اندکی درباره بلوچستان
در سال ۱۷۳۶ م . نادر شاه افشار در بازگشت از فتح هندوستان و توقف در ناحیه ای که «مکران» نامیده می شد؛بدین علت که مسکن قوم بلوچ بود، آن را «بلوچستان » نامید.در متن های تاریخی و جغرافیایی اسلامی، از طایفه های بلوچ بسیار نام برده شده است و آنچه از مطالعه این گزارش- ها نتیجه می شود آن است که ایشان در کناره های جنوبی دریای مازندران سکونت داشته اند و مقارن قرن چهارم هجری به بلوچستان کنونی کوچ کرده، یا کوچ داده شده اند. از قدیم، در این خطه، مرزنشینان دلیر و سلحشوری می زیسته اند که در برابر توطئه های دشمنان داخلی و خارجی رشادت ها و مقاومت های زیادی از خود نشان داده اند. از سوی دیگر این دیار مهد دانشمندان و سخن سرایان نامداری چون ملا نور محمد بمپشتی ، شیخ محمد درفشان ، ملا بهرام راسکی و... و نیز هنرمندان بزرگی چون فیض محمد بلوچ قصر قندی، ملا موسی راسکی و ... بوده است. در بلوچستان موسیقی بخش جدایی ناپذیر زندگی مردم بلوچ است: از تولد تا مرگ، از اندوه تا شادی و درمان کننده بیماری های جسمی و روانی و ...
نفوذ و تأثیر متقابل فرهنگ های بلوچی و هندی باعث شده است که طی چند قرن اخیر موسیقی بلوچی از تأثیرات موسیقی هندی دور نماند. علت این تأثیر پذیری را شاید بتوان در انزوا و دور افتادگی بلوچستان، فقدان راه های ارتباطی ... و نیز عدم توجه دولت مرکزی به این نقطه و مجاورت آن با پاکستان جست و جو کرد. طی سالیان دراز، مرکز بلوچستان بیش از اینکه زیر نفوذ فرهنگی ایران قرار داشته باشد، با جلوه های مادی و معنوی فرهنگی هند و پاکستان روبرو بوده است.
همچنین با توجه به کوچ های مداوم قوم بلوچ و اسکان در مناطق به غایت متفاوت در طول تاریخ، موسیقی بلوچی از تأثیرات فرهنگی مناطق مختلف دور نمانده است. با وجود این، مردم بلوچ توانسته اند بخش مهمی از فرهنگ اصیل و پویای خود را کماکان حفظ کنند.
منبع : aftab.ir
موسیقی در قوم بلوچ:زندگی قوم بلوچ آمیزهای از مراسم، آیینها، عقاید و باورهایی است كه ریشه در سنتی دیرین دارند. به ندرت مراسم یا آیینی میتوان یافت كه با موسیقی همراه نباشد. مراسم بلوچی در مجموع یا آیینهای كیشی-مذهبی هستند و یا جشنها و اعیاد را تشكیل میدهند. عمدهترین آیینهای كیشی-مذهبی عبارتند از: گواتی، مولود(مالد و پیر پتز)، انواع زار، محفل دراویش صاحبان، مجالس ترحیم؛ و مهمترین جشنها عبارتند از: عروسی، زایمان، ختنه سوران، هامین(خرما چینی) و گندم چینی. به طور كلی اساس ملودیها بر مبنای شرایط و مراسم، به ویژه تحت مفاهیم متفاوتی تدوین شده اند. از جمله:لیكو و زهیروك: آوازهایی هستند كه در فراق بستگان نزدیك مثل پدر، مادر، برادر، خواهر، و همچنین دوست و معشوق و حتی در دوری از وطن ارایه میگردند. زهیروك در بدو امر فقط به وسیله زنان، در حین كارهای روزمره خوانده میشده است. این نحوه اجرا امروز دیگر متداول نیست. فعلاً زهیروك به وسیله خوانندگان مرد و به همراهی سرود(قیچك) اجرا میشود.