روزی روزگاری، پیرزن فقیری توی زبالهها دنبال چیزی برای خوردن میگشت که چشمش به چراغی قدیمی افتاد آن را برداشت و رویش دست کشید. میخواست ببیند اگر ارزش داشته باشد آن را ببرد و بفروشد. در همین موقع، دود سفیدی از چراغ بیرون آمد. پیرزن چراغ را پرت کرد، با ترس و تعجب، عقب عقب رفت و دید که چند قدم آن طرفتر، غول بزرگی ظاهر شد. غول فوری تعظیم کرد وگفت: نترس پیرزن! من غول مهربان چراغ جادو هستم. مگر قصههای جوراجوری که برایم ساختهاند، را نشنیدهای؟ حالا آرزو کن تا آنرا در چشم به هم زدنی برایت برآورده کنم، اما یادت باشد که فقط یک آرزو! پیرزن که به دلیل این خوش اقبالی توی پوستش نمیگنجید، از جا پرید و با خوشحالی گفت: الهی فدات شم مادر! اما هنوز جمله بعدی را نگفته بود که فدای غول شد و نتوانست آرزویش را به زبان بیاورد. و مرگ او درس عبرتی شد برای آنها که زیادی تعارف میکنند
روزی روزگاری، پیرزن فقیری توی زبالهها دنبال چیزی برای خوردن میگشت که چشمش به چراغی قدیمی افتاد آن را برداشت و رویش دست کشید.
میخواست ببیند اگر ارزش داشته باشد آن را ببرد و بفروشد. در همین موقع، دود سفیدی از چراغ بیرون آمد. پیرزن چراغ را پرت کرد، با ترس و تعجب، عقب عقب رفت و دید که چند قدم آن طرفتر، غول بزرگی ظاهر شد. غول فوری تعظیم کرد وگفت: نترس پیرزن! من غول مهربان چراغ جادو هستم. مگر قصههای جوراجوری که برایم ساختهاند، را نشنیدهای؟ حالا آرزو کن تا آنرا در چشم به هم زدنی برایت برآورده کنم، اما یادت باشد که فقط یک آرزو!
پیرزن که به دلیل این خوش اقبالی توی پوستش نمیگنجید، از جا پرید و با خوشحالی گفت: الهی فدات شم مادر! اما هنوز جمله بعدی را نگفته بود که فدای غول شد و نتوانست آرزویش را به زبان بیاورد. و مرگ او درس عبرتی شد برای آنها که زیادی تعارف میکنند
به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند كه برون درچه كردي، كه درون خانهآئي
کل آیتم ها 5
سلام بر یاس کبود گرامی
اگه منم یدونه از این چراغ جادو ها پیدا کنم میدونید به شما چی میگم ؟
میگم: خیلی مطلبدون جالبس الهی پیر شی مادر !!
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
سلام یاس عزیزاین عکس رو گذاشتی یاد دوران بچگی افتادمبازی علاءالدیننمیدونم بازی کردین یا نه.ولی خیلی بازی جالبیه.بچه که بودم همیشه بازی میکردمش.مرسی
دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
سلامبله منم بازی کردم و خیلی هم بازیش و دوست داشتم واقعا هیجان انگیز بود
سلامای زندگی، بنده علاء الدین نه، ولی نون بیار کباب ببر زیاد بازی می کردم، اونم خیلی مهیج بود.
با سلام به صورت کلی تعارف چیزه خوبیه اما گاهی یه چیزایی میگیم که دیگه نمیدونیم چی داریم میگیم :دیو در مورد بازی علاءدین هم اختیار دارید. کیه که بازی نکرده باشش؟ من هم خودم کلی خاطرات باهاش دارمموفق باشید.