• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 1332)
دوشنبه 16/8/1390 - 22:21 -0 تشکر 384624
شهیدان اینگونه بودند از نگاه والدین

 

 

پروردگار تو مقرر کرد جز او را نپرستید و به پدر و مادر[خود] احسان کنید.اگر یکی از آن دو،یا هر دو،در کنار تو به سالخوردگی رسیدند،به انها[حتی] اف مگو و به انان پرخاش مکن و با انها شایسته سخن بگو.

خداوند در این ایه برای احترام به والدین فرمان صادر کرده است.قرار دادن بندگی و اعتقاد به توحید در کنار نیکی و احترام به والدین،نکته ای مهم است.زیرا خداوند،علت حقیق خلقت

ماست و والدین ،علت ظاهری و مادی و عامل تربیت ما.نکته ی دیگر اینکه هیچ حدی برای احسان به انها وجود ندارد و در واقع هر گونه احسان و مهربانی به انان وظیفه ی هر فردی محسوب می شود.

این مجموعه نمونه هایی از رفتار و سیره ی شهدا را در مواجهه با والدین به ما معرفی می کند که نشان می دهد شهدا تا چه اندازه خود را موظف به ادای وظیفه و تکلیف الهی خود می دانستند.

 

الهی چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

--

 http://www.slm7.blogfa.com/

دوشنبه 16/8/1390 - 22:36 - 0 تشکر 384626

اومممم
اینو بعضی جوونای الان یاد بگیرن که خیلی از والدینشون فاصله گرفتن...

(عشقن بخدا... لحظه ای نمیشه ازشون جدا شد...)

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 16/8/1390 - 23:38 - 0 تشکر 384636

جوونای الان وقتی ازدواج میکنن دیگه همه چیزو تو همسرشون میبینن

مادر و پدر دیگه یادشون میره.واقعا باید از شهدا یاد بگیریم این چیزارو

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
سه شنبه 17/8/1390 - 20:9 - 0 تشکر 384839

شهید علی اصغر ابراهیمی

خانه مان را برده بودیم اندیمشک و زندگی مان را آنجا ادامه می دادیم. تا قبل از آن هر وقت می آمد تهران اول می رفت سراغ پدر و مادرش.به من گفته بود"من رو ببخش.

از هر کجای عالم که بیام اول باید پدر و مادرم رو زیارت کنم بعد بیام خونه ی خودمون."

این کار او تا حالا در ذهن والدینش مانده است.

تبسم آسمانی . ص ۱۹

الهی چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

--

 http://www.slm7.blogfa.com/

سه شنبه 17/8/1390 - 20:24 - 0 تشکر 384858

سردار شهید یونس زنگی آبادی

خواهر شهید می گوید:"از وقتی پدرم به رحمت خدا رفت، یونس هم کار می کرد هم درسش را می خواند.آن وقت نوجوان بود.قاسم،که با یونس با هم یک جا کار می کردند،می گفت ظهر ،یونس همان نیم ساعتی که وقت استراحتشان بود،درسش را می خواندو غروب هم ده دقیقه زودتر تعطیل می کرد.می گفت"باید به مادرم سری بزنم،پدرم فوت کرده،باید مراقب مادرم باشم." او با زحمت و مشقت ،هم کار می کرد و هم درس می خواند تا باری از دوش مادر بردارد."

حاج یونس /ص17(نقل از خواهر شهید)

الهی چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

--

 http://www.slm7.blogfa.com/

سه شنبه 17/8/1390 - 21:0 - 0 تشکر 384878

سلام
واقعا خیلی موضوع مهمیه
احترام به پدر و مادر و فراموش نکردن محبت ها و زحماتشون

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
سه شنبه 17/8/1390 - 22:28 - 0 تشکر 384955

سلام
خدا توفیق بده رضایت کامل والدینو جلب کنیم.واقعا سعادتیه رضایتشون.
یا علی

شنبه 21/8/1390 - 18:58 - 0 تشکر 386983

سردار شهید حسین یزدیان

فصل برداشت محصول تابستان بود.هوای صحرا خیلی گرم و سوزان بود و تحملش برای هر کسی امکان نداشت .با این حال، پدرمان جوهای زرد شده ی زمین را درو می کرد تا محصول را به موقع بفروشد.حسین هم مثل گذشته دوشادوش پدر کار می کرد و قسمتی از کار را بر عهده گرفته بود.یکی از همان روزها که با پدر و حسین مشغول کار روی زمین بودیم،حسین رو به پدر کرد و گفت:بابا ،شما بروید زیر سایه استراحت کنید.حال شما مناسب نیست.من خودم درو می کنم.پدرم هم به او گفت:تو همیشه سرسختانه کار می کنی تا من کمتر اذیت بشم.

برادر شهید /کوزه های بدون آب/ص 31

الهی چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

--

 http://www.slm7.blogfa.com/

سه شنبه 1/9/1390 - 23:50 - 0 تشکر 391384

سردار شهید محمود اصغرنیا

پدر محمود کشاورز بود و به تنهایی نمی توانست از عهده ی احتیاجات و کارهای خانواده برآید.محمود با وجود اینکه خودش خانواده داشت، هنوز به فکر یاری پدر و مادر بود.هر وقت پس اندازی داشت، در حد توان در اختیار آنها می گذاشت.در ایام عید نوروز که معمولا پدر و مادرها از چند روز قبل به فکر خرید عید برای فرزندان هستند،محمود - که وضعیت خانواده را می دانست-با اینکه خودش هم توان مالی خیلی خوبی نداشت،مقداری وسایل برای خواهر و برادر ها خرید و آمد داد به پدر. این کار محمود هم بچه ها را خیلی خوشحال کرد و هم کمک به پدر و مادر بود.

وقت قنوت/ص 209

الهی چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

--

 http://www.slm7.blogfa.com/

شنبه 5/9/1390 - 22:1 - 0 تشکر 393037

سردار شهید محمد جواد آخوندی

مدرسه ای که من و جواد در آن درس می خواندیم،دوازده سیزده کیلومتر از روستامان فاصله داشت.هر روز کتابها و ناهار ناچیزمان را بر میداشتیم و این راه طولانی را پیاده می رفتیم.وقتی از مدرسه برمی گشتیم،دیگر شب شده بود.یک شب با اینکه خسته بودم، جواد گفت "بیا یه کمی هیزم جمع کنیم ببریم خونه. این طوری به مادر و پدر کمک کرده ایم." البته این کار آن شب جواد نبود.او هر شب این کار را می کرد تا بتواند باری از دوش والدین بردارد.

بحر بی ساحل/ ص 8

الهی چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

--

 http://www.slm7.blogfa.com/

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.