كردی: مضمون متن كردی، عینا ًمثل لیكو و زهیروك، مبین تاملات ناشی از هجران و فقران است. این متن حاوی لهجهای است كه در رودبار و منطقه بین ایرانشهر و كرمان متداول است. آواز كردی بیش از همه جا در ایرانشهر و بمپور رواج دارد.موتك(موتق): موتك به مراسم ترحیم اختصاص دارد. محتوای متن این آواز شامل مناقب مرحوم بوده و تالم ناشی از مرگ را بیان میكند. براین اساس موتك را میتوان نوعی مرثیه به حساب آورد.شعر: شعر كه در زبان بلوچی به آن شیر میگویند، عبارت از آوازی است كه مضمون متن آن را داستانهای حماسی، عشقی، وقایع تاریخی و رویدادهای اجتماعی، پند و اندرز و غیره تشكیل میدهد. مشائیر(شاعر) كسی است كه شیر را با ساز و آواز اجرا میكند. به شاعر پهلوان نیز میگویند.پهلوان تركیبی است از دو كلمه پهلو و وان،پهلو كه مشتق از ریشه زبان پهلوی است، معنای شجاع، دلاور و توانا را دارا است و وان به معنای خواننده است. وانگ به بلوچی همان معنای خواندن در فارسی را میدهد. بنابراین پهلوان عبارت است از خواننده یا ارایه كننده شجاعتها و دلاوریها.از جمله سروده های حماسی میتوان به میر قنبر، چاكر و گوهرام اشاره كرد. این سروده به حكایتی میپردازد كه حدود 5/4 قرن پیش در دوران حكومت همایون شاه، دومین پادشاه سلسله گوركانیان هند و حكومت شاه طهماسب اول در ایران روی داده است. پادشاه ایران سعی در بازگرداندن تاج و تخت از دست رفته سلطان هندی را دارد؛ اما محور روایت بر اساس زندگی و ماجراهای بیوهزن دامدار و ثروتمندی به نام گوهر میباشد كه با رد تقاضای ازدواج میر گوهرام خان، یكی از حكام منطقه، و یك سلسله ماجراهایی كه پیش میآید، منجر به درگیریهای دو طایفه رند و لاشاری به مدت سی سال میگردد. بدین ترتیب شعر چاكر و گوهرام از دو قسمت تشكیل میشود و هر یك از این قسمتها پیروزی یكی از این دو طایفه و شكست دیگری را توصیف میكند. جنیدخان و دادشاه نیز از جمله شعرهای تاریخی بلوچ به شمار میآیند. در بسیاری روایتهای تاریخی قوم بلوچ، قهرمانان در مبارزات خود، بیش از آنكه اهدافی نظیر راهزنی(در بعد منفی مبارزه) یا گرایشهای ملی(در بعد مثبت مبارزه) داشته باشند، هدف نهایی خود را به احقاق حق متمركز نمودهاند. در مواردی نیز كه مبارزات به درگیریهایی با بیگانگان انجامیده است، انگیزههای اصلی متاثر از عوامل قومی و قبیلهای است تا احساسات ملی گرایانه.در متن اشعار نیز مضامین و باورهای قومی جلوهگر هستند. رویدادهای اجتماعی در شعر بلوچ نیز به وقایعی اشاره دارد كه در سال های گذشته اتفاق افتاده است، مانند كشته شدن میرپسندخان یا مرادخان كه حدود سی سال پیش رخ داده است. گواتی نیز مربوط به مراسمی می شود كه به قصد رفع بیماری های روحی و اختلافات روانی یا بنا به اعتقاد افراد محلی، در جهت شفای شخص جن زده و خارج ساختن روح پلید از جسم بیمار صورت می پذیرد. معنی تحت اللفظی گواتی باد است.