• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 1222)
چهارشنبه 4/8/1390 - 12:49 -0 تشکر 380057
شیطان چطور در جهنم میسوزد؟

مگر شیطان از آتش نیست، پس چگونه به آتش جهنم سوخته و به آن عذاب می‌شود؟

لازم است سنخیت مخلوقی که معذب واقع می‌گردد [مثل انسان یا ابلیس که از گروه جنیان است و سایر شیاطین» از یک سو و سنخیت «عذاب جهنم»، اگر چه به صورت مختصر مورد تامل و دقت بیشتر قرار گیرد.

الف – از آتش خلق شدن ابلیس و سایر جنیان، بدین معنا نیست که آنها عین آتش هستند. بلکه جسم‌شان از آتش خلق شده است. چنان چه از خاک خلق شدن انسان بدین معنا نیست که جسم انسان عین خاک باشد. بلکه چنان چه شاهدیم آدمی [به غیر از حضرت آدم ع]، از نطفه خلق شده است و بدن او از گوشت و خون و استخوان است. اما خلقت نطفه نیز به خون بر می‌گردد و خون از مواد غذایی تأمین می‌شود و مواد غذایی نیز از خاک به دست می‌آید. لذا خداوند کریم در یک آیه می‌فرماید همه را «نه فقط حضرت آدم ع) را» از خاک آفریدم و در آیه‌ی دیگری می‌فرماید که از نطفه آفریدم.

حال سوال اینجاست که آیا برخورد هیچ شی هم سنخ دیگری که از خاک باشد (مانند سنگ، آجر، بتن، چوپ و ...) با انسان، موجب بروز درد یا هر گونه عذاب دیگری در او نمی‌شود؟ یعنی اگر سنگی به سر یا پای انسان بخورد درد ندارد؟ اگر میکروبی [که آن هم از خاک است] وارد بدن شود، موجب عفونت و آزار و اذیت نمی‌شود؟ و ... . پس، شیطان هم همین‌طور است و خلق شدن شیطان و سایر جنیان از آتش، بدین معنا نیست که آنها عین آتش هستند و نیز سبب آن نمی‌گردد که هیچ نوع آتش یا آن چه از آتش است به آنها اثر نگذارد.

ب – اما نه انسان و نه جن و نه هیچ موجود دیگری، فقط جسم تنها نیست، بلکه اصل او روح است و جسم فقط ابزار اوست. و نه روح انسان از خاک آفریده شده و نه روح جن از آتش. و باید دقت نمود که اصل «لذت و الم» متوجه روح است. در همین دنیا نیز آن «من» که سخن می‌گوید روح است به وسیله‌ی زبان، آن «من» که می‌شنود روح است به وسیله‌ی گوش ... و آن «من» که رشد منفی یا مثبت می‌کند روح است به وسیله‌ی بدن. لذا اگر چه بدن نیز سلسله‌ اعصاب و حس‌هایی دارد و آرامش یا تشنج دارد که موجب احساس راحتی یا اذیت و درد می‌شود، اما اصل «لذت و الم» به روح بر می‌گردد. معاد نیز هم جسمانی است و هم روحانی و لذت و الم آن نیز متوجه هر دو وجه می‌باشد و اصل روح است.

ج – در مورد عذاب جهنم نیز باید دانست که اولا آتش یکی از عذاب‌های جهنم است و در بند الف توضیح داده شد که هم سنخی مانع از تأثیر آن نیست. و ثانیا این آتش جسم و روح را می‌سوزاند و ثالثا سنخ این آتش، اگر چه هیبت یا شکلی مانند آتش دنیا داشته باشد، اما هم سنخ با آتش دنیوی نیست. چنان چه نعمات بهشتی نیز اگر چه هم شکل باشند، اما هم سنخ نیستند.

در همین دنیا نیز ما تفاوت شدت و ضعف وجود، صفات و آثار بسیاری از چیزهایی که اشتراک لفظی و حتی گاه ماهوی دارند را در بسیاری از گونه‌هایی که ظاهر یا هیبتی هم سنخ دارند تجربه می‌کنیم. به عنوان مثال: نور یا حرارت شمعی که از موم ساخته ساخته شده، نور و حرارت کبریتی که از باروت است، نور و حرارت روغن حیوانی، نور و حرارت نفت و سپس گاز، نور و حرارت برق، نور و حرارت رعد و برق و ...، اگر دقت کنیم متوجه می‌شویم که در همین عالم ماده نیز هر چه ماده «لطیف‌»تر باشد و از جرم و کثافات کمتری برخوردار باشد، آثارش شدیدتر می‌گردد.

