تبیان، دستیار زندگی

سلام

 یک روز ناگهانی رفتیم نمایشگاه قرآن با استقبال گرم دوستان تبیانی روبه رو شدم .

فقط فقط تبیان شلوغ بود و گل نمایشگاه بود

و این هم عکس هایی از تبیان

سلام اینجا نمایشگاه قرآن تهران که نیست؟
هست؟

نه دیگه..... وقتی توی انجمن نصف جهانه..... یعنی مال اصفهانه.

این جا اصفهان است


پایتخت فرهنگ و هنر ایران

پس چرا چیزی پیدا نیست؟
می گفتی خلق الله برن كنار. بعد عكستو می گرفتی داداش من!

عكس اولیشو از من كش رفتی چیكار؟

بذار گزارش تصویری مو بذارم تو انجمن بعد كش برو عزیز من!
ماشاالله به این دستهای فرز.

تو در آینده یه چیزی می شی باباجان...

حالا اونایی كه علاقه مندن گزارش تصویری nayyeri1982 بیاد رو آنتن دستها بالا .............. (دكمه سبز، پایین، سمت چپ این پست رو كلیك كنید)

سلام بر دوستان عزیز اصفهان نشین

دادا منم دوست میداشتم با شما بیام نمایشگاه، ولی یخده رام دورس !!

راستی شنیدم واسه افطار بریونی دادین !!

در ضمن من اولین بشری هستم که دكمه سبز، پایین، سمت چپ این پست رو كلیك كردما ...

سلام
نه افطاری بریون نداشتیم .
میومدین خوشحال میشدیم روز آخر بچه های انجمن اومده بودن آقای نیری و خانومشون جناب حیات طیبه و دوستشون ،خانم زهرا مطلبی و با یکی از فامیلاشون لیدا بی بی ،غریبه ، MAHRAM .
خیلی خوب بود نمایشگاه امسال من که امشب یه جوری بودم دلم برای نمایشگاه و اون حال و هوا تنگ شده بود مخصوصا موقع افطار چقدر خوب بود چقدر خندیدیم سر جریال لیوان های آقای صغیرا
موقع افطار چقدر این آقای رضایت میخورد من نمیدونم چند تا معده داشت :d
وای یادش بخیر روز عید مرکز تحقیقات سی دی روضه گذاشته بود. چقدر ما اعصابمون خورد میشد.
یادش بخیر آقای رضایت یکی را می خواست جذب بکنه از وسط سالن راهنماییش کرد به وسط غرفه اومد جلو بورشور نرم افزار و بهش دا د گفت می خواین براتون نرم افزارمشکات و توضیح بدم اونم با کمال پرویی گفت نه نمی خوام وای من و بگو از خنده دارم میمردم.
خانم حلاج زاده کنار من نشسته بود یه دفعه صندلی از زیر پاش در رفت و خورد زمین چه شبی بود اونشب مدام بدی میومد قندان شکست ، کلمن آب ریخت آخرش گفتیم صدقه بدین برامون 100 تومن صدقه دادن:d
آخر شب که می خواستیم بریم خونه نگهبان با کسی کار نداشت فقط می گفت رضایت برو بیرون اول آقای رضایت و بیرون می کرد:D
هی یادش بخیر خیلی خوب بود .
بچه ها بیاین خاطرات نمایشگاه و توی این تاپیک بگین من تا همینجاش و یادم بود.

اینجا که یاس کبود63 نوشتن با من بودا ((جناب حیات طیبه و دوستشون)) من همون دوستشون هستم

نمایشگاه خوبی بود یعنی اینقدر خندیدیم که شاد شدیم

یکم خانم اهکی رو هم اذیت کردیم ولی ایشون صبرشون زیاد بود و تونستن مارا تحمل کنن

دوستای جدید پیدا کردیم یعنی اشنا شدیم که پشت هر ایدی کی نشسته که ماشالله همه بچه های مومن و باحالی بودن
انشاله بتونیم در برنامه های بعدی انجمن نصف جهان بیشتر همشونو ببنیم و خودمونم بیشتر بتونیم فعال بشیم

دیگه چی بگم ؟
اها این عکسایی که اقای خدابنده بود انگاری گرفتن رو بزارید ببنیم کی به کی بوده

یه چیزی اسم اونایی که توعکس هم هستن بزارید زیرش باحال میشه

بریونی....؟

تو این اوضاع گرونی ....

تو این قحطی سومالی ما بریونی بخوریم....تازه كیا .. ما ها كه اصفهونیم!

جل الخالق ... چه حرفا !

سلام
آقای نیری همه عکس ها از گوشی خودم بوده است

هم می توانید برید سرور آپلود نگاه کنید هم تفاوت موتور ها را یا اسم عکس



الکی به کسی تهمت نزنید آقای گل

ناراحت نشدیا آقای نیری