• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 544)
سه شنبه 26/7/1390 - 10:34 -0 تشکر 376310
چگونه زوج موفقی باشیم؟:(این بار زوج های ناموفق بخوانند!)

از خدا خواهیم توفیق ادب              بی ادب محروم ماند از لطف رب

بی ادب تنها نه خود را داشت بد              بلکه آتش در هه آفاق زد

این بار زوج های ناموفق بخوانند!

پدید آورنده : نامشخص ، صفحه 16

بدیهی است که در شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زندگی امروزی، تقریباً در همه خانواده ها مسائل و مشکلاتی وجود دارد. بنابراین، در اصل وجود مشکلات و اضطراب ها، نمی توان هیچ گونه تردیدی داشت؛ اما آن چه مهم است، نحوه اندیشه و روش های مقابله با این مشکلات است. در این جا به ذکر شیوه هایی می پردازیم که زوج های موفق در مقابله با مشکلات و اضطراب های زندگی از آنها استفاده می کنند. این شیوه ها عبارتند از:

1. زوج های موفق اضطراب را بخشی طبیعی از زندگی زناشویی در نظر می گیرند.

تفاوت مهم میان زوج های موفق و ناموفق آن است که زوج های موفق، از همان بدو زندگی، انتظار وجود اضطراب و مشکل را در زندگی دارند و سعی نمی کنند که آنها را انکار نمایند و حلاوت و شیرینی زندگی را در وجود این مشکلات - اعم از اقتصادی، کاری، عاطفی، ارتباطی و... - می دانند؛ در حالی که زوج های ناموفق، وجود اضطراب و مشکل را در زندگی، امری غیر عادی و مصیبت زا می دانند. زوج های موفق مشکل یا اضطراب را امری موقتی می دانند و تلاش می کنند تا بر مهارت های خود برای مقابله با آنها بیفزایند و از این که می توانند با مشکلات تازه برخورد کنند، احساس خوبی دارند و در مقابل، زوج های ناموفق، آنها را امری دائمی می دانند و از این که در زندگی آنها مشکل و اضطراب وجود دارد، احساس گناه می کنند و به جای یافتن راه حل، علت مشکل را در دیگران جست وجو می کنند و به جای توجه به جنبه های مثبت و توانمندی های خود به جنبه های منفی و ناتوانایی های خود توجه دارند. که این عامل، موجب شکست خوردگی آنان می شود.

2. زوج های موفق احساسات و نظرات خود را با هم در میان می گذارند.

حرف نزدن و یا کم حرف زدن زن و شوهر با هم، یکی از پدیده های متداولی است که خود ریشه بسیاری از اضطراب هاست. در یک مطالعه، «فلورا دیکز» 22 زن و شوهر را از هم جدا کرد و از آنها خواست که مسائل مهم ارتباطی خود را در زندگی زناشویی یادداشت کنند. نظرات مردان به شرح زیر بود:

1. زنم از من جواب های فوری می خواهد؛ اما من می خواهم در این باره فکر کنم.

2. زنم پیوسته مترصد مسائل پنهان است. او از افکار من برداشت سوء می کند.

3. زنم هرگز از حرفی که به او می زنم، راضی نمی شود.

4. زنم انتظار دارد که جزئیات هر موضوعی را شرح بدهم؛ خود او هم تا بخواهد حرف هایش را کش می دهد؛ نمی دانم چرا به اصل مطلب نمی پردازد.

5. زنم اشخاص را از موضوعات جدا نمی کند. او معتقد است: «اگر با حرف من مخالف باشی، یعنی با خود من مخالف هستی و مرا دوست نداری».

6. زنم همیشه می گوید: «به من توجه کن؛ بگو که زن ارزشمندی هستم»؛ اعصابم را خُرد کرده است.

7. طرفداری از زنان، بخشی از هر صحبت زن من است. درباره هر موضوعی که حرف بزنم، پای مساوات و عدالت میان زن و مرد به میان کشیده می شود.

8. زنم مرتب حرف مرا قطع می کند؛ هنوز حرف من تمام نشده است که حرف می زند.

خانم ها نظرات متفاوتی داشتند. چکیده نظرات خانم ها چنین است:

1. شوهرم به حرف های من دقت نمی کند و بلافاصله در مقام قضاوت بر می آید.

