چكیده:
نویسنده مقاله زیر كه خود سالهای متمادی نماینده كنگره آمریکا بوده است، در سال 2002 به دلیل اتهامات مالی وارده به او از نمایندگی كنار گذاشته شده است (اگر چه خود او با وجود محكومیت به هفت سال زندان، به ارتكاب این تخلفات اقرار نكرده است) در این مقاله به نقش گسترده یهودیان و به طور اخص گروه آیپك در سیاستهای آمریکا و سرپوش گذاشتن بر جاسوسی آمریکاییهای یهودی بلندمرتبه برای دولت اسرائیل میپردازد. طبق گفته او، با وجود انجام تحقیقات رسمی از چندین مورد جاسوسی صورت گرفته از این آمریکاییهای یهودی و اثبات آنها و حتی اقرار خود جاسوسان به انجام عمل جاسوسی، آیپك به مثابه یكی از بازوهای اصلی دولت صهیونیستی در بدنه سیاستگذاریهای دولت آمریکا، توانسته است با وارد آوردن فشار بر دولت و سیستم قضایی این كشور، مانع از مجازات عاملان جاسوسی یا وخامت روابط آمریکا و اسرائیل شود و حتی نمایندگان مردم در كنگره و مجلس را به پوزش خواهی از یهودیان و اسرائیل وادارد. این مقاله به روشنی از نفوذ گسترده یهودیان در سیستم حكومتی آمریکا از طریق لابیهای قدرتمند خود به ویژه آیپك خبر می دهد.
ما یهودیان، آمریکا را كنترل میكنیم و آمریکاییها این را میدانند. « (اظهار نظر آریل شارون نخست وزیر پیشین اسرائیل، سوم اكتبر 2001 )
شهروندان آمریکایی یهودی، استیو روزن و كیت وایزمن هر دو در سلسله مراتب «كمیته امور اجتماعی آمریکایی اسرائیل» (آیپك)، «كلهگندههای» این كمیته محسوب میشدند. آنها یك علقه مشترك بزرگ دیگر نیز داشتند. روزن و وایزمن جاسوس بودند. آنها برای اسرائیل جاسوسی میكردند. آنها در كشور خودشان یعنی آمریکا جاسوسی میكردند. یعنی فرض بر این بود كه آمریکا كشور واقعی آنهاست كه من تردید دارم.
اول ما جاناتان پولارد را داشتیم كه به خاطر « خیانت» به حبس ابد محكوم شد. اگر به خاطر داشته باشید، اسرائیل قاطعانه هر گونه همكاری با پولارد را تكذیب كرد. اما نهایتاًپذیرفت كه پولارد یك جاسوس است؛ جاسوس اسرائیل.
حالا نوبت به روزن و وایزمن رسیده است. در آگوست سال 2004، وزارت دادگستری آمریکا انجام یك سری تحقیقات در باره یك «مقام ارشد پنتاگون مظنون به جاسوسی برای اسرائیل» را اعلام كرد. FBI بعدها گفت كه آنها چندین سال است كه «درباره این تشكیلات جاسوسی تحقیق كردهاند.» این تحقیقات حول رهبران آیپك، روزن و وایزمن انجام شده است. در نهایت، برای روزن و وایزمن كیفرخواست صادر شد.
در بیست و نهم آگوست سال 2005، سفارت اسرائیل «شدیداً هر گونه ارتباط با جاسوسان را تكذیب كرد».
در همان روز نام آن «مقام ارشد پنتاگون» علناً اعلام شد: لری فرانكلین. از فرانكلین به عنوان «یك مظنون به جاسوسی» نام برده شد. شغل فرانكلین، همكاری نزدیك با مایكل لدین (یك نئوكان پیشگام) و داگلاس فیت بود. این دو در پنتاگون مشاغل پایینی نداشتند. داگلاس فیت در آن زمان معاون وزیر دفاع در پنتاگون بود. لدین هم یك «كارشناس امور تروریسم» بود.
