حالا چند سالی است كه میتوان ردی از این اتفاق را در اظهارنظرهای برخی از اهالی سینما دید، اما كاش بتوان به راهكارهای كشف ناگفتههای جنگ از زبان افرادی غیر از سینماگران نیز فكر كنیم.
یكی از مشكلات سینماگران در این عرصه نبود فیلمنامههای در خور سینمای دفاع مقدس است. با وجودی كه ادبیات داستانی نسبت به سینما، دین خود را به دفاع مقدس تا حدی ادا كرده است، سینمای ایران هر سال از فقر فیلمنامههایی رنج میبرد كه به نظر میرسد با وجود مواد خام ادبی نباید این مشكل وجود داشته باشد. كتابهای منتشر شده در حوزه دفاع مقدس و البته كتابهای خاطرات توانستهاند تا حدی این خلأ را پر كنند. این كتابها یكی از گنجهای پنهانی است كه میتواند به سینمای دفاع مقدس جانی دوباره دهد و نگاه همه را به سمت پرده نقرهای برگرداند.
شاید نویسندگان ادبیات معاصر ما علاقهای به برقراری ارتباط با سینماگران ندارند و شاید هم سینماگران، نقش موثر ادبیات را در سینما فراموش كردهاند، اما این بار به جای سینماگران سراغ چند تن از نویسندگان كتابهای دفاع مقدس رفتیم و از آنها پرسیدیم آیا حاضرند كتابهای چاپ دو رقمیشان را در اختیار سینماگران قرار دهند و با آنها پیمان آشتی ادبیات و سینمای دفاع مقدس ببندند؟
غنیسازی سینما
محسن كاظمیكه كتابهای پرفروشی همچون «خاطرات عزت شاهی» و «احمد احمد» را در كارنامه كاری خود دارد، در این باره میگوید: حركت به سوی اقتباس، نوعی غنیسازی ادبیات و سینماست به طوری كه قوت سینمای كشور به بنیه و مایه قوی ادبی آن است و حتی میتوان ضعف تكنولوژی را با تكیه بر آثار پر مایه ادبی و اقتباس از آنها جبران كرد. او میافزاید: میتوان با تكیه بر آثار ارزنده ادبی، آثار فاخر سینمایی تولید كرد. سینمای ما به دلیل عدم استفاده از ادبیات استقرار یافته بر فرهنگ بومی كشور، به اجبار به تقلید و ترجمه روی آورده است.
كاظمی تاكید میكند: وقتی به سراغ آثار مطرح كشورهای دارای سینمای توسعه یافته میرویم، متوجه میشویم كه سینمای آنها مبتنی بر ادبیات بومی سرزمینشان است و همه شاهكارهای سینمایی جهان، در ژرف ساخت خود، از یكی از آثار ادبی بزرگ جهان وام گرفتهاند.
از ویترین سینما نمیتوان گذشت
سینما ویترین قابل توجهی برای نمایش آثار ادبی تولید شده است. سینما میتواند آنچه در چارچوب كتاب حصر شده و امكان فرار از این قاب را ندارد به مخاطبان بیشتری عرضه كند.
كمبود مخاطب مهمترین مشكل بازار كتاب ماست، موفقترین كتابهای ادبی با تیراژ 3000، نهایتا به چاپ دوم یا سوم میرسند و این در حالی است كه با نمایش در سالنهای سینما میلیونها مخاطب را به خود اختصاص میدهد.
محسن كاظمی این مورد را باعث تاسف میداند و میافزاید: چنان دیوار عظیمی بین صاحبان ادبیات و سینماگران كشیده شده است كه اگر از سر اتفاق هم یك نویسنده با یك سینماگر برخورد و تعاملی پیدا كند، حرف یكدیگر را درك نمیكنند.
او ادامه میدهد: سینماگران ما نبود آثار ادبی قابل تكیه را توجیهی برای ساختن فیلمهای تقلیدی و ترجمهای میدانند و نویسندگان ما هم به دلیل عدم انتقاد صحیح در ادبیات، كیفیت آثار خود را بالا نمیبرند و مزید بر علت دوری ادبیات و سینما میشوند.
گره ناگسستنی سینما و ادبیات
راحله صبوری، نویسنده كتاب «كوچه نقاشها» یكی دیگر از نویسندههایی است كه معتقد است، فیلم و ادبیات بهطور تفكیكناپذیری به هم گره خوردهاند، به طوری كه سینما به بنمایه و پشتوانه ادبیات محتاج است و همچنین ادبیات به زبان تصویر و نمایش مكتوبات در سینما نیاز دارد.