همچنین به بیماری اطلاق می شود كه گوات در جسم او حلول كرده باشد. رقص یا تحركات یكنواخت جسمانی در مراسم گواتی، شبیه به سماع خانقاهی دراویش می باشد. مراسم گواتی استفاده از سازها متنااسب با میزان پیشرفت بیماری است:ساز (بازی ساز): ساز به بیماری تعلق می گیرد كه خفیف ترین درجه گواتی را دارا است. در ساز فقط یك نوازنده قیچك شركت دارد. در این مراسم زن های شركت كننده با آواز نوازنده قیچك را همراهی می كنند. گواتی با ادای كلمات به فارسی، بلوچی، عربی، سواحیلی (زبان رسمی تانزانیا و كنیا و مجمع الجزایر كومور و بسیاری از كشورهای ساحلی شمال و جنوب شرقی قاره آفریقا) و هندی سعی می كند بیمار را به وجد آورد.كُپار (بازی كُپار): هر گاه بیماار مرحله شدیدتری از درجات گواتی را دارا باشد، برای او كُپار تجویز می شود. در كپار علاوه بر قیچك، دهل نیز شركت دارد. پس از پایان بازی كپار قهوه، ذرت برشته و حلوا بین شركت كنندگان تقسیم می شود.ژولاگ (بازی ولاگ): به این بازی هونله نیز می گویند. چنانچه در بازی نهایی بیمار بهبود نیابد، مرگ او حتمی است و بنابر استطاعت بیمار لازم است مرغ، گوسفند، شتر و گاو قربانی و از شركت كنندگان در مراسم پذیرایی شود. متن آوازهای گواتی در درجه اول مدح لعل شهباز (از بزرگان متصوفه، اهل مرند آذربایجان كه به ایالت سند مهاجرت نمود) و عبدالقادر گیلانی است. علاوه بر این الله هو، رسول الله، الله من پیكرون نیز ذكر گرفته می شود.در موسیقی بلوچ آوازهایی مانند نازینك در مراسم عروسی، هالو و شپتاكی در مراسم زایمان و تبریك تولد كودك كاربرد دارند. آوااز نعْت نیز كه حاوی مدح و ثنای حضرت محمد (ص)، آل او و بزرگان اسلام است، مورد استفاده قرار می گیرد. (مسعودیه،1364 ،24-9 )برخی نجواها موزون كه از فریادهای دیرینه محبوس در گلوی بلوچ و نیز اقلیم بری و خشك منطقه سرچشمه می گیرد، از ساز قیچك، آهنگ محزون و دلنشینی تجلی فرافكنانه پیدا می كند. از جمله، ساعت طلایی، پیش بندش ببند، هوا چه گرمه بیا بادنم بزن. این آهنگ با ریتم دلنشین، به صورت دسته جمعی و به نحو سرور آفرین، همنوا با قیچك خوانده می شود. (زورقی، 1378،-) هویت بیانی در موسیقی بلوچ:به طور كلی با توجه به بررسی ساختاری آوازها، سروده های آینی و ترانه های قوم بلوچ، می توان به این نتیجه دست یافت كه موسیقی قوم بلوچ دارای هویتی ملودیك می باشد. چنان كه پرفسور مسعودیه نیز در بررسی موسیقی بلوچستان به وجود نمونه ای از «مُد پنتاتونیك» در برخی ترانه ها اشاره نموده است. (مسعودیه، 1364، 35)همچنین براساس برسیها و آوانیسیهای به عمل آمده و با توجه به ساختار توالی اصوات و بافت ملودیها،بخشی از آوازها در این موسیقی بر خلاف ردیف موسیقی بر خلاف ردیف موسیقی سنتی و موسیقی سایر مناطق ایران، فاقد فواصل كم و زیاد استویژگی ریتم و ملودی در ترانههای قوم بلوچ:ملودی ترانهها دارای ویژگیهای مشتركی با موسیقی سایر نواحی ایران هستند. از جمله اینكه در بسیاری از ترانهها، روند ملودی تابع هجاهای كلام است. همچنین وجود ترجیعبندهایی كه در قالب فرم خاص ترانهها تكرار میگردند. از نظر ضرباهنگ ها نیز بخشی كه به صورت آوازی اجرا میگردند،دارای متر آزاد هستند،سایر ترانهها در ریتمهای متداول4/2 و8/6 اجرا میشوند.