• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 9208)
سه شنبه 17/8/1390 - 11:41 -0 تشکر 384718
از عید قربان ...تا...عید غدیر

سلام

عید قربان رو پشت سر گذاشتیم وچند روز دیگه هم عید غدیر وعید ولایت مولا امبر المومنین علی علیه السلامه.این مبحث رو ایجاد کردم تا انشاا...در فاصله بین این دو عید اشعاری رو در رابطه با واقعه غدیر خم وشخصیت والای علی (ع)از خودمون وشعرای دیگه ثبت کنیم تا وقتی روز عید غدیر می رسه گنجینه ای گرانبها برای استفاده خود ودیگران داشته باشیم..یه یا علی بگیم وشروع کنیم....

                                

                                

                          این نیز بگذرد.....
سه شنبه 17/8/1390 - 16:57 - 0 تشکر 384758

عباس براتی‌پور

تا شد به روی دست نبی (ص) مرتضی (ع) بلند
شد رایت جلال خدا برملا بلند
بشنید چون كه نغمه «یا ایهاالرسول»
گردید منبری همه از پشته‌ها بلند
مرآت پاك لم‌یزلی، آیت جلی
شد بر سریر دست حبیب خدا بلند
آیین پاك ختم رسل ناتمام بود
گر بر نمی‌شد آن مه برج ولا بلند
هنگامه شد به كوری چشمان دشمنان
شد بانگ مرحبا ز همه ما سوی بلند
خورشید دین، سپهر یقین، ختم مرسلین
شد زین سبب میان همه انبیا بلند
تا شد به عرش دست نبی ماه عارضش
شد این ندا ز بارگه كبریا بلند
تكمیل شد شریعت پاك محمدی
چونان كه گشت دین خدا را لوا بلند
ای مظهر صفات خداوند لایزال
وی از تو آسمان ولایت به پا بلند
هرجا كه بود پیكر هر ناتوان به خاك
هر جا كه بود ناله هر بی‌نوا بلند
هر جا كه بود طفل یتیمی سرشك‌بار
هرجا كه بود شعله شور و نوا بلند
از بهر دستگیری آنان سپندوار
یك‌باره می‌شد ید مشكل‌گشا بلند
تا خانه‌زاد خود كُنَدَت كردگار پاك
بهرت نمود خانه خود را بنا بلند
آهنگ «تفلحوا» چو شنیدی ز كوی دوست
و آواز خوش چو شد ز حریم حرا بلند
یك‌باره دست بیعت خود را از روی شوق
كردی به سوی شمس رُسل، مصطفی بلند
مدحت‌گر تو ذات جلالت مأب حق
مدح تو كرده با سخن «هل اتی» بلند
پا بر حریم خانه چون بگذاری از شرف
فریاد شوق می‌شود از بوریا بلند
با ذوالفقار تو همه جا آشكار بود
دست بلند شیر خدا، «لافتی» بلند
ما ریزه‌خوار خوان ولای توایم و بس
از لطف توست این كه بُوَد بخت ما بلند
خمّ غدیر بود و به قدرت خدا نمود
جاه و جلال آن دُر یكدانه را بلند
در پهن دشت ظلمت كفر و نفاق و كین
همواره بود آیت شمس الضّحی بلند
باب المراد اهل جهانی و می‌كنند
بر آستان قدس تو دست دعا بلند
ای نفس قدرت ازلی، - یا علی - نمای
نخل شكوه نهضت «روح خدا» بلند
ما پیروان مكتب سرخ ولایتیم
گر می‌زنیم گام سوی كربلا بلند
عرش خدا زغصه بلرزاند، آن زمان
تیغی كه گشت بر سر آن مقتدا بلند
تا مست جام توست «براتی» به روزگار
سر می‌كند به عشق تو روز جزا بلند

