سلام
آخه به این زودی کجا داری میری؟نمیشه بیشتر بمونی؟..من تازه داشتم بهت عادت می کردم..تو باعث شدی من یه آدم دیگه ای بشم و چیزهای تازه ای رو تمرین کنم.به من یاد دادی با چشمم طوری نگاه کنم ،با زبونم طوری حرف بزنم که خدا خوشش بیاد.به من یاد دادی همه چیز زندگی خوردن ونوشیدن وخوابیدن نیست وهر موقع که لازم باشه میشه از خوردن وخوابیدن ظاهری به خاطر چیزهای مهمتر چشم پوشی کرد وپای سفره ی خدا نشست و خورد ونوشید.راستی چه روزها وشبایی رو با هم داشتیم .شبای با توبودن،روزای با توبودن وساعتهای با تو بودن ،بهترین های عمر من بودند.ولی تو شبایی که با تو بودم اون سه شب چیز دیگه ای بود.میشد پایین اومدن فرشته هارو از آسمون حس کرد.بزرگمردی(پیامبر ص) فرموده"اگه مردم می دونستند در تو چه برکاتی وجود داره آرزو می کردند یکسال با تو باشند"الان من واقعا به این مسئله رسیدم ودوست ندارم ازت جدا بشم.دلم داره آتیش می گیره چون می دونم تقدیر اینه که بری.. ولی دلخوشیم اینه که قول دادی یکسال بعد حتما بر می گردی.ولی من می ترسم ...می تر سم تا تو بری حالات من عوض بشه و همون آدم سابق بشم.همون بزرگمرد فرموده"اگه کسی در مدت با بودن آمرزیده نشه دیگه تا سال بعد که تو دوباره بر می گردی آمرزیده نمیشه".بعنوان آخرین خواهش...کمکم کن ..تو پیش خدا خیلی عزیزی وخیلی دوستت داره..اینقدر دوستت داره که فرموده"پاداش روزه دار در ماه رمضان رو من خودم میدم...پس پیش اون برای من واسطه شو تا کمکم کنه ونیرویی به من بده تا بتونم خودمو حفظ کنم وسال بعد که می آیی شرمنده ت نباشم.
خداحافظ وبه امید دیدار
خدا حافظ ای ماه خوب خدا صد افسوس از مابگردی جدا
خدا حافظ ای ماه مستی وشور سراسر تقدس تمامی نور
خداحافظ
ای ماه ذكر و صیام مه بی بد یل نماز وقیام
خداحا فظ ای ماه شبهای قدر كه آمد حسن نیمه ات همچو بدر
خدا حا فظ ای ماه درد علی مه ناله وآه سرد علی
خدا حافظ ای ماه نیكوثمر مه شوق افطارو كیف سحر
خدا حافظ ای ماه ترك گناه به هر معصیت كار بودی پناه
خدا حافظی با غمی جانگداز نمایم زاین ماه رازو نیاز
خدا را بخواهم كه بار دگر ببینم من این ماه بهجت اثر