• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 2688)
يکشنبه 24/7/1390 - 18:51 -0 تشکر 375658
کرامات شهدا

به نام خدا

قربونشون برم که حتی بعد شهادت هم راه رو نشونمون می دن

نمونه های این چنینی برامون بفرستید

متشکرم 

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/7/1390 - 18:54 - 0 تشکر 375662

کرامات شهدا 1

شهید بزرگوار علی اکبر صادقی

ولادت:1341
شهادت:1367

شهیدی که به خواست مادرش در قبر چشمانش را باز کرد

وقتی این شهید بزرگوار را در قبر گذاشته بودند مادرش بالای قبر ایستاده بود..گفت خدایا

چشمای علی اکبر من شب دامادی خیلی قشنگ شده بود ،میخوام برای آخرین بار ببینمشون.

.گفت علی اکبرم چشماتو باز برای اخرین بار چشماتو ببینم و گفت خدایا!تو رو به علی اکبر

امام حسین (ع)قسم میدم یکبار دیگه چشمای اکبرم رو ببینم ! چشمای قشنگ این شهید

بزرگواربرای لحظاتی باز شد و دوباره بسته شدند....

فدای چشمان قشنگت بشم شهید..

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/7/1390 - 18:57 - 0 تشکر 375665

کرامات شهدا 2

شهید بزرگوار محمد رضا شفیعی

ولادت:1346
شهادت:1365

شهیدی که بعد از 16 سال پیکرش سالم به وطن برگشت

14 ساله بود که به جبهه اعزام شد(البته با دستکار شناستامه)

مادرش میگفت وقتی از جبهه برمیگشت نمیگذاشت زیرش تشک بندازم می گفت:

«مادر اگر ببینی رزمندگان شبها كجا می خوابند! من چطور روی تشك بخوابم؟»

وقتی نیرو های صدام بعد از 16 سال پیکر این شهید بزرگوار رو از زیر خروار

ها خاک سالم در اوردند بسیار شکفت زده شدند وحتی گفته میشه سه ماه پیکر این

شهید رو زیر آفتاب نگه داشتند اما همچنان سالم ماند

سرباز عراقی ای که پیکر این شهید را در تبادل شهدای ایران و کشته های عراق

تحویل میداد به شدت گریه میکرد و صدام را لعن میکرد...

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/7/1390 - 18:59 - 0 تشکر 375666

کرامات شهدا 3

شهید بزرگوار محمد رضا حقیقی

ولادت:1344
شهادت:1364

شهیدی که در قبر لبخند زد

دوستانش میگفتند:وقتی نماز جماعت تمام شد و همه رفتند محمدرضا سر گذاشت

به سجده و مدتی همان جور ماند.خشكش زده بود هرچه صبر كردند او سر از

سجده بر نداشت یكی از بچه ها گفت خیال كردیم مرده!وقتی بلند شد صورتش

غرق اشك بود از اشك او فرش مسجد خیس شده بود . پیرمردی جلو آمد و پرسید

:چرا اینجور گریه می كنی؟ گفت : پدر جان! روی نیاز ما به خداست اگر من

در سجده مرادم را نگیرم پس كی بگیرم؟

در دفتر خاطرات این شهید بزرگوار یه شعر هست که اون شعر رو ببینید:

وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر...(توی عکس دوم معلومه)

و زمانی که در حال خاکسپاری این شهید بزرگوار بودند همگان دیدند که لبهای

این شهید کم کم باز شد و تبدیل شد به زیباترین لبخند دنیا....اگر دقت کنید به عکس

میبینید که حتی چشم ها حالت خنده داره..

فدای لبخندت بشم ای شهید...


   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/7/1390 - 19:2 - 0 تشکر 375667

کرامات شهدا 4

شهید بزرگوار سید احمد پلارک
ولادت :1344
شهادت:1366

شهیدی که تربتش بوی عطر میدهد..