                          این نیز بگذرد.....
سه شنبه 17/8/1390 - 17:4 - 0 تشکر 384759

مرتضی امیری اسفندقه

صدای كیست چنین دلپذیر می‌آید؟
كدام چشمه به این گرمسیر می‌آید؟

صدای كیست كه این گونه روشن و گیراست؟
كه بود و كیست كه از این مسیر می‌آید؟

چه گفته است مگر جبرییل با احمد؟
صدای كاتب و كلك دبیر می‌آید

خبر به روشنی روز در فضا پیچید
خبر دهید:‌كسی دستگیر می‌آید

كسی بزرگ‌تر از آسمان و هر چه در اوست
به دست‌گیری طفل صغیر می‌آید

علی به جای محمد به انتخاب خدا
خبر دهید: بشیری به نذیر می‌آید

كسی كه به سختی سوهان، به سختی صخره
كسی كه به نرمی موج حریر می‌آید

كسی كه مثل كسی نیست، مثل او تنهاست
كسی شبیه خودش، بی‌نظیر می‌آید

خبر دهید كه: دریا به چشمه خواهد ریخت
خر دهید به یاران: غدیر می‌آید

به سالكان طریق شرافت و شمشیر
خبر دهید كه از راه، پیر می‌آید

خبر دهید به یاران:‌دوباره از بیشه
صدای زنده یك شرزه شیر می‌آید

خم غدیر به دوش از كرانه‌ها، مردی
به آبیاری خاك كویر می‌آید

كسی دوباره به پای یتیم می‌سوزد
كسی دوباره سراغ فقیر می‌اید

كسی حماسه‌تر از این حماسه‌های سبك
كسی كه مرگ به چشمش حقیر می‌آید

غدیر آمد و من خواب دیده‌ام دیشب
كسی سراغ من گوشه گیر می‌آید

كسی به كلبه شاعر، به كلبه درویش
به دیده بوسی عید غدیر می‌آید

شبیه چشمه كسی جاری و تبپنده، كسی
شبیه آینه روشن ضمیر می‌آید

علی (ع) همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر می‌آید

به سربلندی او هر كه معترف نشود
به هر كجا كه رود سر به زیر می‌آید

شبیه آیه قرآن نمی‌توان آورد
كجا شبیه به این مرد، گیر می‌آید؟

مگر ندیده‌ای آن اتفاق روشن را؟
به این محله خبرها چه دیر می‌آید!

بیا كه منكر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قیامت اسیر می‌آید

بیا كه منكر مولا اگر چه پخته، ولی
هنوز از دهنش بوی شیر می‌آید

علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر می‌آید

                          این نیز بگذرد.....
سه شنبه 17/8/1390 - 17:37 - 0 تشکر 384771

سلام
چه کار زیبایی، اجرتون با علی.
یا علی

سه شنبه 17/8/1390 - 18:16 - 0 تشکر 384791

قاآنى شیرازى :

گفت که فردا مگر نه عید غدیر است
عیدى بادش چو بوى عود معطّر
در به چنین روزى از جهاز هیوبان
ساخت نشستنگهى رسول مطهّر
گرد وى انبوه از مهاجر و انصار
فوجى چو فوج بحر بى حد و بى مر
خرد و کلان، خوب و زشت، بنده و آزاد
پیر و جوان، شیخ و شاب، منعم و مضطر
بر شد و گفتا: «الست اولى منکم»
گفتند: آرى، زما به مایى بهتر
دست على را سپس گرفت و برافراخت
قطب هُدى را پدید شد خط محور
گفت که اى قوم بنگرید تناتن
گفت که اى قوم بشنوید سراسر:
هر کس مولا منم، على اش مولاست
اوست پس از من به خلق سید و سرور

سه شنبه 17/8/1390 - 18:20 - 0 تشکر 384792

صغیر اصفهانى :

دهید مژده به رندان مى پرست امروز
که پیر میکده آمد قدح به دست امروز
به هر که بنگرى از شیخ و شاب و خرد و کلان
بود ز باده خمّ غدیر مست امروز
زهى علوّ که على را به دست پیغمبر(ص)
بلند کرد خداى بلند و پست امروز
به امتحان بلى گفتگانِ روز الست
گرفت پرده ز رخ شاهد الست امروز
رساند عهد به پایان و شد سعید ابد
هر آن که با على از مهر عهد بست امروز
ولى هر آن که به تلبیس و حیله بیعت کرد
یقین که عهد خداوند را شکست امروز
به عشق حضرت مولا خوشند اهل ولا
چه باک از اینکه روان حسود خست امروز
رسید امر نبوّت به منتهى برخاست
نبى ز جاى و به جایش على نشست امروز

