بنام خدای عزیزم
سلام
فضل
بن شاذان نیشابورى روایت كرده از سهل بن زیاد از عبدالعظیم بن عبدالله
حسنى كه گفت:
داخل شدم بر سید خود، على بن محمد - یعنى امام على نقى (علیه
السلام) -؛ چون نظر حضرت بر من افتاد، فرمود:
مرحبا به تو اى ابوالقاسم! حقا كه تو دوست مایى.
گفتم: یابن رسول الله! اراده دارم كه به تو عرض كنم معالم دین خود را اگر
پسندیده تو باشد، بر آن ثابت باشم تا آن كه ملاقات كنم با خداى خود.
آن حضرت فرمود كه: بیاور آنچه دارى یا اباالقاسم!
گفتم كه: مىگویم:
خداى تبارك و تعالى یكى است و او را مثل و مانند نیست، و
خارج از دو حد است كه آن حد ابطال و حد تشبیه است، و او سبحانه و تعالى
جسم نیست، و صورت نیست، عرض نیست، و جوهر نیست؛ بلكه او جل جلاله، جسم
دهنده جسمها و صورت بخشنده صورتها و آفریننده اعراض و جوهر هاست، و
پروردگار هر چیزى و مالك و جاعل و محدث آن چیز است؛
مىگویم كه محمد، بنده و رسول اوست و خاتم پیامبران است و بعد از او، تا روز قیامت، پیغمبرى نیست؛
و مى گوییم كه شریعت او، ختم كننده شریعت است و بعد از آن شریعت، تا روز قیامت، شریعتى نیست؛
و مىگویم كه امام و خلیفه و ولى امر بعد از او، امیر المؤمنین، على بن
ابى طالب (علیه السلام) است، و بعد از او، فرزند او حسن، و بعد از او،
حسین، پس على بن الحسین، پس محمد بن على، پس جعفر بن محمد، پس موسى بن
جعفر، پس على بن موسى، پس محمد بن على (علیه السلام)، پس تو اى مولاى من!
امام (علیه السلام) فرمود: بعد از من، امام و خلیفه و ولى امر، فرزند من
حسن است؛ پس مردمان را عقیده چگونه است درباره جانشین بعد از او؟
گفتم: بر چه وجه است آن، اى مولاى من؟!
فرمود: از آن جهت كه نبینند شخص او را و حلال نباشد بر زبان آوردن نام او
تا خروج كند و پر گرداند زمین را از عدل و داد، آن چنان كه پر شده باشد از
جور و ظلم.
عبدالعظیم (علیه السلام) گفت: پس گفتم: اقرار كردم -
یعنى به امامت حضرت امام حسن و خلف او (یعنى امام زمان) نیز قائل شدم - و
مىگویم كه دوست این امامان، دوست خداست و دشمن ایشان، دشمن خداست و طاعت
ایشان - یعنى فرمان بردارى نمودن از ایشان - طاعت و فرمان بردارى خداست و
معصیت ایشان - یعنى نافرمانى نمودن ایشان - معصیت و نافرمانى خداست؛
مىگویم كه معراج حق است، و پرسش در قبر حق است، و بهشت حق است، و دوزخ حق
است، و صراط حق است، و میزان حق است، و قیامت حق و آینده است، و شكى در آن
نیست و خداى تعالى خواهد برانگیخت هر كسى را كه در قبرهاست؛
و مىگویم كه فرائض واجبه، بعد از ولایت و دوستى خدا و رسول و ائمه، نماز
است و زكات و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهى از منكر.
امام (علیه السلام) فرمود: اى ابوالقاسم! به خدا قسم كه این اعتقاد كه تو
دارى و عرض كردى، دین خداست؛ آن دینى كه پسندیده است آن را از براى بندگان
خود؛ ثابت باش بر آن كه خداى تعالى ثابت بدارد تو را به قول ثابت در دنیا و
در آخرت.