2. شوهرم برای حرف های من ارزشی قائل نیست؛ اما وقتی دیگران حرف می زنند، به دقت به حرف هایشان گوش می دهد.

3. تذکرهای مرا به حساب غرولند می گذارد.

4. همگی مسائل شوهرم، جملگی مهمند؛ اما مسائل من جزیی و بی اهمیت هستند.

5. شوهرم گوش نمی دهد، بلکه تنها به گوش دادن تظاهر می کند. وقتی مچ او را می گیرم عصبانی می شود.

6. من احساساتم را با او در میان می گذارم اما او این کار را نمی کند.

7. اگر اتفاق ناخوشایندی در زندگی شوهرم روی دهد، با من طوری رفتار می کند که انگار تقصیر من بوده است.

8. او نمی تواند احساسات صمیمانه خود را با من در میان بگذارد و این چیزی است که به شدت به آن نیاز دارم.

9. سر شوهرم همیشه شلوغ تر از آن است که فرصت حرف زدن را با من داشته باشد.

10. چرا از بد رفتاری بچه ها مرتب به من شکایت می کند؟ چرا خودش در این زمینه کاری صورت نمی دهد؟

مطالعه دقیق این شکایت ها، نشان می دهد که زوج ها، باید با احساس و کلام با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این جاست که زوج های موفق، در مقایسه با سایرین، از مهارت بیشتری برخوردارند.

در یکی از مراجعات کلینیکی مؤلف، خانمی می گفت:

«در اوایل زندگی زناشویی خود، آموختم که از پرسیدن از چه ناراحتی، خودداری کنم؛ زیرا شوهرم همیشه جواب می داد: از هیچ چیز و اگر اصرار می کردم، ناراحت می شد. یکی از روزها به او گفتم: از وقتی تو ناراحت هستی و حرف نمی زنی، من احساس بدی پیدا می کنم؛ ناراحت می شوم. شوهرم از واکنش من تعجب کرد و گفت: نمی خواهم تو چنین احساسی داشته باشی. اگر نگرانی هایم را با تو در میان نمی گذارم، برای آن است که نمی خواهم تو را نگران کنم.

جالب بود ما هر دو به احساسات یکدیگر فکر می کردیم؛ اما من او را به بی احساس بودن متهم می کردم و او مرا به دخالت. به او گفتم که پنهان کردن احساساتش از من، دردناک تر از این است که در احساسات او شریک شوم. از آن تاریخ به بعد، او احساساتش را با من در میان می گذاشت».

وقتی زن و شوهر احساسات خود را با هم در میان می گذارند، به تدریج با هم دوست می شوند و از حالت صرفاً زن و شوهر، بیرون می آیند. عنصر دوستی، وجه اشتراک اکثر زوج هایی است که با هم روابط حسنه دارند.

3. زوج های موفق برای حل و فصل اختلاف، مهارت هایی در خود ایجاد می کنند و راه برخورد خلاق را می آموزند.

زوج هایی می توانند به خوبی با اضطراب ها و مشکلات روزانه روبه رو شوند که راه هایی عملی برای حل اختلافات خود پیدا کنند و مهارت های لازم را برای کنار آمدن با یکدیگر بیابند. حل و فصل اختلاف و کنار آمدن با یکدیگر، مفاهیمی به هم نزدیک هستند؛ اما یکی نیستند.

مهارت های حل و فصل اختلاف، بیشتر به طرز ارتباط بستگی دارند؛ در حالی که مهارت های کنار آمدن، به خلاقیت، قوه ابتکار و پشتکار و استقامت وابسته اند. بعضی از زوج ها، به یک گروه از این مهارت ها مجهزند؛ اما فاقد مهارت های نوع دوم هستند. زوج هایی وجود دارند که از مهارت های فوق العاده ای برای حل و فصل مسائل خود برخوردار هستند. آنان می توانند درباره هر موضوعی حرف بزنند؛ احساساتشان را با هم در میان بگذارند و درباره خود، احساس خوبی پیدا کنند؛ اما زندگی خانوادگی آنها بسیار مغشوش و نابسامان است، زیرا هرگز با اضطراب هایشان کاری صورت نمی دهند و تنها درباره آنها حرف می زنند. در این صورت، اضطراب ماندگار می شود و ابعاد وسیع تری می گیرد و زن و شوهر به ناچار مترصد کمک گرفتن از دیگران می شوند.

