• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 2074)
پنج شنبه 2/3/1387 - 11:22 -0 تشکر 40638
خرمشهر را خدا آزاد كرد.

حضرت امام خمینی (ره) سوم خرداد 1361 مصادف با 30 رجب 1402 پیامی خطاب به ملت ایران صادر فرمودند.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با تشكر از تلگرافاتی كه در فتح خرمشهر به این‌جانب شده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر كه كشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود. اینجانب با یقین به آن‌كه ما «النصر الا من عندالله» از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح، كه دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و كشور بقیه‌الله الاعظم _ ارواحنا لمقدمه الفداء _ را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلت‌هایی در دست ابرقدرتان خصوصا آمریكای جهانخوارند بیرون آورد و ندای «الله اكبر» را در خرمشهر عزیز طنین‌انداز كرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم _ كه با دست پلید خیانتكاران قرن به خون كشیده شده و «خونین شهر» نام گرفت _ [بیافراشت] تشكر می‌كنم. و آنان فوق تشكر امثال من هستند. آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپاكننده‌ی عدل الهی در سراسر گیتی _ روحی لتراب مقدمه الفداء _ می‌باشند. آنان به آرم ما رمیت اذ رمیت ولكن الله رمی مفتخرند.

 

مبارك باد و هزاران بار مبارك باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم كه با توفیق الهی و ضایعات كم و غنایم بی‌پایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب‌دیدگان بدبخت كه با فریب و فشار صدام تكریتی، این ابرجنایتكار دهر، به تباهی كشیده شده‌اند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی به هدیه آورد. و مبارك باد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنین فداكارانی هستند كه ستاره‌ی درخشنده‌ی پیروزی‌های آنان بر تارك تاریخ تا نفخ صور نورافشانی خواهد كرد. و مبارك باد بر ملت عظیم‌الشأن ایران اینچنین فرزندان سلحشور و جان بركفی كه نام آنان و كشورشان را جاویدان كردند. و مبارك باد بر اسلام بزرگ این متابعانی كه در دو جبهه‌ی جنگ با دشمن باطنی و دشمنان ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند.

 

و هان ای فرزندان قرآن كریم و نیروهای ارتش و سپاهی و بسیج و ژاندارمری و شهربانی و كمیته‌ها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز، هوشیار باشید كه پیروزی‌ها هرچند عظیم و حیرت‌انگیز است شما را از یاد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند و غرور و فتح شما را به خود جلب نكند؛ كه این آفتی بزرگ و دامی خطرناك است كه با وسوسه‌ی شیطان به سراغ آدم می‌آید و برای اولاد آدم تباهی می‌آورد. و من با آنكه به همه‌ی شما اطمینان تعهد به اسلام دارم، لكن از تذكر، كه برای مومنان نفع دارد، باید غفلت نكنم؛ چنان‌چه از نصیحت به حكومت‌های همجوار و منطقه دریغ ندارم. و آنان می‌دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن می‌گوید. و من به پیروی از آنان به شما اطمینان می‌دهم كه اگر از اطاعت بی چون و چرای آمریكا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حكم اسلام و قرآن كریم رفتار كنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید. و شما بدانید آن‌قدر كه ابرقدرت‌ها از صدام، این نوكر چشم و گوش بسته، پشتیبانی كردند از شماها كه قدرت‌های كوچك و حكومت‌های ضعیف هستید پشتیبانی نمی‌كنند. و شما عاقبت این جنایتكار و هم‌قطار جنایتكارش شاه مخلوع را به عیان دیده‌اید. قدرت‌های بزرگ بیش از آن‌چه از شما استفاده نمایند از شما طرفداری نمی‌كنند. و شماها را برای منافع خویش به هلاكت می‌كشند. و من نصیحت برادرانه به شما می‌كنم كه كاری نكنید كه قرآن كریم برای برخورد با شما تكلیف نماید و ما به حكم خدا با شما رفتار كنیم. و یقین بدانید كه امثال حسنی مبارك مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتكاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه می‌كنند. و اگر با نشست‌های خود بخواهید طرح كمپ دیوید یا فهد را كه مرده‌اند، زنده كنید؛ كه ما خطر بزرگ برای كشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین می‌دانیم، اسلام به ما اجازه‌ی سكوت نمی‌دهد و این‌جانب در پیشگاه مقدس خداوند تكلیف الهی خود را ادا نمودم. اكنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یكتا بلند كرده و به قوای مسلح اسلام و فداكاران قرآن كریم و میهن عزیز ایران دعا می‌كنم، و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم.