او به «جامجم» میگوید: فیلم همان ادبیات مصور است و به جز سینمای صامت كه آن هم البته نوعی ادبیات پنهان در خود دارد و فقط با تصویر بیان میشود، فیلم و ادبیات به نوعی با هم گره خوردهاند و ادبیات جزئی انكارناپذیر از فیلم است.
این نویسنده درباره گستره ادبیات مكتوب كه میتواند دستمایه فیلمنامهنویسان قرار بگیرد، توضیح میدهد: همیشه آثار ادبی مثل زندگینامهها، رمانها و داستانها محل الهام فیلمنامهنویسان و نمایشنامهنویسان و در كل هنرمندان بوده و هست.
فكر میكنم هر نویسندهای دوست دارد، كتابش الهامبخش هنرمندان و زمینهساز خلق آثار هنری دیگر باشد؛ چه مجسمهساز باشد، چه نقاش و چه فیلمساز.
صبوری اما از وفادار نبودن فیلمنامهنویسان به آثار ادبی گلایه میكند و میافزاید: بیشتر مواقع فیلمنامهنویسان، تنها از یك اثر ادبی الهام میگیرند تا فیلمنامه را به طور كامل براساس آن بنویسند. این كار در ایران بسیار رایج است و برای همین همكاری بین نویسندگان و فیلمنامهنویسان را خیلی زود قطع میكند. خیلی از رزمندگان معتقدند فیلمهایی كه در زمینه جنگ ساخته شده، به واقعیت جنگ نزدیك نیستند و تاثیر لازم را ندارند. كمتر فیلمی است كه بیننده را به عنوان یك جنگ نرفته، به فضای جبههها نزدیك كند و اثرش در ذهن ماندگار باشد. حتی در فیلمهایی كه بر اساس اتفاقاتی ساخته شده كه در جنگ واقعا رخ داده و حقیقی هستند، آن فضا، روح و معنویت و مظلومیت جبهه كمتر منتقل میشود.البته همیشه ضعف فیلمنامه مطرح نیست، محدودیتها و ضعف تكنولوژی هم هست و فیلمهای ساخته شده درخصوص حاشیههای جنگ موفقتر بودهاند.
همین دغدغه است كه بسیاری از نویسندگان را از همكاری با سینماگران میترساند. در همین راستا، راحله صبوری میگوید: برای مثال كتاب «كوچه نقاشها» چون بخشی از تاریخ شفاهی را در بر میگیرد، شرط امانتداری در آن بسیار اساسی است.
برای همین فیلمساز نباید یك سری مسائلی كه نظر شخصی و برداشت شخصیاش است، به اسم كتاب به جامعه تحمیل كند و كار راوی و نویسنده را زیر سوال ببرد.
او در پایان حرفهایش به مخاطب هم اشاره میكند. این كه این روزها حوصله خواندن كمتر از دیدن است و این میتواند فرصتی باشد برای سینماگران. صبوری در همین ارتباط میگوید: آدمها همیشه حوصله كتاب خواندن ندارند، اما همیشه فیلم را نگاه میكنند و همیشه برای رفتن به سالن سینما آمادهاند. بنابراین سینماگران، میتوانند اندیشههای جاری جامعه را نو و تر و تازه كنند و از كهنگی در بیاورند.
وفاداری به متن
كیانوش گلزار راغب، نویسنده كتاب «شنام» یكی دیگر از نویسندگان حوزه دفاع مقدس است كه در این بحث همراه ما میشود.
او هم در ابتدا با اشاره به سهم كم اقتباس سینمایی از آثار مكتوب دفاع مقدس به «جامجم» میگوید: در اقتباس، ماهیت و هدف كلی هر كتابی، نباید قربانی برخی حواشی زیبنده سینما و جاذبههای گیشه شود.
سینماگر میتواند با برداشت آزاد و دخالت هنر و تخیل، از روی هر كتابی فیلم بسازد، اما روایت كلی فیلم باید بر اساس واقعیتهای مندرج در كتاب باشد و هدفی كه كتاب دنبال میكند تغییر نكند.
این نویسنده با این كه اعتراف میكند تماشاگر سینما بیشتر از كتاب است، اما تاكید میكند اثر سینمایی در بیان عمق مسائل مطرح شده در هر كتابی الكن است. گلزار راغب میگوید: گرچه فیلم به دلیل بهرهمندی از تماشاگر در سطحی بسیار گسترده، به مراتب تاثیرگذارتر از كتاب است، اما بعید میدانم كه فیلم بتواند در بیان عمق مسائل و حالات روحی و روانی شخصیت به موفقیت كتاب برسد.
