هو المصور
چند سالی است که از
اکران فیلم اخراجیها 1 میگذرد ، اما به مناسبت هفته دفاع مقدس قصد دارم کمی
درباره این فیلم بنویسم .
این فیلم در اکران
نوروز به نمایش در آمد ، فیلمی که کارگردان آن قبلاً مستندهای اجتماعی ساخته بود و
پیشتر یک مستند ساز و روزنامه نگار شناخته میشد.
این فیلم با توجه به آشنا بودن کارگردان به حوزه مطبوعات در زمان تولید و قبل از
اکران مورد توجه رسانهها بود و همین موضوع باعث شد تا در زمان اکران رکورد فروش را
جا به جا کند و پرفروشترین فیلم شود .
اما در مورد داستان
فیلم میتوان گفت که تقابل سه طرز فکر از افراطیون و تفریطیون و معتدلین است .
دار و دسته مجید سوزوکی که به عنوان اشرار محل شناخته میشدند و قصد داشتن با ظاهر
سازی بازگشت از سفر زیارتی خود را تطهیر کند ، اما یکی از نوچههایش همه چیز را
خراب میکند . در نهایت مجبور میشود که به عنوان نیروی مردمی با تیمی کامل از دزد
تا مطرب به جبهه برود تا دیگر حرف و حدیثی برای ازدواجش نماند .
اما افراطیون به
سردستگی حاجی گرینوف با چهرهای تماماً مذهبی دارد و اگر خدا قسمت کند به جبهه هم میروند
.
در زمان گزینش برای عزیمت به جبهه تقابل این دو باعث میشود تا هر کدامشان که برای
رزمنده شدن دلیلی دارند با هم دچار درگیری شوند و با انجام گزینشی پیچیده به
بیننده ثابت کنند که در ظاهر دلسوز دین و در باطن سودای موقعیتی را دارد که با
ورود مجید سوزوکی ممکن است از دست برود ، سوالاتی که در ظاهر خنده دار و در باطن
خطرناک است . اما این حاجی است که با پا درمیانی باعث میشود تا داستان در بدو
شروع تمام نشود .
در طول راه و اردوی
آموزشی دار و دسته سوزوکی از هر موقعیتی از ش . م . ر گرفته تا بوی باقالی باعث
اخلال میشوند تا کار به جایی برسد که
مسئول آموزش آنها ( سید جواد هاشمی ) با
خود تنبیهی به آنها درس را یاد بدهد .
از اینجا شرایط فرق میکند
با اعزام آنها به خط و کشته شدن دوستش با آرپیچی صدای تحول مجید به گوش میرسد و
با عبور از میدان مین در واقع مسیرش را از راه افراط به اعتدال بر میگرداند ؛
بیژن مرتضوی هم که جیب زنی قهار است از ماجرا مستثنا نمیشود و خودش را شیمیایی میکند
.
از اینها که بگذریم
محاصره شدن آنها در بیمارستان صحرایی و جدال آنها با سربازان عراقی لحظات آخر
داستان را نمایش میگذارد ، مجید که حالا به چیزی مهمتر از دختر حاجی رسیده با
زخمی شدنش دانسته هایش تکمیل میشود و در حد ظرفیت خودش به کمال میرسد ، کمالی که
با شهادتش تکمیل میشود .
شهادتی که باعث میشود تا دوستانش هم به نوعی سکون رضایت دهند .
اما طرف دیگر داستان
حاجی گرینوف است که به زعم خودش علامه دهر است اما با دیدن صحنههای شهید شدن مجید
دچار نوعی تزلزل در افکار خود میشود و اشکهایش نوید این تحول را میدهد .
موسیقی پایان فیلم با
صدای اصفهانی بر این خط تحول امتداد می دهد .
اما داستان اصلی فیلم
بعد از پایان فیلم ، شروع میشود ، عدهای فیلم را تحسین میکنند ، گروهی فیلم را
قبول ندارند و هستند کسانی که بی تفاوت از کنار این فیلم میگذرند .
کارگردان میگوید
داستان واقعی است اما با اعتراض مواجهه میشود و میگوید که این برداشتی آزاد است
.
کسانی که سابقه دفاع داشتند با ورود اراذل به جبهه مخالف بودند و دلیلشان این بود
که این کار باعث میشود تا ارزش شهدا در نگاه کسانی که جنگ را ندیدهاند کم شود و
از همین گروه بودند کسانی که موافق این داستان بودند و دلیلشان این بود که باعث میشود
تا جوانان فکر کنند که شهدا هم از جایی عجیب نیامدهاند .
نکته جالبتر این بود
که کارگردان هر جا که صدای انتقاد را میشنید ، شخصاً با صدا و تصویر و یادداشت
اعتراضش را به منتقد میرساند .
اخراجیها 1 پدیده بود و به کارگردان این اعتماد به نفس را
داد تا با منتشر کردن خبر ساخت قسمت دوم ،
کسانی را که پیگیر اخبار سینما هستند مدتی مشغول کند .
نوشته شده توسط سید محمد حسین منصوری (seyed68)