ای بسیجی!چفیه را بر دوش کن
خاطرات چفیه ها را گوش کن
لرزه بر اندام دشمن،زن دمی
زهر غم بر شام دشمن، زن دمی
دشمن از نام بسیجی خسته است
چفیه اش اندام دشمن را شکست
شیعه شیرانی که غوغا می کنند
دشمنان را خوار و رسوا می کنند
کهنه رویان را به خواری می کشند
از خطاگویان سواری می کشند
ای بسیجی ها! اُویسی رو شوید
فاطمی،زهرائی و خوشبو شوید
ای بسیجی ها! علی تنها شده
مونس درد و دلش،شبها شده
ای خوش آن مردان والای بسیح
افتخار و چشم زیبای بسیج