سه شنبه 17/8/1390 - 21:5 - 0 تشکر 384885



ای اذان محض ای تكبیر ناب

ای علی ای مرزبان افتاب



ای خدای خطبه ای كوه كلام

ای طنین واژه ای سیل سیام



ای به گردت عارفان در هلهله

وی به شوقت صوفیان در سلسله



ای سوارسهمگین سوره ها

وی اسیری غرش اسطوره ها



جز تو پیغمبر تبسم با كه كرد

آفتاب اخر تكلم با كه كرد



چون ندید از تو خلق كوروكر

رد رد الشمس در شق القمر



جز تو ای ثقل زمین ای بو تراب

با كه بوداخر سلام افتاب



ای روان پهلوانی در بدن

پهلوان روح در میدان اتن



مرد میدان مرد گرد

مرد عرفان مرد دانش مرد درد



ای حصار عرش بر فرش حصیر

وی غبار وحی بر خاك غدیر



ای بت بالاتر از تاویل من

لرزه افتد از تو بر تمثیل من



اندكی تاریك شو در نور خویش

تا ببینم در تو ذوب طور خویش



كور شد اندیشه ام دستم بگیر

عاجزم من از مراعات النظیر



عفو فرما استعارات مرا

سهو دان خبط عبارات مرا



یا علی قلیان روحم پاك نیست

جسم من در مرتع ادراك نیست



در درون من منیت مانده است

شعر من در جاهلیت مانده است



یا علی من مرد آهن نیستم

شاعر شمشیر و جوشن نیستم



یا علی از من مجو لحن شرار

من نمیدانم زبان ذوالفقار



من اسیری خفته در بند توام

من یتیم كوی لبخند توام



با اسیر خود سرافرازی مكن

با یتیمان دلم بازی نكن



شبنمی در من بنه تفسیر ناب

خطبه ای بر من بخوان در وصف آب



بامن از گلزار لولا ها بگو

بامن از افلاك بالا ها بگو


احمد عزیزی

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
چهارشنبه 18/8/1390 - 13:33 - 0 تشکر 385228

سلام

تقدیمی از برزخ:

درهجده ذی الحجه وسال ده هجری

آخر حج پیغمبر ما جان جهان شد

در وادی زیبای غدیر آن شه والا

مامور به ابلاغ یکی سر نهان شد

منبر زجهاز شتران گشت مهیا

از امر خدا ختم رسل شادبر آن شد

همراه نبی رفت علی بر سر منبر

دستش بگرفت احمد ومشغول بیان شد

هر کس که منم سرورومولای زمانش

اینگونه علی سرور او دردوجهان شد

یا رب تو محب باش محبان علی را

دشمن شو هر آنکس که براو خصم عیان شد

ازبعد سخنرانی آن مظهر اسلام

هردست شتابان زپی بیعتیان شد

این واقعه ی خم غدیراست عزیزان

محکم سندی شیعه ترا خط امان شد

ایام غدیر آمد وشادان علویون

ای شیعه بزن کف  سرور دو جهان شد

                          این نیز بگذرد.....
چهارشنبه 18/8/1390 - 15:24 - 0 تشکر 385292

از الف اول امام از بعد پیغمبر علی است
آمر امر الهی شاه دین‌پرور علی است

ب برادر با نبی بیرق فراز دین حق
بحر احسان باب لطف بی‌حد و بی‌مر علی است

ت تبارك تاج و طاها تخت و نصراله سپاه
تیغ‌آور خسرو مستغنی از لشگر علی است

ث ثری مقدم ثریا متكا ثابت قدم
ثانی احمد به ذات كبریا مظهر علی است

ج جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال
جل شانه جز نبی از جمله بالاتر علی است

