بارها و بارها از نبود استانداردهای جهانی در صنعت چاپ كشور صحبت شده است، اما چرا هیچكس بوضوح این استانداردها را تعریف نمیكند؟
از زوایای متفاوتی میتوان به بررسی استانداردهای این عرصه مانند بحث ماشینآلات، نیروی انسانی و كیفیت آثار چاپی پرداخت كه متاسفانه در ایران كمتر كسی به سراغ تعریفهای جهانی آن میرود. اگر به موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی مراجعه كنید، میبیند كه هیچ معیاری برای صنعت چاپ در حوزه لیتوگرافی، صحافی و... وجود ندارد. این در حالی است كه صدها استاندارد در حوزه صنعت چاپ در جهان وجود دارد و چاپخانهها سعی میكنند خود را با آن تطبیق دهند. یكی از مهمترین آنها استاندارد بینالمللی 12647 در تمام حوزههای چاپ است، اما در كشور ما نهتنها هیچ كدام از این استانداردها شناخته شده نیست، بلكه هیچكس خودش را ملزم به رعایت استانداردهای موجود نمیداند.
معرفی و پایبند كردن چاپخانه به رعایت استانداردها وظیفه كیست؟
مشخصا وظیفه وزارت صنایع است. موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی زیر مجموعه وزارت صنایع است. برای تمام صنایع مثل صنعت خودرو، آیتی و... استانداردهای تعریف شده جهانی وجود دارد. موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی موظف است كه این استانداردها را ترجمه كند و بعد به صورت اجباری صنایع مختلف را ملزم به رعایت آنها بكند. البته بخش دیگر این استانداردها اختیاری است. اگر چاپخانهای بخواهد خودش را به كیفیت مطلوب برساند، میتواند آنها را نیز رعایت كند.
خب چرا وزارت صنایع در این زمینه اقدامی نمیكند؟
چون در ایران وزارت ارشاد عهده دار تمام امور صنعت چاپ است و وزارت صنایع به هیچ عنوان خودش را در برابر هیچیك از بخشهای صنعت چاپ مثل كیفیت، به روز كردن ماشینآلات و تجهیزات، معافیتها، كمكهای احتمالی و در نهایت استانداردسازی مسوول نمیداند.
پس باید دوباره بحث نگاه فرهنگی و نگاه صنعتی به چاپ را به نقد بگذاریم.
نگاه فرهنگی یا صنعتی به چاپ نكتهای جدی و اساسی است. اگر ما نگاهمان را تغییر دهیم و مانند دیگر كشورها كه چاپ را یك صنعت میدانند، ما نیز آن را از بخش فرهنگی خارج كنیم و از طرفی سازمان متولی صنعت چاپ پاسخگوی همه امور این حوزه باشد، بسیاری از این مسائل حل میشود. من بنا به دلایل مختلف گفتهام كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امكان تكفل این صنعت را ندارد. هم در قانون اهداف و وظایف وزارت ارشاد وظایف صنعتی گنجانده نشده و هم به لحاظ سازمانی وزارت ارشاد امكان تولید این صنعت عظیم را ندارد، اما وزارت صنایع بخوبی میتواند از عهده این كار برآید. با حضور وزارت صنایع در این حوزه، به مسائلی مانند آموزش، نوسازی، رعایت استانداردها و... توجه كافی خواهد شد. وقتی ما مشكل اساسی را حل نكنیم، دائم باید با مشكلات جانبی دست و پنجه نرم كنیم و به اشتباه مشكلات فرعی را اصلی در نظر بگیریم.
چرا صنعت چاپ زیر نظر وزارت ارشاد است؟بر اساس بند 2 ماده 16 قانون اهداف و وظایف وزارت ارشاد اسلامی كه به تصویب مجلس رسیده، اجازه تاسیس، انحلال و نظارت بر چاپخانه و واحدهای وابسته به عهده وزارت ارشاد است. این نگاه هم از آنجا نشأت میگرفت كه چاپخانهها تنها امكان تولید و توزیع فرهنگ مكتوب بودهاند. به عبارت دیگر تمام اطلاعات از طریق چاپخانه و كتاب به افراد منتقل میشده است. بعد از تاسیس و افزایش رسانههای متعدد دیداری و شنیداری، نقش چاپ در انتقال اطلاعات كمرنگ شده و بیشتر به سمت كارهای تجاری مثل بستهبندی رفته است. این قانون نیز مربوط به 20 سال قبل است و دیگر مطابق با نیازهای امروز نیست. این حوزه نیاز به بازنگری ریشهای دارد تا بخش صنعتیاش به وزارت صنایع و بخش فرهنگیاش به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محول شود. حوزههای زیاد دیگری در كشور ما هست كه خروجی آن فرهنگی است؛ ولی تمام فرآیندهای پیش از خروجی نهایی آن كاملا در حیطه صنعت قرار دارد مانند آی تی.
