• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 5716)
شنبه 4/3/1387 - 17:26 -0 تشکر 40837
چگونه می توان ضمیر ناخودآگاه را به مسیر درستی هدایت کرد؟

این متن رو تقدیم میکنم به دوستانی که به هر علتی ناراحتیی دارن و آرامش خودشون رو از دست دادند. امیدوارم کمکی بهشون بشه.  گزیده‌های خیلی کوتاهی از کتاب "تکنولوژی فکر" نوشته دکتر علیرضا آزمندیان.چگونه میتوان ضمیر ناخودآگاه را به مسیر درستی هدایت کرد؟     مهمترین موضوع اینه که ضمیر ناخودآگاه، متناسب با هر سیگنالی که در هر لحظه دریافت می‌کنه، باور و روحیه‌ای میسازه و یا سیستمی را در بدن انسان و یا بیرون از بدن در دنیای خارج کنترل می‌کنه. بنابراین در تمام لحظه‌ها باید مراقب باشیم که ضمیر ناخودآگاه فقط سیگنالهای خوب رو از طریق حواس پنجگانه و فکر ما دریافت ‌کنه. چند نمونه عبارتند از:    استفاده نکردن از کلمه و جمله‌های منفی مثل:   خاک بر سرم، مرده‌شور، من بدشانسم، من بدبختم، خنگم، کی میشه بمیرم راحت بشم، نمیتونم، نمیشه، دنیا چقدر بده، دنیا اومدم که فقط عذاب بکشم، من همیشه مریضم، هیچکی منو دوست نداره، من بدم،  ...    اعم از اینکه این حرفها رو به خودمون بزنیم یا به دیگران، هر کدومش یه سیگنال منفی و مخرب به ضمیر ناخودآگاه میده. مثلن وقتی کسی میگه: "من بدشانسم"، ضمیر ناخودآگاهش این سیگنال رو میگیره و به شکل یه باور در نظام باورهای اون نفر درمیاره و ضمن اثر منفی در روحیه و شخصیتش، در دنیای بیرون هم در همین راستا عمل میکنه، یعنی در راستای بدشانسی اون طرف، و دیگه برای خوشبختیش تلاشی نمیکنه، چون خود اون نفر به ضمیر ناخودگآهش باور داده که بدشانسه.       استفاده از کلمه‌ها و جمله‌های مثبت مثل:  زیبا، آرام، آرامش، عشق، دوست داشتن، پیروزی، خوشبختی، شادی، میتونم، توانا هستم، خوبم، سالمم،  ...    تا جاییکه میتونیم در فکر یا گفتار از کلمه‌ها یا جمله‌هایی که این واژه‌ها رو دارن باید استفاده کنیم. اینها سیگنالهای مثبت، سازنده و قدرتمندی به ضمیر ناخودآگاه میفرستن و ضمیر ناخودآگاه عین همون رو در زندگی بوجود میاره. مثلن وقتی میگیم: "من چقدر خوشبختم، چطوری میتونم خوشبخت‌تر بشم؟" اولن، ضمیر ما باور میکنه که ما خوشبختیم و این موضوع رو در نظام باورهای ما قرار میده و بر همین اساس هم شروع به ساختن روحیه و شخصیت خوب برای ما میکنه. دومن: چون پرسیدیم که "چطوری میتونم خوشبخت‌تر بشم؟"، ضمیر ناخودآگاه در "شعور نامحدود جهان" یا "infinite intelligence" شروع به گشتن میکنه تا راه خوشبختر شدن رو پیدا و به ما الهام کنه، یا اونو در مسیر ما قرار بده.    ما باید تعدادی جمله زیبا و آرامش‌بخش که بهمون بیشتر اثر دارن بسازیم و در هر فرصتی اونها رو برای خودمون تکرار کنیم. مثل:    خدای مهربون منو دوست داره و در همه امور زندگی به من کمک میکنه.    من همیشه منتظر اتفاقهای خوب تو زندگیم هستم.    همیشه از وجود و چهره من شادی، انرژی و عشق ساطع میشه.    من تا آخر عمر به سلامت زندگی میکنم.   من در کمال آرامش زندگی میکنم و همیشه روحیه‌ای شاد و چهره‌ای خندان دارم.    ممکنه شما جمله‌هایی بگین که اثر قویتری بهتون داشته باشه.    هیچوقت نباید خودمون رو سرزنش کنیم.    البته این مورد با پذیرفتن اشتباه و سعی در اصلاح اون فرق میکنه؛ سرزنش و محکوم کردن مداوم خود به خاطر عمل اشتباهی در گذشته، ضمن اثر منفی در روحیه، به ضمیر ناخودآگاه هم سیگنال بد میفرسته.       استفاده از قدرت تمرکز یا Power of focus:  تمرکز روی موضوعهای خوب، روحیه شاد و فکر مثبت ایجاد میکنه؛ و تمرکز روی خاطرات تلخ یا موضوعهای ناراحت کننده، یاس و افسردگی میاره. از این خاصیت در برنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه استفاده میشه.    اگه برای مدتی به طور مداوم ذهن و فکر خودمون رو متوجه سوژه‌های زیبا کنیم، به مرور زمان عادت میکنیم که همیشه به زیباییهای زندگی فکر کنیم و تبدیل به انسان مثبتی میشیم که آرامش و نشاط درونی داره. دیدن نیمه پر یا خالی لیوان، تا حدود زیادی عادتیه، فقط کافیه چند وقتی مثبت‌بینی رو به زور هم که شده انجام بدیم، تا بعد از مدتی، دیدن نیمه پر لیوان به شکل عادت دربیاد. بنابراین ضمن توجه به موضوع‌های خوشایند، سعی کنیم برای تمام اتفاقها یه تفسیر مثبت پیدا کنیم. ... مبادا برای پر کردن خلاءهای زندگی‌ات به دنبال دیگران بگردی و وجود خلاق و توانمند خویش را نادیده انگاری. مبادا کمالت را در دیگران بجویی و خوشبختی و سعادت، آرامش و رضایت را کیمیایی در دست دیگران بدانی.   لازم نیست نیمه مکمل کسی باشی یا کسی بیاید و نیمه ناتمام تو را کامل کند زیرا ارتباطی این گونه و دیدگاه و نگرشی این چنین، از همان ابتدا محکوم به شکست است. همین که فکر ناقص بودن را به ضمیر ناخودآگاه خود راه میدهی و به انتظار ناجی مقدسی می‌نشینی که چراغ زندگی‌ات را روشن کند و تو را به خود بشناساند، ناخودآگاه، ضعف و کمبود و احساس عدم شایستگی و عدم اعتماد به نفس را به خویش القاء کرده‌ای.   آری من برای رسیدن به آرامش و خوشبختی، قبل از هر چیز باید در توقعات و روابطم با دیگران تجدید نظر کنم و این چنین می‌کنم. نه نقش مظلوم را بازی می‌کنم که به همه پیام میدهد: "من خوبم و تو بدی، من بیشتر وقت گذاشتم و تو کمتر، من بیشتر زحمت کشیدم و تو تن‌پروری کردی و ..." و نه نقش قربانی که انسان ستمدیده‌ای است که خود را به انحاء مختلف فدا کرده است. او کسی است که به بد زیستن، معتاد است. دیوار کوتاهی است که هر کسی از آن بالا میرود و اسب رامی است که به هر کسی سواری میدهد و بار هر کسی را به دوش میکشد. ...    ... کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من و این که هیچ کس، قادر نیست بهتر از خودم به من کمک کند. من هرگز به انتظار دیگران نمی‌نشینم و وقت ارزشمند و گرانبهای خود را صرف انتظار برای آمدن آنهایی که شاید هرگز نیایند و شاید هرگز به نیازم پی نبرند، تلف نمیکنم. ... 

