• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعلیم و تربیت (بازدید: 11388)
شنبه 16/7/1390 - 22:15 -0 تشکر 373236
تلخ ترین خاطرات مدرسه

بسم الله
 
سلام به همه دانش آموزان جدید و قدیم
 این بحث برای ناراحت کردن و تلخ کردن اوقات شما نیست؛ بلکه بیشتر برای درد دل کردنه. برای اینکه بفهمیم که اتفاقات بد مدرسه چقدر روی ما تأثیر گذاشته.
 
من مدرسه نمی رم!

 
بعضی اوقات یه اتفاق بد فقط برای یه مدت بده و بعدها  حتی می تونه به یه خاطره شیرین تبدیل بشه؛ اما بعضی اوقات یه خاطره بد می تونه سالها و حتی تا آخر عمررو زندگی ما تأثیر بذاره.
 
شما چه خاطره های بدی از مدرسه (محیطش، همکلاسی ها، معلم ها، کارمندا و ...) دارید؟ چقدر این اتفاقات رو شما تأثیر داشته؟
 
 

 
یا رب الحسین! بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجة
شنبه 16/7/1390 - 22:32 - 0 تشکر 373239

دختر خوبی بود. مؤدب و درس خوان. کلاس سوم ابتدائی بود. معدلش نزدیک بیست بود اما انشایش خوب نبود.

روزی معلم سر کلاس همه دانش آموزانی را که انشا ننوشته بودند به ترتیب جلوی تخته سیاه آورد و به سایر بچه ها گفت که صدایشان بزنند "تنبل"

دختر جلوی کلاس آمد. هم کلاسی هایش با صدای بلند می گفتند: تنبل تنبل تنبل...
صدا در گوش دختر می پیچید و مثل پتک بر سرش می خورد

بعد معلمش گفت برو بیرون!
رفت کنار بقیه ی بچه های بد (!) و شروع کرد به گریه کردن...

آن دختر تا دانشگاه وقتی می رفت جلوی کلاس می لرزید...

 
یا رب الحسین! بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجة
يکشنبه 17/7/1390 - 6:27 - 0 تشکر 373269

با نام خدا و سلام
ممنون از ایجاد این تاپیک
منم چندتا خاطره بد از معلمم داشتم که تو یکی دیگه از تاپیکا گذاشتم
خیلی متاسفم برای معلمی که اتفاقاتی شبیه این رو در کلاس رقم میزنه

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

يکشنبه 17/7/1390 - 13:31 - 0 تشکر 373331

سال 2 دبیرستان بودم
شیمی داشتیم
داشتم به درس گوش می دادم ولی نگاهم به پنجره بود که ناگهان گچی از سوی شبه معلم بی شخصیتم نثارم شد همه خندیدن منم که به غرورم برخورده بود همون گچو برداشتمو با عصبانیت پرتاب کردم سمت معلمم و بدون اجازه از کلاس زدم بیرون که باعث شد چند جلسه از کلاسش محروم شم ولی دلم خنک شد
توصیه : ی وقت شما ازین کارا نکنیدا زشته خوبیت نداره ...

گفتم به كجا گفت صدايم كردند!

دوشنبه 18/7/1390 - 14:48 - 0 تشکر 373536

متاسفانه بعضی اوقات یک سری معلم ... پیدا میشن که همیشه خاطرات بدی برای دانش اموزان بوجود میارن

دبیر زبان ما هم اینجوری بود.همیشه سر کلاسش فشارم میوفتاد
من اصلا اهل استرس نیستم و نبودم.اما وقتی اسمش میومد رنگم می پرید.درسمم خوب بود.شبیه دیو دو سر بود

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

سه شنبه 19/7/1390 - 0:13 - 0 تشکر 373631

سلام به همه دوستان و ممنون از درج خاطراتتون

آقای teachman لطفا لینک خاطرات بدی که قبلا جای دیگه نوشتید اینجا قرار بدید.


زینب خانم من هم پرت کردن گچ توسط معلم رو دیدم و همینطور موارد زیر رو:
-زدن دفتر کلاس بر سر دانش آموز (اونم دفترکلاسهای قدیم!)
- لگد زدن به نیمکت دانش آموز
-فحش دادن ( مثل خنگ، گوساله...)
- زدن با خط کش آهنی

آذر خانم معلمتون مرد بود یا رن؟ چرا شبیه دیو بود؟ مگه چی کار می کرد؟

 
یا رب الحسین! بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجة
سه شنبه 19/7/1390 - 13:46 - 0 تشکر 373687

kh_khalily گفته است :
[quote=kh_khalily;502007;373631]سلام به همه دوستان و ممنون از درج خاطراتتون

آقای teachman لطفا لینک خاطرات بدی که قبلا جای دیگه نوشتید اینجا قرار بدید.


