• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 1265)
سه شنبه 17/8/1390 - 11:17 -0 تشکر 384704
ناگفته هایی از شهید شوشتری

ناگفته‌هایی از مسیح بلوچستان سردار شهید نور علی شوشتری

 

در باغ شهادت باز باز است....

 

 

پرده اول: سرنوشتی که یک لحظه تغییر کرد

فرماندهان ارشد سپاه از جمله فرمانده کل سپاه پاسداران سردار عزیز جعفری برای تودیع و معارفه فرمانده ارشد جدید جنوب شرق و قرارگاه قدس به زاهدان آمده بودند. تعداد زیادی از مردم، فرماندهان نظامی، سران طوایف، مسوولین ارشد استانی و… در سالن مورد نظر جمع بودند.

 

سردار جعفری به یک‌باره می گوید تصمیمش عوض شده و می خواهد به‌جای سردار خضرایی، آقای شوشتری را معرفی کند. همراهان می گویند که دیگر فرصتی نیست. عزیز جعفری می گوید از خود شوشتری بپرسیم. سردار شوشتری دست‌هایش را به علامت کسب اجازه برای سخن گفتن بالا می کند ولی به یک‌باره رها می کند و می گوید هرچه شما امر کنید، قبول می کنم، موافقم!

 

چند روز بعد؛ وقتی از سردار شوشتری ماجرای دست بلند کردنش را پرسیدند، گفت: دستم را بلند کردم که بگویم من مشکل دارم، اجازه بدهید خود سردار خضرایی باشد. من هنوز خانواده ام در مشهد هستند. اما یک حسی در درونم گفت از امام رضا خجالت نمی کشی؟ او مشکلات تو را حل می کند، قبول کن. لذا دستم را سریع پایین آوردم و مخالفتی نکردم.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 17/8/1390 - 11:22 - 0 تشکر 384706

پرده دوم: خدمت‌گزاری شبانه روزی سردار ۶۱ ساله

فروردین ماه سال ۸۸ شهید شوشتری ضمن حفظ سمت جانشینی نیروی زمینی سپاه مأموریت خود را در سیستان وبلوچستان آغاز به‌کار می کند. او که پیش از این در مناطق مرزی مانند کردستان و غرب کشور سال‌ها فرماندهی کرده است، کار در مرزهای شرقی را هم به‌خوبی بلد است. شبانه روزی فعالیت و تلاش می کند.

تمام فکر سردار این شده بود تا ناامنی های جنوب شرق را تبدیل به امنیت پایدار کند. برای این کار، مهم‎ترین روش را واگذاری امنیت جنوب شرق کشور به مردم خود آن منطقه می دانست و می گفت تنها دادن سلاح کافی نیست بلکه باید به مردم این منطقه برای رفع مشکلات‌شان در ابعاد مختلف نقش های پررنگ داد.

در کنار این موضوع، مسائلی همچون محرومیت زدایی، دیدار با سران طوایف و برپایی بیمارستان های صحرایی را به صورت دوره ای و مرتب دنبال می‌کرد. چه بسیار مردم محرومی که هزینه درمان خود را نداشتند و به صورت رایگان در این بیمارستان های صحرایی درمان شدند.

این اقدامات خالصانه موجب شد که خیلی زود نام سردار “نورعلی” در منطقه طنین انداز شود. باور بعضی ها نمی‎شد که یک سردار ۶۱ ساله این‌قدر انرژی داشته باشد.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 17/8/1390 - 11:25 - 0 تشکر 384707

پرده سوم: سردار در قامت یک پدر برای محرومین

سردار شوشتری تنها وقتش را به دیدار سران طوایف و جلسات امنیتی کلان اختصاص نمی داد. هر زمانی که فرصتی پیش می آمد، خودش مستقیم به مناطق محروم می رفت و حتی برای ایجاد اشتغال جوانان آن منطقه دست به‌کار می‌شد.

ارتباطش چنان با مردم صمیمی شده بود که خیلی از آن‌ها حتی شماره موبایل شخصی او را هم داشتند و هروقت با مشکلی برخورد می کردند، مستقیما به خود او زنگ می زدند و او هم صمیمانه جواب‎شان را می داد و مشکل‌شان را پیگیری می کرد.

