تبیان، دستیار زندگی

سلام

ایام دفاع مقدسه وبی مناسبت ندیدم شعری از اخوان ثالث رو درکه باره فداکاران عرصه دفاع از این آب وخاک سروده در این جا قرار بدم.  شما هم کمک کنید واشعاری از خودتون یا شاعران دیگه رو در این تا پیک قرار بدبد.درود به روان پاک همه ی شهدا

گرچه می‌بافند بهرِ شیرها زنجیرها
بگسلند آخر همه زنجیرها را شیرها

این دلیرانِ نكو با بد چه جنگی می‌كنند
همچو جنگِ شیرها با تیر و با شمشیرها

تیرهاشان باد یارب، كاری و دشمن‌فكن
سینه‌هاشان ایمن از آسیبِ تیغ و تیرها

چهره‌شان پیش از شهادت دیده‌ام، هم بعد از آن
بود خشم‌آلود و آنگه راحت آن تصویرها

این شهیدان نامشان تا جاودان پاینده است
زیرها بس گر زِبَر گردد، زِبَرها زیرها

نامشان چون تاجِ فخری بر سرِ این كشور است
خامه‌ زرّین نویسد این به خطّ میرها

خیره سازد چشم گردون را فروغ فخرشان
می‌گذارد بر زمینِ زنده هم تأثیرها

ای دلیرانِ وطن، با «زنده باد ایران» به پیش!
شورِ ایمانْتان فزونتر باد و زور از شیرها

گرچه من مَزْدُشتِیمَ، امّا به زندان نیز هم
می‌گرفتم وجد و حال از شورِ این تكبیرها

عنترك صدّام را با دار و دسته‌ بُزدلش
بر فرازِ دار رقصانیم، با زنجیرها

روستا و شهر و باغ و خانه ویران می‌كنند
روبهان، وانگه گریزند از نبرد شیرها

سنگدل شیرند و تضعیفِ جوانان كارشان
ریشه‌شان از خاك بركن، یا رب از آن زیرها

خاكِ خود را پس بگیرید، ای دلیرانِ وطن
از جهانخوارانِ غرب و شرق و این اكبیرها

این دغل دو نانِ دشمن را برانید از وطن
با قوی‌تر رزم‌ها و برترین‌ها تدبیرها

ملكِ خوزستان و دیگر جای‌ها گر شد خراب
باز آبادان شود، با بهترین تعمیرها

ای جوانان، فتحِ فرجامین بود آنِ شما
می‌خورم سوگند بر پیغمبران و پیرها

این شهیدان، زخمیان را بیند آیا آسمان؟
كر شود گوشِ زمین از صیحه‌ی آژیرها

غم مخور «امّید» بی‌شك بِگُسلد آخر زهم
گرچه می‌بافند بهرِ شیرها زنجیرها

سلام

عالییییی بود
ممنون

بسم اله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا ابا صالح المهدی
سلام


سیدمحمدكاظم مداح
در حریم کبریا قصریست از آن شهید
هدیه‌ای از حضرت باریست در شأن شهید
میزبان آن خدا و میهمانند انبیاء
هست جبرییل امین دربان اسکان شهید
بر شهید راه دین شد هدیه لطف سرمدی
بیکران لطفی که شد پاداش ایمان شهید
پای میزان و حساب روز رستاخیز حق
بار تقوی را نسنجند جز به میزان شهید
با خدا میثاق در ایثار جان دارد شهید
با شهادت می‌خورد پیوند پیمان شهید
جرعه‌ای نوشید از خمخانه‌ی عرفان ولی
آب حیران جوشد از سرچشمه جان شهید
خون‌بها شد رجعت خورشید بر گل‌جامگان
زین جهت خورشید شد القاب و عنوان شهید

منبع: سایت صبح

اللهم عجل لولیك الفرج

((دیار خون))
من از دیار خون می آیم، من از دیار عشق می آیم.
دیار كفرستیزان پرشور، دیار جنگجویان سلحشور،
دیار رزمندگان دلیر، دیار مردان شیر،
من از دیار خون می آیم، من از دیار عشق می¬آیم.
دیار سپاهی عاشق، دیار بسیجی جان بركف، دیار ارتش پرتوان.
آری، آری من از جبهه می آیم، از میعادگاه عشق،
از لاله زار سرخرنگ دشت خوزستان، از كربلای مكرر ایران.
زانجا كه لحظه لحظه اش خاطره هست و افتخار،
زانجا كه هر آنش امید است و آرزو،
زانجا كه ترس واژه ای بی مفهوم است،
زانجا كه همه را شوق شهادت به سر است.
من از دیار خون می آیم، من از جبهه می آیم.
دیار شجاعان، دیار عاشقان حسین، دیار پیروان پیر خمین، دیار مردان مرد،
كنون باید سلاح رزم برگیریم،كنون باید به سوی جبهه بشتابیم،
ندا از جبهه های كربلا آید، پیامی از حسین آن سرور آزادگان آید،
شنو آوای هل من ناصر ینصرنی او را.
بیا آوای وحدت سر دهیم از جان، شعار لاتخف بر لب، سلاح آتشین در دست،
و دل آكنده از ایمان، به جنگ كافران بعثی شوم دغا گردیم.
بیا تا همصدا با رزمجویان و سلحشوران، چو شیر صف شكن بر دشمن كافر هجوم آریم.
اگر بدگهران این دشمنان دین، و گر آن خصم بدآئین،
هزاران نیزه و خنجر، هزاران تیر و تركش سوی ما بارد، نداریم باك.
اگر دشمن هزاران خانه و كاشانه مارا، به زیر موشك و توپش به تلی خاك بدل سازد، نداریم غم.
كه ما فرزند ایرانیم و جانبازان قرآنیم، كه ما دریادلان عشاق الله ایم،
و ایران را سراسر گور هر بیگانه گردانیم.
می خروشیم و می تازیم به دشمنان دین، بدخواهان وطن، و سرانجام پیروزی از آن ماست.
آری، من از دیار خون می آیم، من از جبهه می آیم. بهروز قاسمی (رها)مهر88