كتاب از گذرگل تا دل كه در واقع پایان نامه دكترای شما نیز به شمارمی رود، بتازگی در قالب یك كتاب منتشر شده است. چطور شد كه به بررسی تطبیقی زیبایی شناسی موسیقی و معماری پرداختید؟
از سویی رشته تحصیلی من معماری است و از طرف دیگر سالهاست كه در عرصه موسیقی فعالیت میكنم. بنابراین داشتن تجربه و تحصیلات در این دو وادی مرا به سمت این موضوع كشاند. البته نباید فراموش كرد كه وجوه اشتراك هنرهای موسیقی و معماری بسیار زیاد است و در فرهنگ و تمدن ایران هم ریشه دارد. تنها به یك مورد اشاره میكنم و این كه هم معماری و هم موسیقی، بسیار وامدار علم ریاضی هستند.
این كتاب تازه منتشر شده و تا امروز بیشتر بین استادان دانشگاهها، كارشناسان و علاقهمندان به پژوهشهای علمی و هنری بازتاب یافته است. خودتان بعد از گذشت چند هفته از انتشار آن، ارزیابیتان از كتاب چیست و بازخوردهای انتشار آن را چگونه میبینید؟
البته هنوز زمان زیادی از چاپ این كتاب نمیگذرد. اگرچه در این مدت نیز عكسالعملها نسبت به آن مطلوب بوده است. البته اول كتاب باید عنوان زیباییشناسی تطبیقی ذكر میشد كه به دلیل سفری كه داشتم و عدم نظارت شخصی، متاسفانه این اتفاق نیفتاده است.
و برخورد مخاطبان با آن؟
كسانی كه به نوعی معماری یا موسیقی را دوست دارند، طبعا به مطالعه چنین كتابهایی گرایش نشان میدهند. در مدتی كه از انتشار این كتاب میگذرد،برخی مخاطبان، مقوله زیباییشناسی هنر برایشان جالب بوده و بعضی بحثهای موسیقایی طرح شده در كتاب را دوست داشتهاند. برای برخی هم جالب بود كسی كه سالهاست در حیطه موسیقی فعالیت میكند، به تالیف كتابی با این موضوع دست بزند.
از مطالعه اجمالی كتاب و اشكال هندسی موجود در آن میتوان به این مساله پی برد كه كتاب برای مخاطب خاص نوشته شده است.
بله. بیشتر برای مخاطب خاص كاربرد دارد. شاید به این خاطر كه دربرخی قسمتهای كتاب محاسبات ریاضی به چشم میخورد. در واقع با توجه به فهرستی كه در كتاب آمده، میتوان براحتی فهمید برای دوره دكترای معماری تالیف شده است. به هرحال مخاطبی كه میخواهد به مطالعه این كتاب بپردازد، باید به ریاضی نیز اشراف كافی داشته باشد.
امروز بیش از همیشه شاهد قرابت و همنشینی هنرها با یكدیگر هستیم. خود شما نیز در كتابتان به دنبال معرفی و تشریح پیوندهای میان موسیقی و معماری بر آمدهاید. درباره تاثیر هنرها بر یكدیگر بگویید؟
در این كتاب سعی كردهام به مقایسه موسیقی و معماری بپردازم. در واقع به تبیین این مبحث پرداختم قوانینی كه در معماری هست، میتواند موجب زیبا كردن موسیقی نیز شود و البته نسبتهای این هنرها را با هم قیاس كردهام.
یكبار در گفتوگویی كه با یك نقاش داشتم، او میگفت كه مسجد شیخلطفالله نمونه یك غزل است و انگار معمار در حین ساختن این بنای ماندگار، به سرودن غزل پرداخته است. با این اوصاف فكر میكنید موسیقی چقدر میتواند در معماری نقش داشته باشد؟ به هرحال تمام هنرها نشات گرفته از مبانی ظاهری هستند و تنها نوع تجلیشان فرق میكند. منظورم این است كه این تجلی میتواند در هنرهای مختلف اتفاق بیفتد. مثلا یكبار تجلی حق را در موسیقی مشاهده میكنیم و یك بار در خط. اما مبانی تمام هنرها همانطور كه گفتم واحد است و فقط طول و عرض و فركانس آنها با یكدیگر تفاوت دارد.