یک‌بار در یکی از مناطق بلوچستان نام بیش از ۳۰۰ زن بلوچ را به او دادند که بی‌سرپرست شده بودند. در بلوچستان تعداد زیادی از ازدواج ها ثبت نمی شوند، زنان پس از طلاق یا فوت همسرشان از بسیاری خدمات از جمله بیمه و… محروم می مانند. سردار، بیمه این زنان را خود شخصا پیگیری کرد و به مسئولین استانی می گفت نیاز به آوردن مدرک نیست و پس از آن هم تمام آن‌ها را تحت پوشش کمیته امداد قرار داد.

سردار به‌اینجا نیز اکتفا نکرد و دستور داد تا برای آن‌ها اشتغال‌ ایجاد شود. بعد از شهادت شوشتری برخی از همان زنان می گفتند که دوباره ما بی سرپرست شدیم و بچه هایمان یتیم. سردار حتی برای خانواده اعدامیان هم کار می‌کرد و می‌گفت اگر کسی اعدام شده، خانواده او چه گناهی کرده است؟ به خانواده فقرا سرکشی کرده و مشکلات آنها را برطرف می‌کرد، به طوری که بعد از شهادت ایشان در هر روستایی که تا اسم سردار شوشتری آورده می‌شود، مردم غصه‌دار می شوند.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 17/8/1390 - 11:26 - 0 تشکر 384708

پرده چهارم: سنگ اندازی‌های شروع می‌شود

با آمدن سردار، برخی جریان‌های وهابی در منطقه شروع به تبلیغات مسموم علیه وی کردند و تلاش می کردند که مردم بلوچ را از او دور کنند. همان زمان، سال ۸۸، فتنه برای فضای کشور حاکم شده بود. مسئول ستاد موسوی در سیستان و بلوچستان در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی اقدامات سردار را تفرقه‌انگیز لقب می دهد!

از سوی دیگر، گروهک ریگی نیز که از اغتشاشگران سبز حمایت می کرد، با عناوین مختلف در فضای مجازی و از طریق عواملش تلاش می کرد با جوسازی مردم را نسبت به او بدبین کنند. با همه‎ی هجمه رسانه ای که عوامل فتنه و وهابیون درباره شهید شوشتری می‌کردند، راه به جایی نبردند و هر روز سران طوایف و مردم به او نزدیک‎تر می شدند.

کار به جایی رسید که برخی از سران طوایف را که سال‌ها بود باهم درگیر بودند، با واسطه‌گری سردار با هم آشتی کردند. برای همین بود که عوامل استکبار تنها گزینه باقی مانده در مواجهه با سردار شوشتری را ترور وی قرار دادند.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 17/8/1390 - 11:28 - 0 تشکر 384709

پرده پنجم: گزارش چند ماه خدمت

روز قبل از حادثه پیشین که شهید شد، در تهران به دفتر فرمانده نیروی زمینی سپاه رفت، گزارش اقداماتش را با حزن و اندوه خاصی می داد، می گفت، آقای اسدی! در بلوچستان عده ای نان خوردن هم ندارند. خیلی از کسانی که قاچاقی هستند، به دلیل فقر مالی است. او ادامه داد که سپاه در این منطقه تمام قد وارد میدان شده و به بسیاری از مشکلات منطقه رسیدگی کرده از مسائل بهداشتی تا امنیتی؛ ا لآن وضع استان بسیار مطلوب شده است، گزارش که تمام شد، گفت ولی این استان آینده خیلی بهتری هم خواهد داشت.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 17/8/1390 - 11:29 - 0 تشکر 384710

پرده ششم: پیش بینی محل شهادت

احمد کاظمی که از غرب آمد و فرمانده نیروی زمینی سپاه شد، شوشتری را نیز با خود آورد و به عنوان جانشین خود منصوب کرد. پس از شهادت کاظمی، شوشتری حالات عجیبی داشت، گویا خودش نیز می‌دانست که بعد از احمد کاظمی نوبت اوست. یک‌بار در گعده‌ی دوستانه‎ای گفت: «از خدا خواسته ام اینجا -بلوچستان- محل شهادتم شود و دلم گواهی می دهد که خداوند آرزوی مرا برآورده خواهد کرد. بعد از احمد کاظمی و دیگر یاران، من تنها شده ام و به همین خاطر انتظار شهادتم را می کشم. امیدوارم خداوند با شهادت من، مشکلات این منطقه و معضلات آن را حل کند.” حرف هایش به‌گونه ای بود که می دانستیم همین‌طور خواهد شد.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 17/8/1390 - 11:32 - 0 تشکر 384713

