تبیان، دستیار زندگی

ملاقات اوّل

بالاخره دلم را به دریا زدم و همه چیز را گفتم، چاره‌ای نبود، البته آسان هم نبود، از خجالت سرخ و سفید شدم، اصلاً آب شدم بنده‌ی خدا مادرم از خوشحالی انگار پر در آورد . اولش چند ماچ آبدار حواله سر و صورتم کرد بعد هم گفت ننه یک عروسی برایت پیدا کنم مثل پنجه آفتاب

گفتم عجله نکن حاج خانم من هزار تا شرط و شروط دارم، زندگی که الکی نیست زن من باید مومن باشد، خانه دار باشد، حجابش کامل کامل باشد اهل دانشگاه و کار بیرون خانه نباشد هوس درس خواندن به سرش نزد، با پول طلبگی بسازد هر روز سفر و تفریح و پارک و سینما نخواهد لباس جورواجور نپوشد مزاحم درس خواندن من نشود با معمم شدن من مخالفت نکند در سفرهای تبلیغی همراه من راه نیفتد و بازار و مغازه، بدون اجازه نرود و …

مادر که حوصله اش سر رفته بود گفت خوبه دیگه شلوغش نکن با این همه شرط مگر خواب زن گرفتن را ببینی، مگر می‌شود چنین کسی را پیدا کرد، نکنه می‌خواهی زندانی بیاوری؟

گفتم ببین مادر عزیز، شرط‌‌های من این‌ها است که گفتم؛ اگر کسی را با این شرایط پیدا کردی بگو والا بگذار ما درسمان را بخوانیم.

مادر بیچاره من برای پیدا کردن چنین دختری خودش را به آب و آتش می‌زد و من منتظر بودم با ظاهری بی خیال و درونی پر تلاطم، تا این‌که یک روز خبر دادند که بالاخره کسی که چنین شرط هایی را بپذیرد پیدا کردیم. قرار شد عروس و داماد با هم صحبت کنند.

هر چه زمان ملاقات نزدیکتر می‌شد دلهره من هم بیشتر می‌شد فکر این‌که چه بگویم و چطور شروع کنم چه سوالی بپرسم و … صدها سوال دیگر مرا دیوانه می‌کرد. از فکر صحبت کردن با دختری که هنوز نامحرم است مثل لبو می‌شدم، عرق از همه جایم سرازیر می‌شد و زبانم به لکنت می‌افتاد، آخر یادم می‌آمد در همه عمر با نامحرم صحبت کرده باشم.

با بعضی از دوستان متاهل مشورت کردم و بعد از کلی فکر و مشورت به این نتیجه رسیدم که حسابی سوال بپرسم و اصطلاح «سین جین» کنم تا از اخلاق، عقیده، افکار و خط و ربط و … او مطلع شوم؛ لیست سوالاتم را نوشتم، نمی‌دانم چند تا شد ولی صفحاتش زیاد بود

وقتی وارد جلسه شدم مدتی طول کشید تا بتوانم خودم را جمع و جور کنم آب دهانم را به سختی می‌بلعیدم، بعد از آن که حالم جا آمد بسم الله گفتم و شروع کردم، اوّل یک خطبه عربی طولانی بعد هم چند آیه قرآن و سپس روایات متعدد از پیامبر و ائمه معصومین در اهمیّت نکاح و در آخر هم چند نصیحت از علماء و بزرگان دین. آن وقت گفتم به عروس خانم با اجازه چند سوال بپرسم که جواب بدهید؟ اصول دین چند تا است؟ فروع دین را توضیح بدهید؟ قرائت نماز را صحیح بلد هستید؟ شکیات نماز چند تا است؟

عروس خانم که می‌دید سوالات من تمامی ندارد گفت: ببخشید من هم می‌توانم یک سوال بپرسم؟

گفتم؛ بفرمائید، هر چند تا می‌خواهید بپرسید

گفت؛ شما داماد هستید یا نکیر و منکر؟؟؟

منبع 

سلام
خیلی جالب بود، حالا جناب ولایت بزرگی کنین، حد شناخت طرفین هم واسمون مشخص کنین که نه از این ور بام بیفتیم نه از اون ورش.ممنون
یا علی

خیلی عروسه صبور بوده....
خیلی بده عده ای مذهب رو به رای خودشون تفسیر میکنن....بسیار آدمای زننده ای هستن ....