از سوی دیگر، خانواده هایی وجود دارند که به اضطراب ها توجه می کنند؛ اما از کنار اختلافات بی توجه می گذرند. ممکن است اضطراب ناشی از کمی درآمد، با آغاز به کار شوهر در یک شغل دوم، برطرف شود؛ اما ناراحتی از این کار دوم، می تواند حالت انفجارآمیزی به خود بگیرد.

فلورا دیکز نویسنده و محقق امور ارتباطات می گوید:

«تقریباً همه زوج ها با هم نزاع می کنند. بسیاری از آنها از این که موضوع را به زبان بیاورند، خجالت می کشند. در واقع، ازدواجی که در آن هیچ اختلافی وجود نداشته باشد، مرده است و یا به دلیل مشکلات احساسی و عاطفی، در شرف مرگ است. اگر کسی به زندگی خانوادگی خود علاقه مند باشد، به احتمال زیاد، برای رسیدن به خواسته های خود می جنگد».

نزاع، مسئله نیست؛ توانایی حل و فصل دعوا یا اختلاف، تعیین کننده موفقیت زن و شوهر در برخورد با اضطراب هاست که بر اثر اختلاف، به خانواده راه پیدا می کند. زوج هایی که با دو هفته سکوت اختیار کردن، با اختلاف زناشویی خود برخورد می کنند، در واقع با اضطراب روبه رو نمی شوند. این روش، بر شدت تنش موجود در خانواده می افزاید. زن و شوهری که با هم برخورد جسمانی می کنند و یا به هم بد و بیراه می گویند، سطح اضطراب میان خود را افزایش می دهند. زوج هایی که با اضطراب کنار می آیند، کسانی هستند که اختلاف را حل و فصل می کنند.

«توماس لیبرمن»، به پنج روش اشاره می کند که اشخاص معمولاً نسبت به اختلاف خود واکنش نشان می دهند: که عبارتند از: اجتناب، رقابت، انطباق، مصالحه و همکاری که به تشریح آنها می پردازیم:

اجتناب: اجتناب، به معنای گریز، به تعویق انداختن، به تأخیر انداختن و یا پس نشستن کامل از اختلاف است. در واقع، اجتناب کننده می گوید: «آیا ممکن است بعداً در این باره حرف بزنیم» و یا «من از بحث در این باره متنفرم».

زوج هایی که با اضطراب درست برخورد می کنند، از سیاست اجتناب بهره نمی برند.

ویژگی های بارز این زوج ها و خانواده ها، این است که حضور اضطراب را تصدیق می کنند و تظاهر به این نمی کنند که اضطراب در کار نیست. آنها با عباراتی نظیر «از شرایط و از آن چه می گذرد، راضی نیستم» و یا «مطلبی هست که باید درباره آن حرف بزنیم»، به استقبال اضطراب می روند.

رقابت: رقابت نیز مستلزم شرایطی است که طرفین به جنگ قدرت تن می دهند و از موضع گیری «من برنده هستم و تو بازنده» استفاده می کنند. در این شرایط، هر طرف، به زیان طرف مقابل، پیروزی خود را آرزو می کند و می خواهد منطق مورد باور خود را به اثبات برساند و از موضوع خود دفاع کند.

در خانواده های موفق در برخورد با اضطراب، رقابت نیز جایی ندارد و یا به میزان اندکی به چشم می خورد؛ گر چه بسیاری از آنها می گویند که ازدواج خود را با رقابت آغاز کرده اند و به زودی به این نتیجه رسیده اند که این کار تا چه اندازه برای آنها زیان بار است.

انطباق: «کسی که خود را تطبیق می دهد، از خواسته های خود می گذرد تا خواسته های طرف مقابل را برآورده سازد». به گفته لیبرمن، یکی از طرفین یا زوجین در موضع «تو برنده و من بازنده»، قرار می گیرد و می ترسد که احساسات طرف مقابل خود را جریحه دار سازد؛ احساس می کند هر طور شده، باید طرف دیگر را خشنود سازد؛ حتی اگر این خشنودی، به زیان خود او تمام شود.