 

سلام و درود بی‌پایان بر فرماندهان متعهد قوای مسلح و بر رزمندگان فداكار و بر ملت دلیر ایران عزیز و سرشار از شادی‌ها. والسلام علی عبادالله الصالحین.

 روح‌الله الموسوی الخمینی

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


پنج شنبه 2/3/1387 - 11:29 - 0 تشکر 40641

خرمشهر را خدا آزاد كرد ...



شهر "خرمشهر" پس از گذشت بیست ماه از آغاز جنگ تحمیلی همچنان در چنگ مزدوران بعثی قرار داشت. دشمن استحكامات و موانع پیشرفته را احداث و 36 هزار نفر از نیروهای خود را در خطوط پدافندی پیچیده ای متمركز و مستقر كرده بود. گذر از چنین خط مرگباری به یك معجزه و كار خدایی شبیه بود... . در نخستین دقایق دهم اردیبهشت ماه سال 1361،كه مصادف با سیزدهم رجب بود،نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی حمله گسترده ای را با نام مبارك "یا علی بن ابی طالب(ع)" آغاز كردند و سرانجام پس از چهار مرحله عملیات تهاجمی در منطقه ای به وسعت 6000 كیلومتر مربع در تاریخ سوم خردادماه سال 1361 خرمشهر عزیز پس از 575 روز اشغال و ویران شدن خانه ها و اماكن عمومی و دولتی آزاد و پاكسازی شد و به آغوش میهن اسلامی بازگشت. در این عملیات، كه به "بیت المقدس" نامیده شد، 16 هزار و پانصد نفر از متجاوزان كشته و زخمی و 19 هزار نفر اسیر شدند. 40 فروند هواپیما، 285 دستگاه تانك و نفربر، 500 دستگاه خودرو و ده ها قبضه توپ سبك و سنگین از دشمن منهدم شد و 105 دستگاه نفر بر و تانك، ده ها انبار مهمات، صدها دستگاه خودروی سبك و سنگین، 18 قبضه توپ 130 میلیمتری و هزاران قبضه سلاح انفرادی و ... به دست رزمندگان اسلام افتاد. در این عملیات همچنین 180 كیلومتر از مناطق مرزی و 5038 كیلومتر مربع از مناطق اشغالی آزاد شد. ... سرگرد "كامل جابر" از افسران ستاد سوم ارتش عراق می گوید:"پس از باز پس گیری خرمشهر توسط ایرانی ها، صدام فرماندهان سپاه سوم را در روز 27 مه 1982 برای اعطای نشان شجاعت به كاخ ریاست جمهوری در بغداد فراخواند. صدام پس از اعطای نشان به فرماندهانی كه با دست خالی از جبهه خرمشهر بازگشته بودند، طی مراسمی در حضور خبرنگاران پس از پایان مراسم و بیرون كردن خبرنگاران خطاب به این فرماندهان گفت:"من از مقاومت شما در "محمره" (خرمشهر) راضی نیستم. اعطای این مدالها به شما، صرفاً اقدامی برای تسكین افكار عمومی است. آرزو می كردم در بندر محمره كشته می شدید، ولی عقب نشینی نمی كردید، آیا شما واقعاً لیاقت دریافت نشان شجاعت را دارید:نه، اصلاً ندارید. وجدان من آرام نمی گیرد، مگر وقتی كه سرهای له شده شما را زیر شنی تانكها ببینم." در این هنگام سرتیپ ستاد "ساجت الدلیمی" لب باز كرد و گفت:"قربان، ببخشید... " اما صدام در حالی كه از فرط خشم دندان روی دندان می فشرد، نگاه تندی به او كرد و گفت:"ساكت باش بی شعور، ساكت باش ترسو، همه شماها ترسو هستید، همه شماها مستحق اعدام هستید، چرا علیه ایرانی ها از سلاح شیمیایی استفاده نكردید." یكی از افسران در پاسخ به او گفت:"قربان، در این صورت گازهای شیمیایی به خاطر نزدیكی خطوط ما و ایرانی ها روی سربازان ما هم تأثیر می گذاشت." صدام بلافاصله جواب داد:"سربازان تو بمیرند، مهم نیست. مهم این بود كه محمره در دست ما باقی بماند. ای حقیر... "

