از کی آدرس بپرسیم؟!
رفتهای توی یك محل غریب. پی یك كوچهای میگردی. كوچهی دلبخواه. غریبی. بلد نیستی. میرسی در یك نانوایی. مردم ایستاده اند منتظر كه نان دربیاید بگیرند بروند.
- میپرسی از یكی، «آقا ببخشید، كوچهی دلبخواه كجا است؟»
- میگوید «آن طرف.»
- آن یكی میگوید «پایینتر.»
- یكی میگوید «بالاتر.»
- یكی میگوید «همآن كوچه است كه مسجد دارد.»
هر كسی یك چیزی می گوید. همه هم درست می گویند. هیچ كدام هم به درد تو نمی خورد. نه بالا را بلدی، نه پایین را، نه این طرف و آن طرف را، نه مسجد را، نه اگر داشته باشد محلهشان، ساقیخانه را. جایی را بلد نیستی. آدرسی كه تو بفهمی نمیدهند. میدانی چرا؟ حواسشان به تنور است. كی نان دربیاید بگیرند بروند. حواسشان به تو نیست.
حالا همآنجا نان كه درآمد یك بچه نان گرفته دارد میرود. می پرسی «آقا پسر، كوچهی دلبخواه كجا است؟» اول یك آدرس حسابی بهت میدهد، بعد هم میگوید «بیا با هم برویم اصلا. من هم همآنجا میروم.»
آدرس هم اگر میخواهی بپرسی، از كسی بپرس كه نانش را گرفته و دارد میرود. از آدم دست خالی نپرس. از آنی بپرس كه دستش پر نان گرم است.
سخنان: مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی