تبیان، دستیار زندگی

سلام

در این بحث می خواهیم گنجینه ای از ضرب المثل های فارسی داشته باشیم.روال کار هم اینه که بترتیب حروف الفبا ءشروع می کنیم وهر کس هر ضرب المثلی رو که با اون حرف بلده می نویسه ..برای اینکه همه بتونند شرکت فعال داشته باشندهر بار هم بیش از سه ضرب المثل تمی تونیم بنویسیم ..دقت کنید تکراری هم ننویسید..خب شروع می کنیم:ابتدا..حرف  الف"ا وآ"

من دوتا می نویسم:

آب از دستش نمی چکه

آب از سر چشمه گل آلوده

سلام

1- آب از سرش گذشته
2- آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

سلام

آب در هاون کوبیدن

آّب که سربالا بره قورباغه ابوعطا می خونه

این جا نیفته :"آب که از سر گذشت، چه یه وجب، چه صد وجب"

سلام
من هم چند تا میگم
آنچه خوار آید یک روزی به کار آید
احمد خیلی خوشگل بود آبله هم در آورد
اجاره نشین خوش نشین است
از این ستون به آن ستون فرج است

سلام
جناب برزخ خان بهتر نیست از این به بعد در کنار هر ضرب المثلی معنیش هم ذکر کنیم ؟

از حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شه (یعنی باحرف زدن ،هیچ کاری انجام نمی شه)
از دعای گربه سیاه ،بارون نمی یاد (یعنی نفرین او تاثیری نداره)

آبی از او گرم نمی شه ( یعنی نمی تونه کاری بکنه )

اول بچش بعد بگو بی نمکه ( یعنی از چیزی خبر نداشته باشی ولی ازش بد بگی )

از آن نترس که های و هو دارد، از آن بترس که سر به تو دارد(آدم ساکت و مرموز خطرناک تر از کسیه که رجز می خونه).
از ترس، به گربه میگه خان دائی (در مورد آدمی که ترسیده به کار می ره)
از سایه ی خودش هم می ترسه (در مورد آدمی که ترسیده به کار می ره)

سلام
ممنون از عزیزانی که چراغ این بحث رو روشن نگه داشتند.
به خاطر فوت خواهرزاده ام چند روزی نبودم.برا آمرزش روحش دعا کنید
------------------------------------------
آب پاکی رو دستش ریخت(کلا نا امیدش کرد)
آب زیر پوستش افتاده(چاق شده)
آب نمی بینه وگر نه شناگر قابلیه