عالم آخرت نیز عالم «لطیف» است و به طور کلی از جرم و کثافات و خصوصیات عالم مادی به دور است. چنان چه بدن انسان در بهشت، بهترین غذاها و میوه‌ها را می‌خورد، اما، هضم، جذب و دفع ماده را ندارد و یا شیر و میوه‌اش خراب و پوسیده و گندیده نمی‌شود. و بدن انسان نیز پیر نمی‌شود. و یا در جهنم می‌سوزد، اما نمی‌میرد.

پس اگر بیان شد رود یا شراب بهشتی و یا آتش جهنم، نباید گمان کنیم که الزاما عین همین رود، نوشیدنی یا آتش دنیوی است و حال آن که خاک و آتشی که بدن انسان و جن از آنها خلق شده است، همین خاک و آتش مادی است.

چهارشنبه 4/8/1390 - 12:54 - 0 تشکر 380059


د – همان گونه در همین بدن مادی، گاهی عفونتی پیدا می‌شود که اگر چه از سنخ همین بدن است، اما موجب آزار و اذیت و گاه مرگ می‌شود، آتش جهنم نیز از درون شخص منحرف [اعم از انس و جن] بلند می‌شود و شعله‌ور می‌گردد و جسم و جانش را می‌سوزاند:

«وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً» (15)

ترجمه: و اما منحرفین براى دوزخ هیزم خواهند بود.

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ ...» (التحریم، 6)

ترجمه: هان اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خود و اهل خود را از آتشى که آتش‏گیرانه‏اش مردم و سنگ است حفظ کنید ... .

ھ – هر سوزاننده‌ای که جسم و جانی را بسوزاند، تعبیر به آتش می‌شود، در حالی که ظاهر همه‌ی آنها الزاما از سنخ آتش نیست. و یا ممکن است از آتش باشد، اما خود آتش نباشد. مثل حرارت خورشید که از آتش خورشید است، اما عین آتش نیست و درختان را سوزانده و خشک می‌کند و گاه سبب آتش گرفتن آنها نیز می‌گردد.

آتش‌های سوازننده‌ی دیگری هم هستند، مثل: آتش حسرت، آتش غبن و پشیمانی، آتش حسادت، آتش فراق و دوری و ...، که همه از عذاب‌های جهنم می‌باشند و جسم و جان را و حتی قلب را می‌سوزانند.

لذا در قرآن کریم در مورد آتش نیز تعابیر متفاوتی به کار رفته است. مثل «نار» و «حطمة»، و در مورد حطمه می‌فرماید: آن آتشی است که خدا آن را بر افروخته است و قلب را می‌سوزاند و از آن مانند ستوی از آتش گذاخته شعله‌ور می‌گردد و بر کل جسم و جان احاطه پیدا کرده و آن را می‌سوزاند:

«کلاَّ لَیُنبَذَنَّ فىِ الحْطَمَةِ * وَ مَا أَدْرَئکَ مَا الحْطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتىِ تَطَّلِعُ عَلىَ الْأَفْدَةِ * إِنهَّا عَلَیهْم مُّؤْصَدَةٌ * فىِ عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ» (الهمزة: 4 تا 9)




ترجمه: نه، چنین نیست به طور حتم در حطمه‏اش مى‏افکنند * و تو چه مى‏‌دانى که حطمه چیست؟ * آتش فروزان و خرد کننده خداست * آتشى که نه تنها ظاهر جسم را مى‏سوزاند بلکه بر باطن و جان انسان نیز نزدیک مى‏شود * آتشى که دربش به روى آنان بسته مى‏شود * در ستون‌هاى بلند و کشیده شده.

پس خلق شدن جسم جنیان از آتش، موجب مصون بودن آنها از عذاب‌های جهنم و حتی آتش جهنم نمی‌گردد.

*به نقل از سایت شبهه

پنج شنبه 5/8/1390 - 6:30 - 0 تشکر 380392

به نام خدا
با عرض سلام وتحیات
تشکر بابت ثبت مطلب مفیدتان
یاد مطلبی افتادم
بهلول و کلوخ

روزی بهلول داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می گوید : من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم.
یک اینکه می گوید خدا دیده نمی شود . پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
دوم می گوید : خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد.
اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.
خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند.
بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟
گفت : نه
بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.
ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم.
استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت!!!

منبع:iaustb

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

پنج شنبه 5/8/1390 - 22:16 - 0 تشکر 380618

خیلی خوب وکارشناسانه بود

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.