• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 718)
جمعه 20/8/1390 - 20:5 -0 تشکر 386535
چه تیپی بهتر بود؟

به نظر شما چه تیپی بهتر بود؟

خیلی فکر کرده بودم که تیپم چه جوری باشد فردا اولین روز رسمی درس هایم بود خیلی برام مهم بود که چه لباسی بپوشم. در مدتی که برای ثبت نام و پذیرش به حوزه می‌رفتم طلبه‌‌های مختلفی را دیده بودم با بعضی‌ها هم دوست شده بودم و سعی می‌کردم اطلاعات بیشتری از آن‌ها بگیرم بر خلاف انتظارم انگار مسئله لباس و تیپ طلبگی برای آن‌ها خیلی هم مهم نبود. اگر از آن‌ها که لباس آخوندی داشتند بگذریم، بعضی‌ها پیراهن یقه شیخی می‌پوشیدند، بعضی‌ها هم پیراهن رنگی و تقریباً همه‌ی پیراهن‌ها روی شلوار بود. با این حساب می‌شد گفت خیلی حساب و کتابی نداشت.

اگر پیراهن هایم آستین کوتاه نبود، می‌توانستم همین لباس‌‌های همیشگی را بپوشم. ولی نه؛ اینها به دلم نمی‌چسبید باید لباسی می‌پوشیدم که معلوم باشد طلبه شده ام بالاخره یک فرقی با بقیه می‌کردم.

دوباره سعی کردم، سعی کردم که همه‌ی طلبه هایی را که در حوزه علمیه دیده بودم در ذهنم مرور کنم. انواع لباس‌ها در ذهنم رژه می‌رفتند، همه را خوب مجسم کردم و بعد هم در عالم خیال قیافه خودم را با هر کدام از این لباس‌ها «پرو» کردم. فقط یکی به دلم چسبید، یک طلبه نوجوان هم قد و قواره‌ی خودم لباسش داد می‌زد که طلبه است.

پیراهن یقه شیخی سفید و بلند که تا نزدیکیهای زانو می‌آمد، می‌شد گفت کمتر از یک وجب بالا‌ی زانو، یک تسبیح سیاه بلند، کله‌ای نسبتاً کچل و یک کلاه سیاه کوچولو و یک نعلین ورنی زرد، البته نمی‌دانم چرا این نعلین آنقدر کوچک بود که فقط نصف پاییش را گرفته بود. راستی یک عبای مشکی هم داشت البته خودمانیم، با همه‌ی کلاسی که گذاشته بود ولی باز هم صفر کیلومتر بودنش تابلو بود.

صبح زود لباسم را پوشیدم خودم را جلوی آینه ورانداز می‌کردم، انصافاً آخر طلبگی بودم، تیپم حرف نداشت، انگار آخوندی را روی پیشانی من نوشته اند، مادرم می‌گفت: ننه ماشاء الله، اصلاً این قیافه جون می‌دهد برای شیخی، با خودم گفتم حالا کجاشو دیدی، بذار عمامه بگذارم اونوقت می‌فهمی قیافه شیخی یعنی چه!!!

بالاخره با سلام و صلوات از زیر قرآن ردم کردند و راهی مدرسه شدم توی مدرسه همه نیگام می‌کردند و من هم حسابی از تیپ خودم کیف می‌کردم. وقتی رفتیم سر کلاس همه کتاب‌ها را باز کردند، استاد شروع کرد: بسم الله الرحمن الرحیم اوّل العلم معرفة الجبار و …

ولی من!! بله من هیچ دفتر و کتابی با خود نداشتم، آن قدر هوش و حواسم مشغول لباس و تکمیل شدن تیپ طلبگی بود که هیچ دفتر و کتابی برنداشته بودم و اصلاً راجع به درس فکر نکرده بودم، به کلی فراموش کرده بودم که برای درس خواندن آمده ام، با نگاه استاد، نگاه بچه‌ها به طرف من برگشت؛ با دست پاچگی پرسیدم، کتاب‌ها را کجا می‌فروشند؟ نمی‌دانستم کتاب‌ها را کجا تهیه کنم.

استاد گفت عیبی ندارد بعد از کلاس آدرس می‌دهم.

وقتی کلاس تمام شد استاد تکه کاغذی به من داد و گفت این هم آدرس. کاغذ را باز کردم، زیر آدرس این جمله چشم را جذب می‌کرد که:

صورت زیبا برادر هیچ نیست گر توانی سیرت زیبا بیار

«ملا محمود»

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

جمعه 20/8/1390 - 20:16 - 0 تشکر 386542

سلام
خیلی خوندنی بود، ممنون.
یا علی

جمعه 20/8/1390 - 20:19 - 0 تشکر 386543

واقعا جالب بود
خیلی وقتا اونقدر به فرعیات میپردازیم که اصل مطالب یادمون میره

خدایا آنان که ادعای عاشقی تو را دارند بیاموز که بزرگ ترین گناه شکستن دل آدمیان است
جمعه 20/8/1390 - 22:55 - 0 تشکر 386630

عجب استادی داشته
به این میگن معلم خوب

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
جمعه 20/8/1390 - 23:43 - 0 تشکر 386680

سلام

جالب بود...

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

شنبه 21/8/1390 - 10:39 - 0 تشکر 386786

تا حالا متنی که از دو سه خط بیشتر باشه نخونده بودم ولی این یکی چون خیلی جالب بود رو تا آخر خوندم!!!!!

واقعا عبرت آموز بود.

شنبه 21/8/1390 - 11:18 - 0 تشکر 386802

سلام علیکم.برادرگرامی خاطره ای بسیارزیبا ودلنشین بود.ومن ا...توفیق

شنبه 21/8/1390 - 14:49 - 0 تشکر 386884

سلام
یه قول شاعر :              تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

شنبه 21/8/1390 - 17:3 - 0 تشکر 386950

صورت زیبا برادر هیچ نیست گر توانی سیرت زیبا بیار

«ملا محمود»

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
ای برادر سیرت زیبا بیار

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.