شنبه 11/3/1387 - 14:34 - 0 تشکر 41614

ممنون جناب هادی بابت انتخاب به جا و کاربردیتون.

در ادامه برای تایید و تکمیل بحث زیبای شما منم چند خطی رو تقدیم میکنم به همه دوستایی که اعتقاد دارن به نیروهای مثبت و منفی که توی جملات ما وجود داره.

زمانی با پیر مردی همسفر بودم که دایم از مرگ حرف میزد.او تکیه کلام جالبی

داشت.میگفت:"او که رسید به هفتاد برافتاد.!"

و با این جمله زمان افتادن و زمین گیر شدن خودش رو در سن هفتاد سالگی تعیین

کرده بود!!!

خواستم بهش بگم که اصلا اینطور نیست و آدم میتونه با کنترل اونچه به جسم و

روح خودش میخورانه زمان مرگ و نحوه پیر شدن خودش رو متحول کنه.اما او

همچنان جمله"او که رسید به هفتاد ورافتاد" رو طوطی وار تکرار میکرد و اصلا به

حرف های من توجهی نداشت.

یه روز به خودم گفتم نکنه چیزی در بدن او وجود داشته باشه که این جمله رو از فکر

و زبونش بگیره و به صورت یک دستور العمل به سلول های کل بدنش ابلاغ کنه؟اگر

اینطور میشد او در سن هفتاد سالگی مرگ رو تجربه میکرد!

چند سال بعد مقاله ای از دکتر کانداس پرت به دستم رسید که در اون راجع به

پروتئین عصبی صحبت کرده بود.

به زبان خیلی ساده پروتئین های عصبی همون مولکول های پیامبری هستند که

افکار و گفتارهای ما (یعنی یک چیز غیر مادی)رو به تک تک سلول های بدن

میرسونن.به عبارت دیگه این مولکول ها(نروپپتایدها)امکان اتصال و ارتباط تبادل

اطلاعات بین ذهن و جسم و احساس رو امکان پذیر میکنن.

احساسات و هیجانات ما برای این مولکولهای نامه رسان نقش حکم اطلاعات رو دارند.اگر با یک فکر منفی احساسی منفی رو در وجودمون زنده کنیم نروپپتایدها این احساس رو درون خود ثبت میکنند وبلافاصله برای ابلغ این پیام به کل سلولهای بدن؟(دقت کنید تمام سلولهای بدن) عازم ماموریت خبر رسانی خود میشوند.

سرعت خبر دهی این نامه رسان ها فوق العاده بالاست و این یعنی باید به شدت مواظب صحبت هایی که به زبان میاریم و حتی در فکر خود جاری میکنیم باشیم.

حالا دلم به شدت برای اون پیرمرد میسوزه.البته هیچ کس رو از پیری و مرگ گریزی نیست.اما نباید با تکرار جملاتی بی معنا و غیر ضروری فرسودگیمون رو با دست خودمون جلو بندازیم.برای اینکه سیستم ایمنی بدن قوی تر بشه و سلول ها الگوهای مقاوم تر و شفابخش تری رو برای خود بگیرند فقط کافیه مواظب حرف زدن و فکر کردنمون باشیم.بقیه کار رو خود بدن انجام میده.

-----------------------------------------------------------------

"یاد خدا آرامبخش قلبهاست"

مدیریت انجمن روانشناسی

anjoman.ravanshenasi@tebyan.org

----------------------------------------------------------------

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.