زینب خانم من هم پرت کردن گچ توسط معلم رو دیدم و همینطور موارد زیر رو:
-زدن دفتر کلاس بر سر دانش آموز (اونم دفترکلاسهای قدیم!)
- لگد زدن به نیمکت دانش آموز
-فحش دادن ( مثل خنگ، گوساله...)
- زدن با خط کش آهنی

آذر خانم معلمتون مرد بود یا رن؟ چرا شبیه دیو بود؟ مگه چی کار می کرد؟

خانم
انقد بد اخلاق
هیچ کس توان کل کل کردن باهاش رو نداشت و نداره
سنگین تر بودیم حرف میزد حتی توهین هیچی بهش نگیم.چون ادامه میداد و ما بعد کلی کنف میشدیم

همیشه امتحان بدون هماهنگی میگرفت
به شدت سخت گیری میکرد
اسمش میاد رنگم میپره
از استرس درسی که واقعا بلد بودم یادم میرفت یا یه چیز دیگه میدیدم
یبار تی رو تو کلمه انگلیسی تیاتل دیدم از استرس 

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

سه شنبه 10/8/1390 - 21:50 - 0 تشکر 382133

با نام خدا و سلام
بذارید دوباره بنویسم:
یه روز اوایل کلاس دوم ابتدایی بودم و یه معلم جدید اومد کلاسمون یادم نیست که چی شد که بهونه تنبیه من رو پیدا کرد و صدام کرد رفتم پای تابلو و گفت انگشتاتو باز کن سه تا خودکار گذاشت لای انگشتام و دستمو فشار داد جوریکه نزدیک بود استخون انگشتای نحیفم(یه پسر لاغر 8 ساله)بشکنه . دلخور و با حالتی بغض آلود اومدم سرجام نشستم اصلا باورم نمی شد علی رغم اینکه درسم عالی بود و شاگرد منضبطی هم بودم اینجوری تنبیه بشم . همینجور که سرجام نشسته بودم با حالتی بغض آلود بهش نگاه می کردم که یهو متوجه شدو گفت : چیه؟
پا شو بیا ببینم . رفتم کنارش و باز هم همون تنبیه قبلی شاید هم با شدتی بیشتر.
الان که فکر می کنم می گم اون اصلا معلم نبود اسمش فقط معلم بود

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

جمعه 13/8/1390 - 10:4 - 0 تشکر 383030

teachman گفته است :
[quote=teachman;521731;382133]با نام خدا و سلام
بذارید دوباره بنویسم:
یه روز اوایل کلاس دوم ابتدایی بودم و یه معلم جدید اومد کلاسمون یادم نیست که چی شد که بهونه تنبیه من رو پیدا کرد و صدام کرد رفتم پای تابلو و گفت انگشتاتو باز کن سه تا خودکار گذاشت لای انگشتام و دستمو فشار داد جوریکه نزدیک بود استخون انگشتای نحیفم(یه پسر لاغر 8 ساله)بشکنه . دلخور و با حالتی بغض آلود اومدم سرجام نشستم اصلا باورم نمی شد علی رغم اینکه درسم عالی بود و شاگرد منضبطی هم بودم اینجوری تنبیه بشم . همینجور که سرجام نشسته بودم با حالتی بغض آلود بهش نگاه می کردم که یهو متوجه شدو گفت : چیه؟
پا شو بیا ببینم . رفتم کنارش و باز هم همون تنبیه قبلی شاید هم با شدتی بیشتر.
الان که فکر می کنم می گم اون اصلا معلم نبود اسمش فقط معلم بود

علیک سلام

چه طوری دلشون میاد با بچه های کوچیک چنین رفتاری بکنن.

به نظر من این کارشون تنبیه نیست شکنجه ست.

تنبیهی که فقط باعث درد جسم و روح و ایجاد بغض از معلم بشه چه فایده ای می تونه داشته باشه؟

 
یا رب الحسین! بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجة
جمعه 13/8/1390 - 10:23 - 0 تشکر 383044

سلام

دوره ی ابتدایی یه مدیر داشتیم ، وحشتناک . یه روز یکی از بچه های کلاس چهارم رو این قدر زد که بچه بیچاره از هوش رفت ، مدیر هم با خیال آسوده دو سه تا کیک ( برای معظرت خواهی ) گذاشت رو شکمش و رفت .
یه بار هم منو این قدر زد که صدام تا یه ساعت بالا نیومد

ولی الان بعد از 10 سال هر وقت مدیر دوره ی ابتدایی رو می بینم یاد اون روزها می افتم و می خندم .

سه شنبه 22/9/1390 - 14:39 - 0 تشکر 400832

با نام خدا و سلام
یه دانش آموز دارم که از نظر ذهنی مشکل داره ولی اومده سر کلاسم از نظر بدنی هم اتفاقا ضعیف
پریروز زنگ تفریح می خوره به یکی از بچه ها و بیهوش میشه نمی دونید چه اوضاعی بود تو مدرسه یکی از خانم معلما که دیده بودش لحظه اول می گفت این بچه مرد و زنده شد.اوردنش تو دفتر واقعا شوکه شده بودیم یکی از خنما گریه می کرد بقیه هم مات و مبهوت تا اینکه اورژانس اومد بردش بیمارستان .راستش خیلی ترسیده بودم ودلهره عجیبی داشتم تا اینکه آخر وقت گفتن بهتر شده و بردنش منزل .
دیروز هم اومد سرکلاس و از دیدنش خیلی خوشحال شدم.

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.