «رادیو هفت»
ادامهی ضبط را شروع میكنند.
***
به استودیو برمیگردیم. گوینده
دیگر برنامه در حالی كه در استودیو متن خود را تمرین میكند، رو به من
میگوید «رادیو هفت» مسكن آرامشبخش است و متفاوتترین برنامه است كه
تاكنون نظیر آن دیده نشده است.
وی همین طور به تمرین ادامه میدهد تا اینكه ضبط شروع میشود.
گوینده میخواند: همچون كوچهای بیانتها شعر طولانی است و خوبی شعر بر این است كه همیشه ...
تصویربردار كات میگوید و گوینده دوباره متن را میخواند.
***
پس از اینكه گویندهها متنهایشان
را خواندند و مهمانهای كوچولو كه از صبح مهمان برنامه بودهاند، كم كم با
اتمام كارشان ساختمان «رادیو هفت» را ترك میكنند، ضابطیان در اتاق انتظار
با احترام بچهها و گویندهها را بدرقه میكند. در این فاصله كه مهمانها
آنجا را ترك میكنند و سر مارال دوستی ـ نویسنده ـ برنامه خلوتتر شده است
به سراغش می رویم.
دوستی
میگوید: این برنامه شاید واقعا یك برنامه نباشد و بیشتر شكل یك خانواده
را دارد. واقعا ما در سیطره چنین مساحتی هستیم. آدم ها را دوست داریم و
دوست داشته میشویم، نگران آنها میشویم، نگران ما میشوند؛ البته شكل كلی
برنامه چند وقتی است تبدیل به برنامهای خانوادگی شده است.
او ادامه میدهد: سعی میكنیم هیچ
چیز شبیه چیز دیگر نباشد و بخش تكراری نداشته باشیم. این اولین برنامه
تركیبی است كه از تلویزیون پخش می شود؛ البته وسواسهای رادیویی را هم
داریم كه در آن متنها از رو خوانده میشود، تا گویندهها كم اشتباه كنند و
این خود جذابیت تصویری را به دنبال دارد. «رادیو هفت» شكل جدیدی از
برنامهسازی است به این دلیل كه هیچ وقت تجربه نشده است. مطمئن هستم بعدها
این شكل برنامهسازی اتفاق خواهد افتاد.
دوستی دربارهی دغدغههای «رادیو
هفت» میگوید: ما واقعا نگران اتفاقاتی كه در «رادیو هفت» میافتد، هستیم و
به شكل مسؤولانه ای آنها را پیگیری می كنیم؛ حتی از كوچكترین موسیقی
تصویری كه برای مردم انتخاب میكنیم، به همین جهت دوست داریم به معنای خوب
جدید باشیم.
***
درهمین
لحظه است كه به سراغ امیرعلی نبویان، نویسنده بعضی از آیتمهای «رادیو
هفت» كه هم قصههای امیرعلی را مینویسد و هم آن را اجرا می كند، می رویم.
وقتی از او دربارهی ویژگیهای
برنامه «رادیو هفت» می پرسیم، پاسخ میدهد: «رادیو هفت» بیشك یك برنامه
ساده است. سادگی كه از یك پیچیدگی عبور كرده است و سپس به این سادگی رسیده
است؛ منظور من این است كه ممكن است جلال آل احمد نثر سادهای داشته باشد
اما نثر ساده او از یك پیچیدگی عبور كرده است و به این ترتیب متفاوت از نثر
ساده نوجوان دبیرستانی است. این سادگی به دلیل عدم توانایی در حلقه
میزانسن شلوغ و پر زرق و برق نیست. سادگی از روی انتخاب است. یكی از
علتهای این اتفاق مسلما این است كه مردم این سادگی را لمس و حس می كنند و
متوجه تفاوتهای این سادگی با سادگی در جاهای دیگر می شوند.
او درباره قصههای امیرعلی می
گوید: امیرعلی شخصیت قصههای كوچه، خیابان، مدرسه، دانشگاه، فامیل ها و
خانواده است. متاسفانه جوانترها برای به دست آوردن برخی از آزادیها از
خانواده گریزان شده اند، البته مقداری از این مساله اشكال ندارد به هرحال
همه ی ما یك بار آن را تجربه كردهایم و به همین دلیل است كه تمام قصههای
امیرعلی در چارچوب خانواده اتفاق می افتد.
نبویان در ادامه عامل موفقیت «رادیو هفت» را دوستی عوامل با یكدیگر عنوان می كند و می گوید: من باور كردم كه یك خانواده جدید دارم.
***
ساعت
نزدیك 17 و 30 دقیقه است و خورشید خارج از استودیو در حال پنهان شدن پشت
آپارتمانهای خیابان شریعتی است. اما در داخل استودیوی «شمارهی 2» خانواده
«رادیو هفت» در حال ضبط بخشهای دیگر برنامه هستند تا برنامه این هفته را
به موقع به پخش برسانند.
هنوز
یكی دو ساعتی به پایان كار امروز باقی مانده است كه استودیوی «رادیو هفت»
را كه در انتظار یكی دیگر از میهمانان برنامه است، ترك میكنیم.
ایسنا