دقیقا یكی از اشكالات صنعت چاپ این است كه هم كار فرهنگی كتاب را انجام میدهد و هم كار تبلیغاتی كه درآمدهای خوبی دارد. شناسایی و تفكیك این دو جزء حتی برای اتحادیه چاپخانهداران نیز دشوار است. با ارائه سوبسید به بخش فرهنگی، حتما دسته دیگر هم منفعتهای نابهجایی را از آن خود میكنند. چطور میتوان این مشكل را حل كرد؟
اساسا رویكرد دولت بر این است كه حمایتها و سوبسیدها به سمت مصرفكننده نهایی برود. از طرفی شما اصلا نمیتوانید دستههای مختلف چاپ را از هم تفكیك كنید. دستگاه چاپ افست میتواند هر چیزی را روی كاغذ به چاپ برساند، چه كتاب باشد، چه برگه تبلیغاتی. پس عملا هرگونه تقسیم بندی ناممكن میشود. مگر این كه یارانه را به مصرف كننده برسانید. در اینجا صنعت چاپ هم باید بتواند از حمایتهایی كه شامل دیگر صنایع میشود، استفاده كند. این حمایتها معمولا شامل ارز یارانهای، معافیت مالیاتی، تسهیلات ارزانقیمت و انرژیهای یارانهای میشود. این تسهیلات براحتی در اختیار دیگر صنایع قرار میگیرد.
چند سال پیش برای ایجاد شهركهای صنعتی چاپ صحبتهایی شده بود كه شما هم موافق آن بودید. ایجاد آن شهركها تا چه اندازه میتوانست به چاپخانهداران كمك كند؟
شعار ما برای ایجاد شهرك صنعتی چاپ «همگرایی در جهت همافزایی» برای تجمیع واحدهای مختلف چاپ در كنار یكدیگر بود. هدف دیگر ما كاهش قیمت تمام شده در این صنعت بود. زیرا هم قیمت تمام شده زمین برای چاپخانهداران بسیار كم بود، هم این كه نیازهای آنها در كنار یكدیگر براحتی تامین میشد. ما با این نگاه به سمت ایجاد شهركهای صنعتی چاپ در 5 نقطه از كشور در استانهای تهران، قم، خراسان، اصفهان و آذربایجانشرقی رفتیم كه تنها در 2 شهر قم و مشهد به نتیجه رسید.
ضرورت ایجاد شهرك چاپ برای شهر تهران در چیست؟چاپخانهداران برای پیشرفت كارشان باید پیش از هر چیز فضای خود را گسترش بدهند. ارزش افزوده قیمت زمین در تهران بسیار افزایش پیدا كرده است. از طرفی ملك چاپخانهداران حتما باید كاربری تجاری داشته باشد. پس عملا امكان توسعه برای چاپخانهداران ما وجود ندارد. اگر هم كسی بخواهد محل كارش را توسعه دهد، حتما باید بخش عمده سرمایهاش را برای زمین هزینه كند.
اگر شهرك چاپ تاسیس شود، چاپخانهداران هزینه اندكی را صرف اجاره یا خرید زمین میكنند، در عوض میتوانند دستگاههای خودشان را به روز كنند، نیروی بیشتری را استخدام كنند و كیفیت آثار چاپ شده را ارتقا دهند. از طرف دیگر چاپخانهداران با انتقال به شهرك صنعتی چاپ، جزو دسته صنعت در كشور به حساب میآیند و میتوانند از تسهیلات بانكی و وزارت صنایع و معادن استفاده كنند. علاوه بر این موارد، تسریع بخشیدن به چاپ از مهمترین مزایای ایجاد شهركهای صنعتی چاپ است زیرا انبار كاغذ، چسب، انبار مواد اولیه و خدمات پیش و پس از چاپ همگی در دسترسشان قرار میگیرد. بنابراین قیمت تمام شده كار ارزانتر میشود. منبع جام جم