على محمد افغانى نویسنده ایرانی
- متولد ۱۳۰۴ كرمانشاه
- از پیشكسوتان ادبیات داستانى معاصر
- خالق شوهر آهوخانم، یكى از اولین رمانهاى بلند اجتماعى ایران
- برنده جایزه بهترین رمان سال ۱۳۴۰
- برخى از آثار او عبارتند از: شادكامان دره قرهسو، بافتههاى رنج، سیندخت، محكوم به اعدام، شلغم میوه بهشته، دختردایى پروین، همسفرها، بوته زار، دكتر بكتاش (منتشر نشده)، دنیاى پدران و دنیاى فرزندان (منتشر نشده)
- على محمد افغانى هم اكنون مشغول نگارش رمانى درباره دوران دفاع مقدس است.
او را با شوهر آهوخانم رمان بلند اجتماعى ایران مىشناسند. بسیار كم حرف است و از گرفتن عكس و ثبت تصویرش هنوز هم دورى مىكند. این كار را نوعى تجمل مىداند و مىگوید: «عكس خاطرهاى از گذشته است و از گذشته باید آنچه را به درد آینده مىخورد برداشت.»
اهل كرمانشاه است، در آنجا متولد و بزرگ شده است. دوران تحصیلش را در آنجا گذرانده با وجود فقر و تنگدستى فراوان همیشه یك شاگرد خوب بوده، زمانى هم به عنوان شاگرد اول استان پنج در آن زمان انتخاب شده است اما به قول خودش بىهدف بودن در تحصیل و وضع خانوادگى نامناسب اسباب ترك تحصیل او را فراهم مىكند و به كار در كنار پدرش مشغول مىشود.
دورهاى مىخواست در شركت نفت استخدام شود، امتحان ورودىاش را هم داد ولى از بدشانسى یادش رفت كه نامش را یادداشت كند. در نهایت كس دیگرى كه از قضا دوستش بود نامش را بر برگه او نوشت و این طور بود كه او نتوانست در شركت نفت استخدام شود. از آن به بعد بود كه تصمیم گرفت دوباره به مدرسه رفته و به تحصیلش ادامه دهد.
زبان انگلیسى را خوب مىداند. دانش زبانش به دوران قبل از دیپلم باز مىگردد. حتى دورهاى هم به دوستانش زبان انگلیسى یاد مىداده است. در دورهاى كه به جرم اقدام علیه امنیت عمومى به همراه ۴۰۰ افسر ارتش در زندان به سر مىبرد هم انگلیسى تدریس مىكند. «شوهر آهو خانم» را نیز در همان دوران نوشته است.
آمده بود تهران تا در ارتش طب بخواند، اگر مىخواست به این رشته برود جایى در تهران براى ماندن نداشت. «وقتى در این رشته قبول شدم گفتند باید اول رشته پیاده نظام نام نویسى كنى، الآن دانشجوى پزشكى نمىگیریم. در آن دوره دانشكده افسرى براى اولین بار از گروههاى دیپلم دانشجو مىگرفت تا قبل از آن از دیپلم پایینتر دانشجو جذب مىكرد، به این دلیل از این گروه دیپلمه، تعداد زیادى با اندیشههاى سیاسى وارد دانشكده افسرى شدند.»
سال ۲۶ كه اوج شكل گیرى نهضت چپ بود و آشفتگى سیاسى بسیارى در جامعه وجود داشت، على محمد افغانى هم با این عده به دانشكده افسرى مىرود و چون نمىتواند به كنكور طب برسد در نتیجه وارد پیاده نظام ارتش مىشود. گروهى كه با هم وارد دانشكده افسرى ارتش شده بودند، فعالیتهاى سیاسى را آغاز كردند، شب نامههایى را پخش كرده و نشریاتى نیز داشتند كه به افشاى مسائل پشت پرده ارتش مىپرداختند. پس از سرنگونى حكومت مصدق و ۲۸ مرداد این گروه دستگیر شدند كه افغانى نیز در میان آنان بود. عدهاى به اعدام و عدهاى به حبس ابد محكوم شدند، او نیز ابتدا به اعدام و سپس در دادگاه تجدیدنظر به حبس ابد محكوم شد، اما بعد از ۵ سال با تخفیف آزاد شد. شوهر آهوخانم را نیز در همان دوران زندان نوشته، مىگوید: «هرچند این اثر را از بیرون كسى سفارش داده بود اما داستان را خود تجربه كرده و دیده بودم. نوشتن آن در زندان سخت بود. ولى به هر حال در زندان هركسى هنر خودش را رو مىكرد!»