به عنوان استاد دانشگاه و یك هنرمند، وضعیت انتشار كتابهای نظری در حوزه موسیقی را از لحاظ مخاطب، شمارگان و ناشران چگونه میبینید؟
به نظرم انتشار كتابهای موسیقی در شرایط عادی قرار دارد و از وضعیتی مناسب برخوردار است.
شاید بهتر باشد سوالم را این گونه طرح كنم. امروز حتی كتابهایی كه در قالب رمان و شعر منتشر میشوند، شمارگان پایینی دارند. خب به نظر میآید در مورد كتابهای تخصصی و نظری در باب هنر و بویژه موسیقی، این مساله با شدت بیشتری دیده شود. برای مثال به آن شكلی كه باید درباره كتابهای چاپ شده مخاطبشناسی صورت نمیگیرد. فكر میكنم كتابهایی كه برای مخاطبان خاص نوشته میشوند بیشتر دچار این محدودیتها هستند.
بله. البته كتابخوانی به صورت خاص همواره دارای چرخه نادرستی است و مشكلات خود را دارد.یعنی تعداد كسانی كه كتابهای خاص میخرند، اندك هستند. اگر كتابی درباره صنایع شعری باشد، مسلما اهالی شعر بیشتر نسبت به آن گرایش دارند. اما اگر كتابی در حد فهم عامه باشد، طبعا از تیراژ بالاتری برخوردار است. مثل حیطه سینما كه در برخی مواقع میبینید از یك فیلم استقبال زیادی میشود، ولی خود سینماگران عقیده دارند كه این فیلم خوبی نیست. به هر حال حوزههای نظری و تخصصی هنر با مخاطب كمتری روبهروست كه بخشی از آن طبیعی است.
به نظر شما چرا اهالی موسیقی نسبت به نگارش كتابهای نظری در این حوزه كمتر گرایش نشان میدهند یا اگر هم در این ارتباط كارهایی میشود انگشت شمار و اندك است؟
البته كتابهای خوبی در دوران معاصر توسط استادان موسیقی نوشته شده است. مثلا درباره ردیفهای موسیقی سنتی در حوزه نظری و پژوهشی كارهای ارزشمندی انجام شده است كه كتاب ردیفهای داریوش طلایی از این جمله است.منتهی تعدادشان كم است.فكر میكنم در ایران نسبت به بحثها و موضوعهای نظری هنر بیتوجه هستیم و در موسیقی نیز سعی میكنیم بیشتر به شكل شفاهی كار و داشتههایمان را منتقل كنیم. البته افرادی هستند كه در حال حاضر نیز روی مباحث گوناگون موسیقی در دانشگاهها كار میكنند.
با توجه به این كه در حال حاضر مدرس دانشگاه هستید جای پرداختن به چه مباحثی را در حوزه نظری موسیقی خالی میبینید؟خب مباحث نظری زیادی وجود دارد. آنچه در ذهنم به عنوان موضوع تحقیق هست، درحال حاضر زیاد است. منتهی مسالهای كه دراین میان وجود دارد این است كه محقق در این زمینه كم داریم. مثلا در زمینه شناخت موسیقی اقوام یا همین طور در زمینه موسیقی مقامی با كمبود روبهرو هستیم. البته درباره مباحثی چون سازشناسی كارهای ارزشمندی در قالب كتاب شده است، منتهی باید در فضای دانشگاهی صورت بگیرد.
برای مثال تحقیقات دانشجویی كه در دانشگاهها ارائه میشود، در برخی موارد قابلیت تبدیل شدن به یك كتاب را دارد.
منبع جام جم