وقتی سرتیپ ستاد "نبیل الربیعی" خواست شروع به صحبت كند، صدام كفش خود را از پای درآورد و به طرف صورت آن سرتیپ پرتاب كرد و با لحنی كه نفرت و تحقیر از آن می بارید، گفت:"من در مقابل خودم، حتی یك مرد در اینجا نمی بینم، هنگام خروج از سالن كاخ، بعضی از فرماندهان گریه می كردند. آخر در آن جلسه، صدام برای سومین بار به صورتشان تف انداخته بود.

به نقل از همپای صاعقه، ص 730 و 731



یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


پنج شنبه 2/3/1387 - 19:9 - 0 تشکر 40679

سلامی به گرمی آفتاب خرمشهر...

یه خوش و بش با اهالی تالار دفاع مقدس، به آنانی که عشق آن روز ها  در سینه دارند

و در تمامی مراحل پشتیبان فرهنگ مقاومت هستند، آنانی که وقتی روز های اول

خرداد میرسه قلبشون به عشق خرمشهر می تپه، آنانی که وقتی اسم خرمشهر

میاد چشماشون پر میشه از اشک، آنانی که وقتی یاده اون روزها می آیند به فکر فرو

میرند!!!

چه دورانی بود!!! البته بنده حقیر لیاقت بودن در اون دوران رو نداشتم، ولی وقتی از

پدران و بزرگ مردانی که آن روز ها مقاوت میکردند میپرسیم خیلی عاشقانه حرف

میزنند.....

وقتی اسم مسجد خرمشهر میاد همه یاده اون بیست و چند روز مقاومت میوفتند،

وقتی اسم خرمشهر میاد همه یاد جهان آرا میوفتند...

یاده اون شعر زیبای کویتی پور که با لحجه زیبای جنوبی میخوند به خیر...

ممد نبودی ببینی .... شهر آزاد گشته ... خون یارانت پر ثمر گشته....

یاده اون دلاور مردی ها، پدرها خاطرات جالب و قشنگی در سینه دارند....

- یادمه وقتی خرمشهر رو تخلیه کردیم یکی از بچه های خرمشهر که اون طرف کارون

ایستاده بود بغضش ترکید و فریاد کشید:

ای خرمشهر صدای مرا میشنوی؟؟؟؟

به بعثی ها بگو ما بر میگردیم!!!

و آزادت خواهیم کرد....

«خرمشهر» فرهنگنامه مقاومت و ایثار، دلیری و شهامت و عشق و ایمان رزمندگان ۸سال جنگ

تحمیلی است. آزادی خرمشهر که اینک 25 ساله شده، نقطه عطفی در تاریخ ایران عزیز است و

در حقیقت از معدود نقاطی است که فرد، فرد آن شهروندانی ایرانی با تمام گرایش‌ها و

دیدگاه‌‌های گاه متضاد و مختلف را به یک اندازه سرافراز و مغرور می‌سازد.

انشاءالله همیشه و همیشه یاد و خاطره خرمشهر و آن آزاد مردی ها در دل همه

جای گیرد و همیشه مواظب ارزش های مقدس آن روز ها باشیم تا مبادا فراموش

شوند

یا علی مدد ....