مصالحه: در این روش، هر یک از طرفین، از بخشی از خواسته خود صرف نظر می کنند تا اختلاف موجود برطرف شود. زوج ها، از مصالحه، برای برخورد مؤثر با اضطراب های موقتی استفاده می کنند. گذراندن روز و شب عید در منزل پدر و مادر زن یا شوهر، موضوعی است که می توان به آن اشاره کرد. ممکن است زن و شوهری که در این زمینه اختلاف نظر دارند، تصمیم بگیرند که روز عید را در خانواده والدین زن و شب عید را در خانه والدین مرد بگذرانند یا این که ممکن است به این نتیجه برسند که امسال، عید را با والدین شوهر و سال دیگر، عید را با والدین زن سپری کنند.

به اعتقاد لیبرمن، مصالحه، شکل ساده تر همکاری است. از این روش، در موارد ساده و جزئی می توان استفاده کرد. در شرایطی که فرصت کم است و زن و شوهر باید سریع تصمیم بگیرند و فرصتی برای همکاری و همیاری وجود ندارد، می توان از این روش استفاده کرد.

همکاری: به اعتقاد لیبرمن، همکاری، به جهت آن که خواسته های طرفین را برآورده می سازد، از هر روش دیگری بهتر است؛ اما زن و شوهر چگونه می توانند همکاری را بیاموزند؟ اگر همکاری و مذاکره، به معنای تلاش برای برآورده ساختن نیازهای یکدیگر باشد، در این صورت، مسلم است که هر یک از طرفین باید نسبت به خواسته ها، احساسات و نیازهای دیگری حساس باشد؛ اما چون نمی توانیم ذهن دیگران را بخوانیم، تنها راه اطلاع از خواسته دیگران، این است که خواسته هایشان را بپرسیم و آنها هم تنها در صورتی می توانند خواسته خود را با ما در میان بگذارند که بدانند چه خواسته ای دارند.

همکاری، در روابط سالم زن و شوهر، معمولاً به معنای توجه به مباحث موجود و یافتن راه حل، به شکلی است که نیازهای طرفین را برآورده سازد. اگر زن می خواهد بیرون از منزل کار کند و مرد می خواهد زنش در خانه بماند، تضادی ایجاد می شود که با مصالحه؛ نمی توان آن را از میان برداشت؛ گرچه ممکن است زن و شوهر به توافق برسند که زن بیرون از خانه و به صورت پاره وقت کار کند؛ اما هر دو ناخشنود خواهند بود؛ زیرا وقتی مرد می خواهد که زنش در منزل باشد، او در منزل نیست و زن، باید با شغل ضعیف تر و با درآمد کمتر بسازد. به عبارت دیگر، می بینیم که مصالحه، هیچ کدام از این زن و شوهر را راضی نکرده است.

با این حساب، آنها چگونه باید همکاری کنند؟ قبل از هر چیز باید مشخص شود که چرا زن می خواهد بیرون از منزل کار کند؟ آیا به پول شخصی نیاز دارد؟ آیا وقتی از او می پرسند که چه می کند، از این که جایی کار نمی کند، ناراحت است؟ آیا می خواهد راهی برای گریز از کار بی مزد پیدا کند و آیا در منزل، حوصله اش سر می رود؟ بعد از او، نوبت به شوهر می رسد. چرا او می خواهد زنش در منزل کار کند؟ آیا کار کردن زن، به اعتبار او، به عنوان نان آور خانواده، لطمه می زند؟ آیا نگران است که در معادله قدرت، نیروی زنش از او بیشتر شود؟ آیا نگران است که اگر زنش بیرون از منزل کار کند، نیازش به او کمتر می شود؟ آیا اگر زنش بیرون از منزل کار کند، باز هم مثل سابق به او خدمت می کند؟ آیا این امر، بدین معنی است که او مجبور شود بیشتر از سابق، به کار منزل و نگه داری از بچه ها بپردازد؟ آیا احساس می کند که مادرها نباید و درست نیست که بیرون از منزل کار کنند؟

دلایل یک اختلاف، معمولاً در یک مورد خلاصه نمی شود و در واقع، ممکن است مسئله صرفاً کار بیرون از منزل نباشد و ممکن است احساسات و عوامل عمیق تری را در بر بگیرد. باید این احساسات و عوامل را ظاهر کرد تا به راه حل هایی رضایت بخش، برای طرفین رسید. همکاری، به امور پنهان در پس پرده توجه می کند و راه های رضایت بخش را تدارک می بیند.