(شرح ویژگیهای تخصصی موسیقی بلوچ در بخش سوم مجموعه حاضر ارایه میگردد.) سازهای رایج در قوم بلوچ:عمده ترین سازهای رایج در موسیقی بلوچستان عبارتاند از :سرود(قیچك)،رباب،تنبورك،نل،دونلی ودونلیودهلك.الفــ-سرود(قیچك): سرود از جمله اصلی ترین سازهای سنتی موسیقی بلوچ به شمار میآید.این ساز زهی آرشهای كاسهای به بزرگی كاسهبار و دستهای كوتاه دارد. سرود معمولا دوازده سیم دارد.به آرشه سرود كمانگ می گویندو موهای آن از دم اسب است.سرود و كمانگ از چوب پرپنگ ساخته میشوند. هنگام نوازندگی كاسه سرود بر روی زانوی چپ(در حالت نشسته)و به طور عمود قرار میگیرد. ب-رباب:رباب یا هجده تار نیز از مشهورترین سازهای موسیقی بلوچ است كه در مناطق مركزی و جنوبی بلوچستان رواح دارد. رباب دارای دستهای كوتاه و سه پرده ثابت است. این ساز چهار سیم ملودی و چهارده سیم الیكوت دارد(كه معمولا نواخته نمیشوند).رباب به وسیله مضراب نواخته میشود.پ-تنبورك:سازی زهی زخخمهای،فاقد پرده،دارای كاسهای بزرگ و سه سیم است كه به آن سه تار میگویند. تنبورك به وسیله پنجه نواخته میشود. نوازنده این ساز را تنبورگی یا چنگی میخوانند.ت-نل:نل به زبان بلوچی به معنی نی است. هر دو طرف لوله نل باز و دارای چهار سوراخ صوتی در روی لوله میباشد. نوازنده نل را نلی مینامند.ث-دو نلی:دو نلی عبارت از دو نل مساوی و جدا از هم است كه هر یك نمادی از نل مذكر و نل مونث میباشند. نل مذكر یازده سوراخ و نل مونث هشت سوراخ صوتی دارد. نل مذكر مظیفه اجرای ملودی و نل مونث نقش واخوان را بر عهده دارد.ج-دهلك: سازی كوبهای به شكل استوانه از جنس چوب كه دهانه یك طرف آن بزرگتر از طرف دیگر میباشد. در دو طرف استوانه پوست كشیده شده است كه توسط ریسمانهایی به طور ضربدر یامثلثی به یكدیگر متصل شده اندو به وسیله آنها میتوان ساز را كوك كرد. هنگام نوازندگی ساز بر روی زمین قرار میگیردو دست راست به دهانه بزرگتدو دست چپ به دهانه كوچكتر میكوبد. و اما باز هم موسیقی محلی.اواهایی که رنگ زندگی دارند و امیدواری و شادابی را به ما هدیه می کنند.به جرات می توان گفت که از شادترین موسیقی اقوام ایرانی، نوع بلوچی است.برای من بسیار جالب است که ناحیه بلوچستان با اینکه استانی محروم و دورافتاده ای است،چنین موسیقی شادی داشته باشد.با نگاهی به موسیقی سایر اقوام ایرانی در می یابیم که حزن و اندوه نقطه اشتراک بیشینه ملودیهای محلی است،مطلبی که موسیقی سنتی ایرانی ،که جدای از این الحان و ملودیها نیست،بسیار از ان تاثیر پذیرفته است.و همین نکته شاد بودن موسیقی بلوچی را برجسته و جالب توجه کرده است.از دوستانی که در نظرسنجی وبلاگ شرکت کرده اند و می کنند سپاسگذارم.تا لحظه نگارش این خطوط موسیقی بلوچی هیچ رایی نیاورده است و این نه به دلیل بی محتوا بودن موسیقی این ناحیه بلکه مطمئنا به دلیل بی اطلاعی ما نسبت به موسیقی برخی از اقوام ایرانی می باشد.
منبع:balouchkhan4.persianblog.ir