پنج شنبه 2/3/1387 - 22:0 - 0 تشکر 40694

سردار حماسه ساز خونین شهر "محمد جهان آرا" فریاد می زدم:یا رب العالمین بر ما ذلت و خواری را مپسند



محمد جهان آرا در سال 1333 در خانواده ای مذهبی در خرمشهر متولد شد. او كه دارای روحی ناآرام و تسلیم ناپذیر بود، از سن نوجوانی وارد عرصه فعالیتهای سیاسی شد. وی به دلیل هوش سرشار و اخلاق حسنه توانست همراه با جوانان انقلابی شهر اقدام به تشكیل گروهی به نام "ا...اكبر" نماید. این گروه جلساتشان را در مسجد امام جعفر صادق(ع) خرمشهر برگزار می كردند. آنان توماری علیه رژیم شاه با مضمون "ما امضاكنندگان ذیل سوگند یاد می كنیم تا لحظه مرگ لحظه ای از مبارزه علیه رژیم جبار پهلوی دست نكشیم" آماده و آن را با خون خود امضا نمودند.


بعد از مدتی گروه "ا...اكبر" با گروه "منصورون" آشنا شدند و به همراه آقا محسن در فعالیتهای چریكی ضد رژیم شركت نمودند. اقدامات مهم این گروه عبارت بودند از:حمل اسلحه از تهران به اهواز به وسیله پیكان توسط شهید جهان آرا، شركت در ترور رئیس گارد دانشگاه جندی شاپور اهواز، حمل اسلحه و اعلامیه های ضد رژیم از اهواز به تهران(ماشین در اهواز توسط ساواك شناخته می شود و برادر بزرگ جهان آرا دستگیر می شود.) فعالیت سیاسی در اراك توسط محمدعلی و برادر كوچكترش علی(كه منجر به درگیری و شهادت علی می گردد.) در همین سالها یكی از خواهران محمد به علت حجاب اسلامی در دبیرستان از طرف ساواك دستگیر و چندماهی در زندان تحت بازجویی مأموران رژیم قرار می گیرد. محمد پس از پیروزی انقلاب با جمع آوری نوجوانان و جوانان مسلمان و انقلابی شهر، اقدام به تشكیل كانون فرهنگی در خرمشهر نمود، و از رهگذر این اقدام توانست هر چه بیشتر به تربیت و سازماندهی نیروهای فعال بپردازد. با شروع جنگ تحمیلی محمد وارد مرحله ای تازه از زندگی سیاسی شد. او با تشكیل سپاه خرمشهر و جذب نیروهای مؤمن(كه بیشتر از جوانان متعهد كانون فرهنگی انتخاب شدند.) توانست مقاومت دلیرانه ای در مقابل نیروهای پیاده و زرهی دشمن نماید.


محمد پس از عقب نشینی از خرمشهر، در محلی به نام "محرزی" و چند نقطه دیگر اقدام به عملیات پدافندی و گسیل نیرو به داخل خرمشهر برای شناسایی مواضع دشمن و عكسبرداری و فیلمبرداری از تحركات نیروهای كفر نمود. اقدامات محمد در خرمشهر از لحاظ سیاسی، نظامی و تبلیغاتی اهمیت بسیاری داشت، تا آنجا كه یكی از مسؤولان اعلام كرد:"دشمن خیال كرده كه خرمشهر را در اختیار دارد، ما لحظه به لحظه او را زیر نظر داریم و فیلمهای فعالیتهای آنها نزد ماست" شهید جهان آرا در مورد یكی از صحنه های حماسه خرمشهر می گوید:امیدی به زنده ماندن نداشتیم. مرگ را می دیدیم، بچه ها توسط بی سیم شهادت نامه خود را می گفتند و یك نفر پشت بی سیم یادداشت می كرد. صحنه خیلی دردناكی بود، بچه ها می خواستند شلیك كنند، گفتم:"ما كه رفتنی هستیم حداقل بگذارید چندتا از آنها را بزنیم و بعد بمیریم." تانكها همه اطراف را می زدند و پیش می آمدند. با رسیدن آنها به فاصله صدوپنجاه متر دستور آتش دادم. چهار آرپی.جی7 داشتیم. با بلند شدن از گودال اولین تانك را بچه ها زدند. دومی در عقب نشینی بود كه به دیوار یكی از منازل بندر برخورد كرد. جیپ فرماندهی پشت سر، نیز دنده عقب گرفت. با مشاهده عقب نشینی تانك بلند شدم و داد زدم ا...اكبر، ا...اكبر،... حمله كنید، كه دشمن پا به فرار گذاشت. جانباز عزیز جنگ برادر محمد نورانی درباره حماسه مقاومت خرمشهر می گوید:وارد حیات مدرسه شدم. بوی باروت شدید می آمد، در داخل ساختمان دیدم قتلگاه روز عاشوراست، همین طور بچه ها در خون خودشان می غلتند.