شهید پلارک به عنوان یک سرباز عادی کار میکرد و همیشه در حال شستن دستشویی

های پایگاه به طوری که بدنش همیشه بوی بد میگرفت...اما الان وقتی به بهشت زهر

ای تهران-قطعه 26-ردیف 32-شماره 22 برید یه بوی گلاب و عطری رو احساس

میکنید،نزدیک تر که میرید متوجه میشید بوی عطر از مزار شهید بزرگوار احمد پلارک

هستش..

سنگ قبر همیشه خیس است و از آن عطر بیرون میاید...بوی عطر عاشقی..

مادرش میگوید به نماز اول وقت اعتقاد داشت و نماز شبش ترک نمیشد...

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/7/1390 - 19:4 - 0 تشکر 375669

کرامات شهدا 5

شهید بزرگوار مجتبی صالحی

شهیدی که بعد از شهادت برگه امتحانی دخترش را امضا کرد

وقتی برنامه امتحانی ثلث دوم رو دادن به بچه ها و خواستن پدرشون امضا کنه اون

رو ..زهرا صالحی غم دلشو گرفت!اخه اون باباش شهید شده بود و بابایی نداشت

که برگه شو امضا کنه...وقتی ناراحت میره خونه با دل شکسته به خواب میره و پدر

رو توی خواب میبینه ..بابا ازش میخواد که برگه شو بیاره تا امضا کنه و زهرا این

کاررو میکنه...وقتی از خواب بیدار میشه و برگه امتحانیشو میبینه متوجه میشه که

بابا واقعا .... نوشته بود: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء كر

ده بود.علمای اون زمان از جمله آیت الله خزعلی صحت این موضوع رو تایید کردند

..همچنین امضا توسط اداره آگاهی تهران بررسی شد و معلوم شد امضا خود شهید

است..نکته دیگه این که برای امضا از رنگ قرمز استفاده !رنگی که جوهرش مربو

ط به هیچ خودکار و خودنویسی نبود

امضای شهید رو برای دوستان میذارم..

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/7/1390 - 19:6 - 0 تشکر 375672

کرامات شهدا 6

شهید بزرگوار محمد ابراهیمی مجد

شهیدی که امام زمان (عج) را ملاقات کرد


قسمتی از وصیت نامه این شهید بزرگوار:

بگذارید بعد از مرگم بدانند که همانطور که اساتید بزرگمان میگفتند:نوکر محال است

صاحبش را نبیند من نیز صاحبم را، محبوبم را دیدار کردم اما افسوس که تا این لحظه

که این وصیت را مینویسم دیدار مجدد او نصیبم نگشت

و در جایی دیگر میگوید:

اگر من شهید شدم که خود را لایق شهادت نمیدانم بلکه باید بگویم مرگ یا اجلی به

سراغ من آمد مادر چون تو روزی آرزو داشتی که من ازدواج کنم و امر خدایی را

انجام دهم ولی تا کنون اینطور نشده بعد از مرگم به جای آنکه گریه و زاری کنی

کارت عروسی تهیه کن در یک طرف اسم و در یک طرف دیگر نام شهادت را

بنویس و مانند دیگر کارتهای عروسی و کاملا شبیه به آنها با کلمات سرور و

شادی زینت بده و برای آشنایان و دوستان بفرست و آنها در جشن این موهبت

الهی که نصیب من و تو شده دعوت کن و با شیرینی و شربت از آنها پذیرایی کن.

بر روی سنگ قبر شهید مصطفی ابراهیمی مجد :

اینجا خانه شهیدی است که به انتظار قیام مولایش ( عج ) آرام گرفته است


منبع تمام مطالب اینجا

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

يکشنبه 24/7/1390 - 21:16 - 0 تشکر 375754

درعالم رازی هست

که جز به بهای خون فاش نمی شود

"شهید سید مرتضی آوینی"

ممنون از عکسات ولایت.

من این عکس هارو تو کتاب دارم می خواستم بذارم نمیدونستم چه جوری.