ح حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق
حاكم حكم اللهی حیه در حیدر علی است

خ خداوند ظفر خیبر گشا مرحب شكار
خسرو ملك ولایت خلق را رهبر علی است

د داماد نبی دست خدا دارای دین
داعی ایجاد موجودات از داور علی است

ذ ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار
ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است

ر رفیع‌القدر و والا رتبه روح افزا سخن
رهنمای خلق عالم ساقی كوثر علی است

ز زبر دست و زكی و زاهد و زهد آفرین
زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است

س سعید و سید و سرور سلونی انتساب
سر لا رطب و لا یا بس سر و سرور علی است

ش شفیع المذنبین شیر خدا شاه نجف
شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است

ص صدیق و صبور و صالح و صاحب كرم
صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است

ض ضرغام شجاعت پیشه‌ی روشن ضمیر
ضاربی كز ضربش المضروب لایخبر علی است

ط طبیب طبع‌دان مطلوب ارباب طلب
طاق نه كاخ مطبق طرح را لنگر علی است

ظ ظهیر ملك و ملت ظاهر و باطن امام
ظل ممدود خدای خالق اكبر علی است

ع عین‌الله و علی جاه و علام الغیوب
عالم علم علی الاشیا ز خشك و تر علی است

غ غران شیر یزدان غیرت الله المبین
غالب اندر غزوه‌ها بر خصم بد گوهر علی است

ف فصیح و فاضل و فخر عرب میر عجم
فارس میدان مردی فاتح خیبر علی است

ق قلب عالم امكان قسیم خلد و نار
قاضی روز قیامت خواجه‌ی قنبر علی است

ك كنز علم ماكان و علوم مایكون
كاشف سر و علن از اكبر و اصغر علی است

ل لطفش شامل احوال كل ما خلق
لازم التعظیم شاه معدلت گستر علی است

م ممدوح صحف موصوف تورات و زبور
مصحف وز انجیل را مصداق و المصدر علی است

ن نظام نه فلك از نام نیكش وز جمال
نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است

و واجب منزلت ممكن نما والا گهر
واقف از ماوقع و از ما وقع یك سر علی است

هـ هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم
هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است

ی یدالله فوق ایدیهم یكی از مدح او
یك سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است

آدم و نوح سلیمان و خلیل بی‌خلل
موسی با اقتدار و عیسی با فر علی است

جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی
می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است

گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر
یاور خلق جهانی گر ترا یاور علی است




                          این نیز بگذرد.....
چهارشنبه 18/8/1390 - 16:19 - 0 تشکر 385328

سلام
جناب برزخ، خوشم می آد از این تسلطتون، کافیه موضوع رو انتخاب کنین مثل آب خوردن واسش شعر می گین.بی حاشیه و بدون گشتن دنبال قافیه.هزار احسنت.اجرتون با مولا
یا علی

جمعه 20/8/1390 - 12:54 - 0 تشکر 386307

نصرالله مردانی

قسم به جان تو ای عشق ای تمامی هست
كه هست هستی ما از خم غدیر تو مست

در آن خجسته غدیر تو دید دشمن و دوست
كه آفتاب برد آفتاب بر سر دست

نشان از گوهر آدم نداشت هر كه نبود
به خمسرای ولایت خراب و باده پرست

به باغ خانه تو كوثری بهشتی بود
كه بر ولای تو دل بسته بود صبح الست

در آن میانه كه مستی كمال هستی بود
به دور سرمدی‌ات هر كه مست شد پیوست

بساط دوزخیان زمین ز خشم تو سوخت
چو در سپاه ستم برق ذوالفقار تو جست

هنوز اشك تو بر گونه زمان جاری‌ست
ز بس كه آه یتیمان، دل كریم تو خست

ز حجم غربت تو می‌گریست در خود چاه
از آن به چشمه چشمش همیشه آبی هست

هنوز كوفه كند مویه از غریبی تو
زمانه از غم تنهایی‌ات به گریه نشست

دمی كه خون تو محراب مهر رنگین كرد
دل تمامی آیینه‌ها ز غصه شكست

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.