اسلحه ام را برداشتم آمدم بیرون، شهید جهان آرا با جیپ تازه رسیده بود، گفتم:دیدی همه بچه ها را از دست دادیم. در حالی كه بشدت متأثر شده بود، مثل كوه استوار و مصمم گفت:اگر بچه ها را دادیم، اما امام را داریم. ان شاءا... امام زنده باشد.


در پرتو همین اقدامات بود كه در خرداد سال 61 رزمندگان توانستند دشمن را از خاك پاك خرمشهر بیرون برانند. محمد در مهرماه سال 1360 به علت سقوط هواپیما، زمانی كه از شلمچه به سوی تهران پرواز می كرد، به آرزوی دیرینه اش -شهادت،رسید. وصیتنامه از روزی كه جنگ آغاز شد تا لحظه ای كه خرمشهر سقوط كرد من یك ماه به طور مداوم كربلا را می دیدم، هر روز كه حمله دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها با بی سیم مرا از كار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می كردم و فریاد می زدم یا رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


پنج شنبه 2/3/1387 - 23:43 - 0 تشکر 40697

باز هم خرمشهر و سوم خرداد و شهید محمدعلی جهان آرا ...

كربلا مستقر عشاق است و شهید سید محمد علی جهان‌آرا چنین كرد تا جز شایستگان كسی در آن استقرار نیابد.
شایستگان، آنانند كه قلبشان را عشق تا آنجا آكنده است كه ترس از مرگ، جایی برای ماندن ندارد.
شایستگان جاودانند؛ حكمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی‌انتهای نور كه پرتوی آن همه كهكشانهای آسمان دوم را روشنی بخشیده است.
( ما که نبودیم، اما میگن خرمشهر را خدا آزاد کرد! )

شهید محمد جهان آرا در مورد یکی از صحنـه های حماسـه خرمشهر مـی گوید:

امیدی به زنده ماندن نداشتیم، مرگ را مـی دیدیم. بچـه ها توسط بـی سیم، وصیتنامـه خود را مـی گفتند و یک نفر پشت بـی سیم یادداشت مـی کرد. صحنـه خیلی دردناکی بود ...
بچـه ها مـی خواستند شلیک کنند، گفتم: «ما که رفتنی هستیم، حداقل بگذارید چند تا از آنها را بزنیم، بعد بمیریم.»
تانـكها همـه اطراف را مـی زدند و پیش مـی آمدند. با رسیدن آنها به فاصلـه 150 متری، دستور آتش دادم.
چهار تا موشک آر پی جی داشتیم. با بلند شدن از گودال، اولین تانک را بچـه ها زدند. دومی در حال عقب نشینی بود که به دیوار یکی از منازل بندر برخورد کرد. جیپ فرماندهی پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت.
با مشاهده عقب نشینی تانک، بلند شدم و داد زدم: الله اکبر، الله اکبر، ... حمله کنید! که در این حال دیدم دشمن پا به فرار گذاشته است.

جمعه 3/3/1387 - 13:44 - 0 تشکر 40748

هو العزیز

سلام 

 " خرمشهر را خدا آزاد کرد "

جمله ای که خیلی زیاد می شنویم اما زیاد به آن فکر نمی کنیم ، دیگر شاید همه این جمله را بارها شنیده باشند ولی خیلی کم هستند کسانی که به آن باور دارند .

من هم این ایام زیبا را به همه ملت غیور ایران تبریک می گویم

««« تبیان »»»

 

جمعه 24/3/1387 - 11:17 - 0 تشکر 43194

سلام بر خرمشهر

 سلام بر گل های پر پر شده خرمشهر

 سلام بر یاران خمینی(ره)

 سلام بر جهان آرا

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.