و افغانى نیز «هنر نوشتن» خود را در آن دوران سخت زندان رو كرد براى اینكه به او نگویند قلم خوبى دارد و باید در خدمت آنان بنویسد كتابى انگلیسى جلویش مىگذاشت و داستان را به عنوان ترجمه مىنوشت. در چاپ شوهر آهوخانم مشكلات زیادى را متحمل شد. خودش این اثر را منتشر كرد، هر روز دو فرم ۱۶ صفحهاى را از چاپخانه مىگرفت و بازبینى مىكرد. تنها مىخواست اثرش چاپ شود، چرا كه معتقد بود: «نویسنده یك پاداش دارد و آن پاداشى بى سروصداست، اینكه كتابش را چه كسانى مىخوانند و چه نقدى مىكنند، نویسنده به دنبال هیچ پاداشى نیست جز اینكه كتابش بیرون بیاید و خوانده شود.»
شوهر آهوخانم كه افغانى در سال ۱۳۴۰ آن را به پایان برده در همان سال جایزه بهترین رمان سال را از آن خود كرد. از این رمان فیلمى نیز در سینماى ایران ساخته شد. مضمون اساسى این رمان توصیف وضع اندوهبار زنان ایرانى و ناهنجارىهاى آیین چند همسرى است. انتشار این اثر در شرایطى اتفاق افتاد كه مدتها بود آثارى غیر از آثار صادق هدایت، جمالزاده و بزرگ علوى مورد توجه نبود، اما این كتاب توانست نگاههاى زیادى را به سوى خود جلب كند. منتقدان و نویسندگان زیادى هم درباره آن اظهارنظر كردند. نجف دریابندرى ـ مترجم ـ درباره این اثر در سال ۱۳۴۰ گفته بود: «نویسنده در این داستان از زندگى مردم عادى اجتماع ما، تراژدى عمیقى پدید آورده و به صحنههایى پرداخته است كه انسان را به یاد صحنههاى آثار بالزاك و تولستوى مىاندازد و این نخستین بار است كه یك كتاب فارسى به من جرأت چنین قیاسى را مىدهد.»
على محمد افغانى در شوهر آهوخانم نشان مىدهد كه نویسندهاى است تیزبین كه حركات زن و مرد و كودك و حتى سگ و گربه را به خوبى مىبیند. از اختلافات آسیابان و نانوا تا دعواى دو هوو و كتك كارى زن و شوهر همه را مىتواند چنان توصیف كند كه خواننده صحنه را پیش چشم خود مجسم ببیند. از اسرار زنان و عوالم كودكان خبر دارد. در هر گوشه زندگى مىتواند زیبایى را ببیند و آن را با قدرت تمام ستایش كند و ...
بعد از چاپ شوهر آهوخانم، افغانى ازطرف حكومت شاهنشاهى مورد بازخواست قرارگرفت. زمانى كه در سال ۱۳۴۰ این اثر انتشار یافت نگاههاى زیادى را به خود معطوف كرد. كتابى كه سه ماه بیشتر از چاپ آن نگذشته بود بهترین رمان ایرانى سال شناخته شد و به تدریج این اثر و نویسنده آن در ایران آن دوره مطرح شدند.
در دورهاى كه كار داستان نویسى در ادبیات فارسى از نظر زمانى چندان طولانى نبود و نویسندگان ما بیشتر در زمینه داستانهاى كوتاه فعالیت داشتند، نخستین رمان بلند ایرانى منتشر شد و نظر بسیارى از منتقدان و داستان نویسان آن دوره را به سوى خود كشید. به طورى كه بزرگ علوى در مجلهاى در مونیخ درباره این اثر نوشت: «درست چهل سال از زمانى مىگذرد كه سیدمحمدعلى جمالزاده در مقدمه مجموعه داستانهاى كوتاه خود «یكى بود یكى نبود» كه در سال ۱۹۲۱ در برلین انتشار یافت و امروز به صورت مانیفست ادبیات نثرفارسى مقبولیت عام یافته است، قابل فهم همگان بودن نثر را به وسیله به كار بردن شیوه بیان و اصطلاحات تازه و همچنین برترى نثر توصیفى به شكل رمان، داستان و نوول را به صورت عناصر اصلى ادبیات نثر نو اعلام داشت.
