ادبیات داستانی بیشك زبان مشترك و مورد علاقه نسل جوان و فرهیخته هر كشوری است. توجه متولیان امر به این زبان مشترك میتواند نیازمندیهای آینده هر جامعهای را به واسطه نگارش داستانهای مناسب و به تبع آن، ساخت فیلمهای سینمایی و سریالهای جذاب از این گونه داستانها، تحت تاثیر قرار داده و حداقل ذهنیت جامعه را نسبت به موضوعات مورد علاقه خود آماده نماید.
خلق هر اثر هنری و ماندگار ادبی باید برخاسته از قلمی توانا، دلی دردمند و با تجربه باشد، تجربهای كه به زیور نثر آراسته شده باشد. میتوان اثری هنری خلق كرد كه از تكنیك سرشار باشد ولی محتوا را نمیتوان در تكنیك مستتر كرد.
هر اثر ماندگار و تاثیرگذار از 2 بخش تشكیل شده است؛ تكنیك و محتوا. در خلق آثار ماندگار و تاثیرگذار، تكنیك و محتوا لازم و ملزوم هم هستند. به همین دلیل، دكترین جریانات برانداز در براندازی نرم، استفاده از هنر برای منظور خاص خود است.
خوشبختانه مدیران ارشد نهادهای فرهنگی به این مهم توجه ویژه دارند ولی زمانی كه اجرای امور به مجریان و عوامل میانی محول میشود، عدم درك صحیح یا نداشتن بینش مناسب یا مواردی از این دست، اجرای اصولی اقدامات بایسته را بیسرانجام میگذارد.
صدای دلسوزان در هیاهوی منفعتطلبیها و منیتهای خودساخته در این وادی به جایی نرسیده است، ولی ای كاش مجالی یافت میشد تا متولیان فرهنگی جامعه با آگاهی از ضعف زیرمجموعه خود، طرحی نو برای مهندسی فرهنگی جامعه در میانداختند تا آینده این نسل جوان و فرهیخته در كوران حوادث و تهاجمهای مخرب فرهنگ بیگانه رقم نخورد.
همه ما باید باور كنیم عرصه فرهنگ، جولانگاه یكهتازیهای مدعیان رسوبزده ذهنی نیست؛ مدعیانی كه به جای آن كه در این سنگر برای رشد و بالندگی فرهنگ كشور هزینه كنند، متاسفانه به دنبال تامین هزینههای زندگی خود در این عرصه هستند! و هیچ فكر بكر و نوآوری را برنمیتابند، زیرا خطری برای منافع خود و عاملی برای رسوایی كمكاریها و ندانمكاریهای خود میدانند.
طبق فرمایش مولایمان، تهاجم فرهنگی دشمن جدی است و مدیران ارشد فرهنگی كشور هم باید بدون توجه به زیرمجموعه بعضا فشل، اقدامات جهادی را در دستور كار خود قرار دهند.
منبع: جام جم