ممنون که شما گذاشتید.اجرت با شهدا

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
يکشنبه 24/7/1390 - 21:22 - 0 تشکر 375758

valayat گفته است :
[quote=valayat;190629;375665]

کرامات شهدا 2

شهید بزرگوار محمد رضا شفیعی

ولادت:1346
شهادت:1365

شهیدی که بعد از 16 سال پیکرش سالم به وطن برگشت

14 ساله بود که به جبهه اعزام شد(البته با دستکار شناستامه)

مادرش میگفت وقتی از جبهه برمیگشت نمیگذاشت زیرش تشک بندازم می گفت:

«مادر اگر ببینی رزمندگان شبها كجا می خوابند! من چطور روی تشك بخوابم؟»

وقتی نیرو های صدام بعد از 16 سال پیکر این شهید بزرگوار رو از زیر خروار

ها خاک سالم در اوردند بسیار شکفت زده شدند وحتی گفته میشه سه ماه پیکر این

شهید رو زیر آفتاب نگه داشتند اما همچنان سالم ماند

سرباز عراقی ای که پیکر این شهید را در تبادل شهدای ایران و کشته های عراق

تحویل میداد به شدت گریه میکرد و صدام را لعن میکرد...

یكی از همرزمان قدیمی تو ، بالای قبر می گفت: من می دانم چرا محمدرضا بعد از 16سال سالم بر گشته! او غسل جمعه اش، زیارت عاشورایش، نماز شبش ترك نمی شد، همیشه با وضو بود، و هر وقت در مجلس روضه شركت می كرد یا ما در سنگر مصیبت می خواندیم، همه با چفیه اشكهایشان را پاك می كردند ولی محمدرضا اشكهایش را به بدنش می مالید و گریه می كرد.

 

                

            اللهم انّا نَشکوا إلیکَ فَقد نبیّنا و غَیبةَ وَلیّنا...

                         اللهم عجل لولیک الفرج

يکشنبه 24/7/1390 - 21:31 - 0 تشکر 375765

ممنون ففلی از توضیحات بیشترت

یه موردی در باره شهید پلارک بگم که گفتن معلوم نیست بوی عطر قبرش از کدوم از این

موارده.دستشویی شستن  و زیارت عاشورا و احترام به پدرو مادر

هیچ چیزی معلوم نیست که کدومش باشه. منم یه موردی شنیدم اینکه گفتن همسایه ها

مسخره اش میکردن به خاطر همین خدا انقدر عزیزش کرده بعد از شهادتش.

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
يکشنبه 24/7/1390 - 21:31 - 0 تشکر 375766

valayat گفته است :
[quote=valayat;190629;375665]

کرامات شهدا 2

شهید بزرگوار محمد رضا شفیعی

ولادت:1346
شهادت:1365

شهیدی که بعد از 16 سال پیکرش سالم به وطن برگشت

14 ساله بود که به جبهه اعزام شد(البته با دستکار شناستامه)

مادرش میگفت وقتی از جبهه برمیگشت نمیگذاشت زیرش تشک بندازم می گفت:

«مادر اگر ببینی رزمندگان شبها كجا می خوابند! من چطور روی تشك بخوابم؟»

وقتی نیرو های صدام بعد از 16 سال پیکر این شهید بزرگوار رو از زیر خروار

ها خاک سالم در اوردند بسیار شکفت زده شدند وحتی گفته میشه سه ماه پیکر این

شهید رو زیر آفتاب نگه داشتند اما همچنان سالم ماند

سرباز عراقی ای که پیکر این شهید را در تبادل شهدای ایران و کشته های عراق

تحویل میداد به شدت گریه میکرد و صدام را لعن میکرد...

با اجازه جناب ولایت یه سری اطلاعات از این شهید میذارم: 

شهید محمد رضا شفیعی

گردان تخریب لشكر 17 علی ابن ابی طالب (ع)

نام پدر: حسین

مجروحیت و اسارت در كربلای 4

شهادت در بیمارستان بغداد: 4/10/1365

بازگشت پیكر به ایران: 14/5/1381 (۱۶ سال پس از شهادت)

محل دفن: گلزار شهدای علی ابن جعفر قم

قطعه 2 ردیف 14 شماره 1

 

                

            اللهم انّا نَشکوا إلیکَ فَقد نبیّنا و غَیبةَ وَلیّنا...

                         اللهم عجل لولیک الفرج

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.