اگر زن می خواهد بیرون از منزل کار کند، به این دلیل که احساس می کند زحماتش را نمی بینند و به عنوان مادر مقیم خانه، ارزشش را به درستی برآورده نمی کنند، راه حل را باید در اقداماتی جست وجو کرد که زن، ضمن آن که در منزل می ماند، ارج و قرب لازم را داشته باشد. شوهر می تواند از زنش بیشتر حمایت کند و در مقام تأیید او بکوشد. ممکن است زن بتواند در دانشگاه به تحصیل مشغول شود و یا کارهای داوطلبانه و خیریه بکند و نیازی به این نیست که حتماً بیرون از خانه کار کند.

اگر شوهر مخالف کار کردن زن در بیرون از منزل است و می خواهد که زن وقت بیشتری را صرف نگه داری از فرزندان کند، در این صورت، باید موضوع را با صراحت با زن در میان بگذارد و به او بگوید که مخالف کار کردن او نیست؛ بلکه نمی تواند بیش از این، با بچه ها وقت صرف کند. چرا به وقت صرف کردن بیشتر با بچه ها بی علاقه است؟ آیا حوصله ندارد با آنها نقاشی کند؟ آیا نگران نظم و تربیت بچه هاست؟ اگر چنین است، قبل از این که برای کار کردن زن در بیرون از منزل تصمیم بگیرند، باید به این موضوعات رسیدگی کنند.

همکاری، به صرف وقت نیاز دارد و احساسات را مطرح می کند. به همین دلیل است که بسیاری از ما، هرگز به این مرحله از حل اختلاف نمی رسیم. با این حال، این مهم ترین مهارتی است که به کاهش اظطراب کمک می کند.

4. زوج های موفق از سازمان ها و اشخاص دیگر نیز کمک می گیرند.

خانواده های موفق و ناموفق در رفع اضطراب، درباره کمک گرفتن از نظام های بیرون از جمع خانواده، نظریات بسیار متفاوتی دارند. از نظر خانواده های موفق در کنار آمدن با اضطراب، اقوام، دوستان، گروه ها و جامعه، حامیانی ارزشمند هستند و حال آن که خانواده های مضطرب و مشکل دار، دخالت این افراد را به حساب ناتوانی خود می گذارند. به ما از دیرباز گفته اند که یک خانواده خوب، خانواده ای است که می تواند مسائل خود را حل و فصل کند و اگر جز در مواقع اضطراری، از کسی کمک بگیرد، نشانه آن است که به اندازه سایر خانواده ها خوب و موفق نیست.

به روشنی می توان گفت که خانواده های موفق، در برخورد با اضطراب، از نظام های حمایتی، بیشترین بهره را می برند. آنان، وقتی به مراقبتی برای فرزندشان احتیاج پیدا می کنند و یا وقتی یکی از افراد خانواده آنها بیمار می شود و یا مسئله ای بروز می کند، کسانی را دارند که از آنها کمک بگیرند و آن اشخاص نیز به سهم خود، در وقت نیاز، تقاضای مساعدت می کنند.

در جامعه پرتحرک، پیچیده و صنعتی امروز، بعید است که اقوام درجه اول و دوستان قدیم، در نزدیکی ما زندگی کنند و ممکن است با ما صدها کیلومتر فاصله داشته باشند و حتی اگر در شرایط اضطراری از کمک آنان بهره مند شویم، برای برخورد با اضطراب ها و مشکلات روزانه، از دست آنها برای ما کاری ساخته نیست. گروه هایی حمایت کننده، برای خانم های خانه دار افسرده، برای والدینی با فرزندان کم سال، برای خانواده هایی که نوجوان های معتاد دارند، برای والدینی که نمی توانند فرزندانشان را کنترل کنند و برای خانواده های کم درآمد، بسیار مفید و ارزشمند هستند. اینها خانواده های ارزشمندی هستند که از کمک های طبیعی در نزدیکی خود محرومند.1

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.