طبق اعلام FBI، فرانكلین در زمینه «سرهم بندی» دلیل برای جنگ با عراق، با لدین و فیت كار میكرد. چه جالب! برای درك این سرهم بندیها، مغزتان را به كار بیندازید. نتیجه این كار، كمك به اسرائیل و واداشتن عمو سام به خلع سلاح «عراق خطرناك» بود.
در ارتباط با اطلاعات زیر باید ذهن و توان استنباطی خود را كمی بیشتر به كار گیرید. لری فرانكلین تحلیلگر ارشد در امور ایران بود. بله ایران. اكنون دوباره به حرفهای نامزد ریاست جمهوری حزب دمكرات جانكری بیندیشید. زمانی كه در ارتباط با جنگ در عراق از او سؤال شد، جواب داد: «عراق دیگر مشكل ما نیست، مشكل ما ایران است».
آیا كری طرفدار انجام یك حمله به ایران بوده است؟ به باور من، اگر كری انتخاب میشد، حمله آمریکا به ایران قطعی بود.
به شبكه جاسوسی اسرائیل در داخل پنتاگون بازگردیم. دو كارمند ارشد «دفتر طرحهای ویژه» معاون وزیر آقای فیت، ویلیام لوتی وهارولد راد جزو آن بودند. این دفتر مسئولیت «تغذیه اطلاعات جعلی برای مقامات آمریکایی كه حمله ایالات آمریکا به عراق را راهبری میكردند»، بر عهده داشت.
فكرش را بكنید. آیا این كار در جهت منافع اسرائیل بود؟ مطمئناً در جهت حفظ منافع آمریکا نبوده است. FBI خاطرنشان كرد: «در تحقیقات به عمل آمده از مكالمات تلفنی، تحقیقات مخفی و عكاسی مخفی، اطلاعات طبقهبندیشدهای كه فرانكلین به روزن و وایزمن از آیپك و از این طریق به دولت اسرائیل انتقال میداده است، مورد بررسی قرار گرفتهاند.»
خوب گوش كنید. مقامات ارشد پنتاگون كه همگی شهروندان آمریکایی هستند، در حال راندن ایالات متحده آمریکا به درون یك جنگ غیرلازم و غیرقانونی دیگر هستند.این امر از این همه جاسوسی و دروغپراكنی به خوبی روشن است. شرم كنید. شرم كنید. شرم كنید!
موضوعی كه ماجرا را وخیمتر میكند این است كه این قضیه هدفی جانبی را در راندن آمریکا به یك «رویارویی نظامی با ایران» نیز دنبال میكند.
ایران. ایران.ای مردم!
ما درباره ارتشی مشابه با ارتشی كه عراق داشت صحبت نمیكنیم؛ «ارتشی كه به یك كارمند تلویزیونی تسلیم شد.» ما درباره ایران سخن میگوییم و تمام «میدانهای مرگی» كه در آن به راه خواهد افتاد.
یك ماجراجویی چند تریلیوندلاری دیگر؟ كیسههای حمل جسد بیشتر با اجساد سربازان برازنده آمریکایی در درون آنها؟ از این همه، به راستی چه كسی منتفع خواهد شد؟ حتماً خودتان حدس زدهاید؛ بله اسرائیل. آن طور كه پیداست، فرانكلین، روزن و وایزمن اهمیتی نمیدهند. لدین و فیت یا لوتی و راد نیز همین طور. میدانید، آنها از قبل این جنگ مبالغ هنگفتی پول به جیب میزنند. آنها در غم هیچ چیز آمریکا نیستند. حقیقت این است، نگرانی این «آمریکاییها»، كشور اسرائیل بوده و هست.
در بیست و نهم آگوست 2004، فرانكلین به « تحویل مدارك فوق سری طبقه بندی شده به یكی از اعضای دولت اسرائیل» اعتراف كرد. طبق اعلام FBI، فرانكلینپذیرفت كه «محتوای این تماسها را با دولت اسرائیل در میان گذاشته است».