با نام خدا و سلام
عجب خواستگاری عارفانه ای
جالب بود

سلام
خیلی قشنگ بود
عجب سوالاتی بودکه پرسید

انشالله یکی مثل این خواستگار نصیبتون بشه تا بدونین سئوالاتش قشنگ بود و عجب داشت یا .....

سلام

اینکه طرف مقابل فهم و درک لازم برای ازدواج رو داره یا نه؟ یکی از مواردیه که باید در زمان خواستگاری مد نظر قرار بگیره و موارد دیگری هم هست که اونا هم باید بررسی بشه که همگی تحت عنوان تناسبها و شایستگی های طرفینی در زمینه افکار و عقاید و اخلاق و رفتار قابل بررسی است ، یعنی هر کدوم از طرفین باید بررسی کنه که ایا طرف مقابلش از نظر فکر و عقل و عقاید و اخلاق و رفتار شایستگی لازمه رو داره یا نه و همچنین ایا افکار و رفتارشون به هم می خوره و مناسب هم هستند یا نه ؟

پس می بینی که فقط درک و فهم طرف نیست که باید خوب باشه بلکه دختر و پسر نقاط مثبت دیگری رو هم باید داشته باشند

این موارد با صحبت طرفین و گفتگوی بزرگترها قابل تشخیصه بنا بر این شما با استفاده از مشورت خانواده به راحتی می تونید تشخیص بدید که طرف مقابل مناسب شما هست یا نه؟

در مورد این که چه سوالاتی برای فهمیدن مقدار شعورطرفین در مورد زندگی بپرسیم عرض می کنم

اونی که مهمه اینه که طرف مقابل عقل و درک و فهمش به صورت کلی خوب باشه، به خاطر اینکه اگر عاقل و فهمیده باشه با دیدن زندگی های دیگه یا لا اقل با نگاه به زندگی خانواده خودش متوجه می شه که وظایف زن به عنوان همسر در زندگی چیه؟ پس در حقیقت اگر درک و فهمش خوب باشه با دیدن زندگی دیگران به خوبی وظایف همسری رو درک خواهد کرد البته اگر بعض موارد رو نفهمیده باشه با تذکر دادن متوجه می شه 

پس شما از دو راه می تونید متوجه بشید که ایا درک و فهم ورود به زندگی رو داره یا نه اول اینکه:

خودت یا بزرگترها باهاش صحبت کنید و ببینید که عقل و شعورش به صورت کلی چقدره و دوم هم اینکه با طرح سوالاتی بفهمی درک و فهمش از زندگی چقدره مثل اینکه بپرسی هدف از زندگی زناشویی چیه ؟ وظایفی که زن و شوهر در زندگی دارن کدومه؟ اگر در طول زندگی مشکلی پیش بیاد برای حلش چه کار باید کرد؟ درامد رو باید در چه مواردی بهتره خرج کرد و... اگر جوابهایی که می ده به نظرت عاقلانه میاد می تونی بگی درکش خوبه اما اگر جوابهایی داد که نشون می داد درک درستی از زندگی زناشویی نداره باید بفهمی که در این زمینه عقلش نمی رسه و هنوز بچه است

موفق باشید

باکمی ویرایش برگرفته از وب مشاور41 

خیلی استادانه و عالی پاسخ فرمودید.

الله اکبر کبیرا کبیرا

سلام

فوق العاده ممنون از حسن توجه و پاسخ کاملتون، انصافا معنای میانه روی همینه.

یا علی