پرده هفتم: آخرین سخنرانی قبل از شهادت

قبل از آخرین همایش که قرار بود در پیشین برگزار شود، در جلسه ای با حضور برخی از سران طوایف و معتمدین سیستان و بلوچستان گفت: «اگر امروز هم هر دیوانه و هر ابلهی دستش به این کشور دراز شود، دستش را قطع می کنیم. ما همان آدم ها هستیم و با همان انگیزه و همان اراده. حالا درست است که موهای‌مان سپید شده است، اما امروز برای شهید شدن بیشتر آماده هستیم، چون آن روز یک آرزوهایی توی دل‌مان بود، اما امروز همه آرزوهای‌مان تمام شده. امروز برای شهادت از هر روزی آماده تر هستیم.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 17/8/1390 - 11:34 - 0 تشکر 384714

پرده هشتم: سفر آخر

مشهد که بود خادم حرم امام رضا هم شد. یک‌بار یکی از خادمین به او گفته بود “من چند سالی در سیستان و بلوچستان بوده ام و به لحاظ محرومیت با هیچ جای ایران قابل قیاس نیست، بهتر است که دیگر از خدمت کردن دست بکشید و بیایید مشهد و استراحت کنید، سردار هم جواب داده بود: نه!، الان خدمت کردن در سیستان و بلوچستان لازم است و باید به مردم محروم این استان خدمت کرد.”

برای آخرین بار که در سفر آخرش برای خادمی حرم امام رضا مشهد آمده بود، به یکی از خادمین گفته بود که شاید این آخرین کشیک من دم در طلا حرم باشد!

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 17/8/1390 - 11:37 - 0 تشکر 384715

پرده آخر: ساعت پرواز ۹ صبح

محل همایش بعدی، منطقه پیشین بلوچستان بود. شب قبل از حادثه تروریستی پیشین برخی از بلوچ‌ها تابلوهایی با شعارهای “‌ای رهبر آزاده آماده‌ایم، آماده”، “ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند”، در سالن همایش نصب کردند و معتقد بودند که این شعارهای ملی و مذهبی ماست و ما به حمایت رهبری زنده هستیم. برخی از برادران پاسدار گفتند در محل همایش با توجه به اوضاع امنیتی یک ایست بازرسی برپا کنیم ولی این کار را نکردند زیرا شوشتری همه برنامه‌ها را به خود مردم واگذار کرده بود و هیچ دخالتی نداشت و این‌بار هم با ایست بازرسی مخالفت کرد و گفت: این کار را نکنید و بگذارید مردم بلوچ خودشان کارها را بکنند.

عقربه های ساعت، ۹ صبح را نشان می داد که شوشتری وارد محل برگزاری همایش شد و در ابتدای کار به قسمتی رفت که تعدادی از بلوچ ها در حال حصیر بافی بودند. یک پیرمرد به همراه نوه خردسالش هم در میان حصیرباف‌ها بودند. عامل انتحاری ریگی که قبلا به جرم حمل کراک و دزدی دستگیر شده بود و صبح زود از پاکستان برای اقدام تروریستی به همایش آمده بود نیز خود را در میان حصیر باف‌ها پنهان کرده بود که ناگهان صدای مهیبی همه را در بهت فرو برد. هرکسی به گوشه ای پرتاب شد. پیرمرد و کودک خردسال جنازه‌های‌شان تکه تکه شد.

برخی افراد که کمی از شوک خارج شده بودند، به دنبال شهید شوشتری می گشتند. سردار کمی حالت نشسته به خود گرفته بود با همان حال شهادتین را به زبان جاری می کرد و لحظاتی بعد هم به هم‌رزمان شهیدش کاظمی، باکری و برونسی پیوست.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 17/8/1390 - 11:38 - 0 تشکر 384716

منبع: رجانیوز

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 17/8/1390 - 11:41 - 0 تشکر 384717

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.