به ناگهان «اتحادیه ضد افترا» كه یك لابی طرفدار اسرائیل پیشتاز است، وارد عمل شد. سخنگوی این اتحادیه خاخام فاكسمن، خواهان تعیین یك كمیته ویژه برای تحقیقات در زمینه « درز اطلاعات FBI» شد. (فاكسمن هنوز یكی از كلهگندههای این اتحادیه است و در تالارهای واشنگتن دی سی پرسه میزند.) فاكسمن گفت: « FBI در حال مخدوش كردن تصویر اسرائیل است!» فكرش را بكنید، بعد از این همه ماجرا، اتحادیه ضد افترا و فاكسمن از FBI میخواهند یقه FBI به خاطر «درز اطلاعات» از آنجا گرفته شود! نه یقه جاسوسانی كه به آمریکا خیانت كردهاند، بلكه یقه FBI.
حدسش را میزنید؟ دادستان كل رئیس دیوان عالی آمریکا جان اشكرافت (كه مثل خار بیمصرف بود) كوشید «مانع» از انجام این تحقیقات شود. به كلی باور نكردنی است.
تحقیقات به انجام رسید. نامهای جدیدی از دل این تحقیقات بیرون آمد. پل ولفوویتز، ریچارد پرل و مایكل رابین از سویFBI مصاحبه شدند. رابین كه كارشناس پیشین پنتاگون در امور ایران و یك استاد مقیم در «مؤسسه آمریکایی اینترپرایز» بود، با خشم اظهار داشت: «این یك سامیستیزی آزاردهنده است.» احتمالاً خودتان متوجه میشوید. كلمه «سامیستیز» بسیاری از سیاستمداران بیعرضهای را كه در واشنگتن هستند به هراس میاندازد.
آیپك بیدرنگ یك كارزار سیاسی را علیه قضیه جاسوسان آمریکایی به راه انداخت و علناً بر فعالیتهای جاسوسان و رهبران آنها صحه گذاشت و از آنها حمایت كرد. در نتیجه نمایندگان مردم چه در كنگره و چه در سنا، پیام آنها را به وضوح تمام دریافت كردند. آنها مثل اوانجلیستهای تلویزیونی، برای دفاع از آیپك هجوم بردند و «حمایت و اطمینان خود را» نسبت به آیپك ابراز داشتند.
هه هه! این مردان ـ كه بسیاری از آنها از مقامات عالی رتبه دولت بودند ـ از یك نهاد خارجی حمایت كردند كه هنوز در آمریکا به جاسوسی مشغول است. پرسش من این است: «این سیاستمداران نماینده كدام جهنمدرهای هستند؟ آیا نماینده آمریکا هستند؟» من كه این طور فكر نمیكنم. از نظر من، آنها بیشتر نماینده اسرائیل هستند تا آمریکا!
در دسامبر سال 2004، حتی بعد از تضمینهای مطالبه شده برای خدمت به دفاتر آیپك در واشنگتن، اسرائیل قاطعانه به انكار هر گونه عمل خطایی ادامه داد. آیپك گفت: «هیچ یك از كاركنان یا اعضای آیپك مرتكب جاسوسی نشدهاند یا از هیچ قانونی تخلف نكردهاند.» (آیا این حرف قبل از قضیه پولارد به گوشمان نخورده است؟) یك هیئت منصفه بزرگ در اوایل سال 2005 متقاعد شد كه تخلفی صورت نگرفته است. مقامات مافوق فرانكلین یعنی ولفوویتز و فیت به طور ناگهانی بركنار شدند. (ولفوویتز رئیس بانك جهانی شد. پیداست كه این كسب و كار جاسوسی به آینده سیاسی ولفوویتز آسیبی نرسانده بود.)
این ماجرا ادامه داشت تا وقتی كه ولفوویتز از سمت ریاست بانك جهانی بركنار شد. (آیا با آمریکاییان یهودی رفتار ویژهای صورت میگیرد؟) در سیزدهم ژوئن سال 2005، رسماً در یك كیفرخواست توسعه یافته از آیپك نام برده شد.
دوباره به این اظهار نظر بسیار پراهمیت بیندیشید: «ما یهودیان آمریکا را كنترل میكنیم و آمریکاییان این را میدانند».