اكنون با اطمینان مىتوان گفت كه سرانجام رمانى انتشار یافت، همانگونه كه جمالزاده در آن زمان انتظار داشت كه ایرانیان را با جهات مختلف زندگى هموطنانش آشنا سازد، تصور مىكنم كه بر روى همین اعتقاد و رضاى خاطر از اینكه نوشتههاى چهل سال پیش وى چنین میوههایى به بار آورده باشد كه جمالزاده ضمن یك نامه خصوصى در مارس ۱۹۶۲ نظرش را درباره كتاب على محمد افغانى به من نوشت و من اینك با اجازه او آن را در اینجا نقل مى كنم: «شوهر آهوخانم» به دستم رسید. در واقع باید من و امثال من دكان نویسندگىمان را تخته كنیم. راستى كشور ایران كشور معجزه است. به طور ناگهانى و غیرمنتظره كودكان معجزه آسایى مىپروراند. این كتاب واقعاً خواندنى است. همه آن از اول تا آخر تیپیك ایرانى است... چه زبانى، چه صحنههایى، چه شیوه بیانى و چه توصیفهایى...»
افغانى با آنكه به جرم سیاسى به زندان افتاد، اما هرگز نمىخواسته كه كتاب سیاسى بنویسد، سیاسى نوشتن از نظر او بستگى به حساسیت خود نویسنده به سیاست دارد اما گاهى به صورت عقیده خود نویسنده در مىآید.
او معتقداست كه داستان سیاسى چارچوب خاصى دارد و با آنكه ۵ سال در زندان بوده به خود اجازه نداده كه تاكنون خاطرات زندانش را منتشر كند چرا كه معتقد است: «اگر من ۵ سال در زندان بودم دوستانم ۲۵ سال را در زندان سپرى كردهاند پس از من محق تر براى نوشتن آنها هستند نه من كه مدت كمى را در زندان گذراندهام.» او حتى خاطرات زندانش را نوشته ولى هرگز به خود اجازه چاپ آن را نداده است.
افغانى «شادكامان دره قره سو» را در سال ۴۴ نوشت، وقتى كه شوهر آهوخانم را مىنگاشت به نوشتن این اثر هم فكر مىكرد، جان مایه این اثر قدرى سیاسى است و تأثیر مرگ دو برادرش در این كتاب وجود دارد، كه ضمن داستان عشق پسر میراب ده به دختر ارباب، اشاراتى به جریانهاى اجتماعى پس از شهریور ۲۰ دارد. خود تصور مىكرده كه این اثر با استقبال بیشترى نسبت به شوهر آهوخانم مواجه شود ولى این طور نشد. این اثر را نیز خود مانند شوهر آهوخانم چاپ كرده است. این اثر را نیز به امیركبیر سپرد ولى در نهایت خود آن را چاپ كرد چون رژیم شاه از این كتاب هم ایراد گرفته بود.
بعد از انتشار چاپ اول، نصف چاپ دوم این كتاب به علت حملاتى كه به شاه كرده بود توسط خود حكومت خریدارى شد...
على محمد افغانى بعد از آزادى از زندان در یك شركت ژاپنى مشغول به كار مىشود، ده سال چیزى ننوشت چرا كه تصور مىكرد اگر بخواهد بنویسد در دام روزنامههاى رژیم مىافتد و فضاى ادبى آن زمان روزنامهها نیز با كمك خرج دولت منتشر مىشدند كه باید ناگزیر به همكارى با آنها مىشد، اما هرگز دلش نمىخواسته كه تن به سانسور و ممیزى دهد به این دلیل است كه كتاب «دكتر بكتاش» او در خانه مانده و خاك مىخورد. او همچنین داستان منظومى را با عنوان حاجلله باشى كه اشارهاى تمثیلى به دوران حكومت محمدرضا شاه (پهلوى دوم) دارد را براى نشر به انتشارات نگاه سپرده كه ناشر آن را چاپ نكرده است. ولى دلیل توقف چاپ آن را هم نمىداند.
«دنیاى پدران و دنیاى فرزندان» رمانى ۷۰۰ صفحهاى است كه تقریباً دو سال از اتمام نگارشش مىگذرد و «صوفى صحنه و دزد كنگاور» رمانى ۳۰۰ صفحهاى است كه براى انتشار آماده دارد ولى فعلاً به دلایلى به ناشر نسپرده است.
افغانى این روزها مشغول نوشتن رمانى با مضمون دفاع مقدس است كه هنوز نامش مشخص نیست ولى شباهت زیادى با آثار قبلىاش دارد.
در مورد جنگ هم معتقد است باید كسانى كه در جنگ حضور داشته و از نزدیك آن را لمس كردهاند بنویسند. اما چون در این سالها اثر قوى و مایه دارى دراین زمینه چاپ نشده، به خود اجازه داده كه اثرى راجع به جنگ بنویسد. «چرا كه آنچه در فیلمها هم درباره جنگ دیدهایم چندان واقعى نبوده است.»