زیرا اگر سینماگر بخواهد فكر درون آدمها را با رفتارهای بیرونیشان در فیلم به مخاطب انتقال دهد، كار بسیار بسیار سختی در پیش خواهد داشت.
گلزار راغب پیشنهاد میكند آثار فرهنگی تولید شده در مورد دفاع مقدس به سمت نمایش روابط انسانی بین رزمندگان و انتقال حال و هوای روحی و معنوی جبهههای مقاومت برود و میگوید: شنام با همه جزئیگوییها و دقت در پردازش شخصیتها هنوز زوایای باز نشده بسیاری دارد كه میتواند راهنما و سوژه كار نویسندگان جوان قرار گیرد و من در تشریح مطالب به همه آنها كمك خواهم كرد.
دست سینما خالی نیست
اما وقتی به سراغ حسین بیضایی ـ نویسنده كتاب «بابانظر» ـ میرویم ، بحث را كلیتر آغاز میكند. او به «جامجم» میگوید: اگر فیلمنامهها با اقتباس از كتابهای مستند و حقیقی ارائه شود، بهتر میتوانیم پاسخگوی نسل بعد خود باشیم.
او میافزاید: هر نسلی سوالهای جدیدی در همه زمینهها با خود به همراه میآورد، یكی از این مسائل دفاع مقدس است. با تغییر نگرشها و تغییر نسل، ما باید پیشبینی این مساله را انجام داده و برای پاسخگویی به نسل بعد آماده شویم. ما با توجه به گنجینه عظیمی كه از جنگ در دست داریم، در دو دهه اخیر كار منسجمی برای تغذیه فرهنگی انجام ندادهایم و در این زمینه اگر هم كتابها پیشتاز بودند، سینما به عنوان پرطرفدارترین هنر، بسیار دست خالی است.
به اعتقاد بیضایی نسل راویان سینمای دفاع مقدس رو به اتمام است و باید فكری برای تربیت افرادی از نسل حاضر برای روایت ناگفتههای دفاع مقدس كرد؛ كسانی كه بتوانند جای سینماگرانی چون مرحوم رسول ملاقلیپور، ابراهیم حاتمیكیا و احمدرضا درویش را پر كنند.
او در توضیح نبود آثار درخور توجه سینمایی در دهه اخیر میگوید: چرا باید هر ساله در آستانه هفته دفاع مقدس برای چندمین بار فیلم «افق» یا «از كرخه تا راین» را نشان دهیم و چرا در بیان حقایق اجتماع، دیگر مثل آژانس شیشهای نمیسازیم.
بیضایی فیلمهای مستند جنگ را موفقتر از فیلمهای سینمایی میداند و میگوید: مجموعه روایت فتح هنوز هم جاذبههای تاثیرگذاری برای مخاطب دارد. از این رو باید در فیلمهای بلند سینمایی هم به سراغ پیدا كردن اسناد، تحقیقات میدانی و نوشتن فیلمنامه از روی منابعی كه بازگوی حقیقت هستند، باشیم. یكی از آن منابع، كتابهای خاطرهنویسی جنگ است.
او درباره تاكید بر ضرورت اقتباسهای سینمایی از آثار مكتوب توضیح میدهد: دنیای امروز در تسخیر رسانههای تصویری است.یك كتاب 500 صفحهای را بعد از زمان زیادی فقط یك نفر برای خودش میخواند اما فیلم دو ساعته یا سریال تلویزیونی نزدیك به 70 میلیون مخاطب دارد و این یعنی تاثیرگذاری بیشتر و اطلاع رسانی بهتر. این ویژگی را نباید دست كم گرفت و از آن غفلت كرد.
با توجه به برآیند صحبتهای نویسندگان عرصه ادبیات دفاع مقدس، میتوان گفت آنان با این كه ملاحظاتی دارند، اما بشدت طرفدار اقتباسهای سینمایی از آثارشان هستند. اینك نوبت سینماگران است تا رغبت و همتی نشان دهند تا سینمای دفاع مقدس برای بیان درست حقایق جنگ به نسلهای بعد، به سراغ داشتههای ادبیات این حوزه در شاخههای گوناگون داستان و خاطرهنویسی برود. منبع جام جم